close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

رقص ایرانی در فرانکفورت (بخش دوم)

۲۵ فروردین ۱۳۹۳
نگار ثابتی
خواندن در ۸ دقیقه
رقص ایرانی در فرانکفورت (بخش دوم)
رقص ایرانی در فرانکفورت (بخش دوم)

در هنرهای هفت گانه، رقص هنری است، که نیاز به هیچ ابزاری ندارد، از این رو قابل درک است که آن را قدیمی ترین هنر بشری بدانیم. انسان در طول تاریخ، همواره از این هنر برای بیان حالات خود استفاده می کرده. گاه برای نیایش، گاه برای بزم و شادی و گاه برای بیان غم و اندوه.

چنانکه در بخش اول این گزارش گفته شد، در زندگی ایرانیان نیز رقص از دیرباز جایگاه ویژه ای داشته است. اما اکنون کلیدواژه رقص در اینترنت هم فیلتر شده است، چه برسد روی صحنه. هرزه بودن «رقاص» در سال های گذشته چنان به تصویر کشیده شده که این کلمه از دایره لغات عادی بیرون آمده و در بین لغات توهین آمیز گنجانده شده است. چنانکه نه من و نه مصاحبه شونده، هیچ یک از کلمه رقاص استفاده نکردیم و ناخواسته واژه رقصنده را به کار بردیم. با این وجود علاقه مندان این هنر هرگز تسلیم محدودیت ها نشده اند و راه خود را به هر شکل ممکن، ادامه داده اند. عده ای در ایران ماندند و عده ای تن به جلای وطن دادند.

سالومه یکی از کسانی است که رقص را در خارج از ایران پی گیری می کند. او هفت سال پیش برای ادامه تحصیل، ایران را به مقصد آلمان ترک کرد. او در این باره می گوید: ده سال است که به طور حرفه ای رقص را دنبال می کنم. رقص را از ایران شروع کردم. در ایران بخاطر محدودیت هایی که برای این هنر وجود داشت، ما با نام "حرکات موزون" این کار را دنبال می کردیم. اولین همکاری من با بازیگران تئاتر بود. در آن زمان من دانشجوی هنر بودم. دانشجوهای تئاتر یک واحد درسی به عنوان حرکت داشتند. همکاری ما از آنجا شروع شد که ما برنامه های بی کلامی را با هم اجرا می کردیم که فقط موسیقی بود و حرکت.

رقص ایرانی در آلمان

وقتی از ایران خارج شدم به خاطر فضای بازی که در اروپا وجود دارد، برگشتم به سمت همان چیزی که از قبل دوست داشتم؛ یعنی انجام رقص های محلی و ملی ایران. همان کاری که هنرمندان سازمان فولکلور آغاز کرده بودند و آن را به بهترین صورت ممکن رسانده بودند. در حقیقت تمرکز من و گروهم بر زنده نگه داشتن رقص هایی است که برای ایرانیان کمتر شناخته شده اند. ما سعی می کنیم در کنار برنامه رقصی که اجرا می کنیم، به معرفی فرهنگ و آداب رسوم آن منطقه نیز بپردازیم. به طور مثال اگر برنامه ما رقص گیلکی است، لباسها همان است که در منطقه و با سنت ویژه آنجا دوخته شده و فضایی که ما بر روی صحنه می آوریم یادآور و نشانگر همان منطقه است.

اسم گروه سالومه کرشمه است که ابتدا در شهر گوتینگن در سال 2005 تشکیل شد اما بعدا کار را در شهر فرانکفورت با افراد جدید ولی با همان نام ادامه داد. آنها در فستیوال های هنری و برنامه هایی که به مناسبت های مختلف برگزار می شوند، برنامه اجرا می کنند. سالومه می گوید: «تاکید من همیشه این بوده که در کنار اینکه لحظات شادی را برای مردم فراهم می کنیم، اثری هنری خلق کنیم و به بهانه رقص، اطلاعات فرهنگی، تاریخی یا ادبی در کنار هنر ارائه دهیم. موضوع برخی از برنامه های ما ادبی و تاریخی است.»

