close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

ویژه‌نامه صادق هدایت

۱۹ فروردین ۱۳۹۵
محمد تنگستانی
خواندن در ۸ دقیقه
ویژه‌نامه صادق هدایت
ویژه‌نامه صادق هدایت

۱۹ فروردین ۱۳۳۰ صادق هدایت در آپارتمان اجاره‌ایش در کوچه شامپیونه در پاریس خودکشی کرد.

پیش از این، هدایت یک بار در سال ۱۳۰۷ به قصد خودکشی خود را در رودخانه مارن پاریس انداخت، اما نجاتش دادند. او شرحی از خودکشی‌اش را در «زنده به گور» آورده است. در این داستان که در پاریس اتفاق می‌افتد، خاطره وطن برای هدایت تداعی‌کننده یک کابوس شوم است. در شماری از داستان‌های صادق هدایت فقر و جهل عمومی بین روشنفکران و مردم شکافی به وجود آورده. برای همین هم آن‌ها در آثار هدایت به دنیای ذهنی خودشان پناه می‌برند. صادق هدایت نویسنده‌ای که او را بنیان‌گذار داستان نویسی نوین ایران می‌دانند ، در دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد برای مدتی کتاب‌هایش را از پیشخوان کتاب‌فروشی‌ها جمع کردند، با این حال آثار او به شکل افست به علاقمندان عرضه شد و این بازار همچنان رونق دارد.
ویژه‌نامه «صادق هدایت» را در هفت بخش آماده کردم.در این ویژه‌نامه سعی کرده‌ام از زوایه‌های گوناگون به ادبیات و شخصیت اجتماعی هدایت بپردازم.

ابراهیم گلستان: از هدایت فقط «بوف کور» باقی مانده

گفت‌وگو با ابراهیم گلستان

یعنی به نظر شما هدایت یک مد بود و بعدش هم دوره‌اش گذشت؟

هدایت بسیار بزرگ‌تر و بالا‌تر از آنچیزی بود که مد شد. هدایت واقعاً انسان شریفی بود. واقعاً انسان درستی بود. هدایت سعی می‌کرد بسیار بفهمد و علاقه به فهماندن هم داشت. این‌ها را شما نمی‌توانید از قصه‌هایش دربیاورید. من از پاییزسال ۱۳۲۱ با هدایت آشنا بودم و آخرین مرتبه‌ای که او را دیدم، چهار - پنج ماه قبل از خودکشی‌اش بود، حدود ۱۹۵۰ - اواخر سپتامبر ۱۹۵۰. هدایت واقعا آدم شریفی بود و گاهی برای صرف غذا به منزل ما می‌آمد و آدمی بود که لذت می‌برد از محوطه خودش بیرون بیاید، شاید تحمل هم نمی‌توانست بکند که زیاد این کار را بکند اما وقتی می‌آمد با شعف بسیاری حرف‌ می‌زد. هدایت آدم خوبی بود و آدمی بود که نوستالژی زندگی خوب را داشت. هدایت را نوشته‌هایی که در موردش نوشته می‌شود، به کثیف‌ترین وجه ممکن کشاندند. کسانی که برای هدایت تریاک می‌آوردند او را به به کثیفت‌ترین وجه ممکن کشاندند. هدایت حالت نفی و لگدزنی به مسائل و اعتقادات موجود را هم داشت ولی انسان بسیار شریفی بود.

چرا هیچ‌کس «صادق هدایت» نشد

گفت‌وگو با ماشالله آجودانی

  مدرن بودن هدایت هم به سفرهای او به اروپا ربط پیدا می‌کند...

اگر منظورتان ادبیات غرب و تاثیرش بر ذهن هدایت است، بله کاملاً درست است. زمانی که هدایت به پاریس می‌آید با ادبیات فرانسه آشنا می‌شود، اما صد‌ها نفر دیگر هم هستند مانند هدایت در اروپا، اما چرا هیچ‌کدام هدایت نمی‌شوند؟ در اینکه ادبیات و فرهنگ غرب مؤثر بوده است تردیدی نیست. هدایت‌زاده مدرنیسم و در بستر جامعه سنتی با ادبیات مدرن و داستان‌نویسی مدرن آشنا شده است و همه این‌ها چیزهای جدید بود که بازتاب‌های جدی و اساسی آنها را در نوشته‌های هدایت می‌بینیم. از نامه‌های هدایت مشخص است که از آخرین نوشته‌های هم‌عصر خودش اطلاع دارد و آنها را می‌خوانده. هدایت مسائل بسیار از روان‌شناسی تا مسائل اجتماعی،سرک می‌کشید تا بداند در دنیا چه می‌گذرد. هدایت با سینمای جدید آشنایی داشت و همه این‌ها در رشد شخصیت او و تفکر او در ادبیات و فرهنگ نقش داشته است. اما از طرفی شما می‌بینید هدایت ادبیات پهلوی را دنبال می‌کند و تلاش می‌کند فرهنگ‌عامه ایرانی را بشناسد و ضرب‌المثل‌ها و مثل‌های ایرانی را جمع‌آوری کند و این علاقه‌ی او به سنت را نشان می‌دهد. وقتی علویه خانم هدایت را بخوانید، می‌بیند بسیاری از داستان‌های کوتاه او پر از ضرب‌المثل‌های رایج در جامعه ایرانی است. از این منظر و از بابت تعلق او