سرپرست گروه کرشمه درباره فعالیت های گروه چنین می گوید: در شهر گوتینگن، در یکی از مهمترین رویدادهای هنری، یعنی در فستیوال هنری کونست گالا، جز معدود گروه های خارجی بودیم که دعوت شده بودیم. برنامه ی ما تلفیق رقص سماع با رقص کلاسیک ایرانی بود که فکر می کنم اجرای زیبایی داشتیم. و در کولتور مسه، یک فستیوال هنری دیگر در شهر گوتینگن، سه اجرا داشتیم. از اجراهای دیگرمان می توانم به اجرایمان در موزه مردم شناسی هامبورگ اشاره کنم. البته در کنار برنامه های گروهی، اجراهای سولویی نیز در شهرهای مختلف آلمان داشته ام از جمله در "ورک اشتات در کولتورن برلین"

رقص ایرانی در فرانکفورت (بخش دوم)
گیلانه برنامه دیگر ما بود که به معرفی آداب و رسوم مردم در استان گیلان و فرهنگ این منطقه اختصاص داشت .

رقص ایرانی در فرانکفورت (بخش دوم)

ما امسال، در ایام نوروز، سه اجرای فشرده در سه شهر، فرانکفورت، گوتینگن و گیسن داشتیم. لبخند گل، روح نواز و قاسم آبادی و رعنا از اجراهای ما در این سه شهر بودند

رقص ایرانی در فرانکفورت (بخش دوم)

از سالومه می پرسم شما که در خارج از ایران زندگی می کنید چطور منابع دست اول رقص را به دست می آورید؟

جواب می دهد: بطور کلی منابع رقص کلاسیک ایران خیلی محدود است. بویژه که هرچه داشتیم یک شبه نابود شده و از بین رفته است. چند فیلم از گنجینه گروه رقص فرهنگ و هنر سابق در یوتیوب می توانیم ببینیم. از کتاب های مردم شناسی که پیش از انقلاب وجود دارد به فهرست یک سری رقص های محلی بر می خوریم همراه با تعداد محدودی عکس. من روی بعضی از این رقصها تمرکز داشتم و بخاطر آن به ایران سفر کردم و به آن منطقه ها رفتم. مثلا رقص های سنتی در استان گیلان که معروف ترین آنها قاسم آبادی است. یا رقص روستایی مازندرانی که کمتر شناخته شده است. البته متاسفانه چیز زیادی از آن باقی نمانده است. افرادی که این رقص ها را بلدند سن شان خیلی بالاست و توانایی حرکت ندارند؛ جوان ترها هم از عهده آن به خوبی بر نمی آیند. ولی این سفر من برای سفارش لباس های محلی خیلی مفید واقع شد. ما در قاسم آباد خانمی را پیدا کردیم که لباس های محلی را طبق اصول سنتی می توانست بدوزد. که همان ده متر پارچه گلدار ریز و ده رنگ نوار که هر کدام ده متر است. روسری مخصوص که با دست قلاب بافی می شود، و نیز جلیقه ی مخصوص نیز به همان شیوه سنتی در قاسم آباد سفارش داده و تهیه شد.

در رقص های محلی تکرار حرکت زیاد است. طراح حرکت برای زیباتر کردن این حرکات برای اجرای صحنه، مجبور است که در آنها تنوع ایجاد کند تا برای مخاطب هم جذاب تر شود. ما از گذشته، آنقدر فیلم و مواد نداریم که در نهایت بتوانیم بر اساس آن دقیقا همان رقص سنتی و اصیل را اجرا کنیم. من به عنوان طراح حرکت باید به کمک همین مواد اندکی که در اختیار داریم، حرکاتی جدید اما در همان قالب ابداع کنم. البته خلاقیت و نوآوری هم که به جای خود.

رقص داخلی و خارجی

رقص در داخل و خارج کشور، هر یک مشکلات خاص خود را دارد. در ایران محدودیت اجراست و در خارج از ایران محدودیت اجرا کننده. سالومه معتقد است کارهایی که در ایران انجام می شود، نسبت به اجراهای ایرانی خارج از کشور، در سطح بالاتری هستند. «با تمام محدودیت هایی که در ایران وجود دارد هنرمندان رقصنده با جان و دل کارشان را دنبال می کنند و برای رقص وقت می گذارند. اما افسوس که دستشان برای اجرا باز نیست. یافتن چنین افرادی در خارج از کشور بسیار دشوار است. در خارج از کشور خیلی به ندرت افرادی مثل آقای مشکین قلم پیدا می شوند که تحصیلاتشان در این زمینه باشد. به جرات می توانم بگویم که رقصنده هایی که با او کار می کنند نسبت به رقصنده های داخل کشور در سطح پایین تری قرار دارند. من کارهای هر دو طرف را دنبال می کنم و برنامه هایشان را پی گیری می کنم. یک ماه پیش که در تهران بودم، به برنامه خیریه ای رفتم و در آنجا رقصندگان بسیار قوی را دیدم که از توانایی بدنی فوق العاده ای برخوردار بودند. این چنین کارهایی را در خارج از کشور به سختی می شود دید. دو نفر در این گروه بودند که رقص های امریکای جنوبی انجام می دادند (سالسا، باچاتا و مرنگه) و کارشان بسیار قوی بود. در حدی که فکر می کنم توانایی این را دارند که در مسابقات رقص در اروپا شرکت کنند.»

رقاصان واقعی

سالومه کار گروه های زیرزمینی رقصی که این روزها در ایران فعالیت می کنند را عموما در خدمت سلیقه عوام می داند و دلیل آن را همان محدودیت هایی می داند که برای رقص بوجود آمده است. او می گوید: «وقتی که هنرمند برای عرضه هنر خود در مضیقه قرار می گیرد ناخواسته برای جلب مخاطب بیشتر و ادامه حیات حرفه ای خود، به سمت عوام گرایی می رود. در صورتی که در قبل از انقلاب در کنار رقص کافه، افرادی چون خانم کابلی و هنرجویانشان هم بودند که سعی در ارائه یک اثر قوی هنری داشتند و هر کدام طرفداران خود را. تفاوت اصلی خانم کابلی و دیگر طراحان حرکت، این است که او تحصیلاتش نیز در زمینه رقص بوده و سولیست گروه فرهنگ و هنر بوده و مقابل افراد مهمی روی صحنه رفته؛ مثلا در مقابل ملکه الیزابت و جان اف کندی، صدر اعظم آلمان، پادشاه اسپانیا و... علاوه بر اینکه کار حرکت خانم کابلی بسیار قوی است، در انتخاب موسیقی، طراحی لباس و سایر موارد نیز با ظرافت و وسواس خاصی را به خرج می دهد. البته او تنها کسی است از بین خانم های گروه فرهنگ و هنر که بعد از انقلاب نیز به کار حرکت ادامه به صورت حرفه ای ادامه داده، به ویژه برای تئاتر. تحصیل و تجربه و البته در کنار آن استعداد فوق العاده سبب شده که کار او همچنان در صدر باشد. ما افتخار این را داشتیم که در فرانکفورت، برلین و گوتینگن میزبان او و هنرجویان خوبش باشیم. من از طراحی های او در کارهایم الهام می گیرم و مستقیم و غیرمستقیم از او می آموزم. تنوع حرکت و خلاقیت او در تولید حرکت همیشه الهام بخش من بوده است. خانم کابلی همیشه سعی کرده که رقص را به هنرمندانه ترین صورت ممکن نشان دهد.»

در نهایت از سالومه می پرسم برای اجرا در ایران چه برنامه ای دارد؟

می گوید هرچند که من به صورت جدی رقص را دنبال می کند، اما رقص پیشه ی اصلی اش نیست و شغلش تدریس در دانشگاه است. «به دلیل شغلی که دارم، نمی توانم خودم را در ایران به عنوان یک رقصنده معرفی کنم. با وجود اینکه خیلی مواظب هستم ولی متاسفانه برخی از افراد که البته بیشتر خود را در زمینه کاری رقیب من در ایران می دانند برایم دردسرهایی درست کرده اند و می کنند. بخش دردناک قضیه این است که این افراد از قشر سطح بالای جامعه هستند و من از این افراد چنین توقعی ندارم. بر خلاف دید حاکم در ایران، در آلمان به کارهای ما به دید کاملا هنری نگاه می شود. به خاطر مسائلی که ذکر کردم فکر نمی کنم بتوانم به این زودی ها در ایران برنامه داشته باشم. هنوز حساسیتهای بسیاری روی این هنر وجود دارد و امیدوارم که ما با ارائه کارهای خوب و هنری بتوانیم دید منفی حاکم بر این شاخه هنری را مثبت کنیم. تا آن زمان، علاقه مندان به رقص و گروه کرشمه، می توانند ما را در فیسبوک دنبال کنند که البته این باعث دلگرمی ما و دریافت بازخوردهای سازنده خواهد شد.»

برای دیدن بخش نخست این گزارش کلیک کنید

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان اصفهان

جابه‌جایی دو نوزاد آرانی پس از ۳۶ سال فاش شد

۲۵ فروردین ۱۳۹۳
خواندن در ۱ دقیقه
جابه‌جایی دو نوزاد آرانی پس از ۳۶ سال فاش شد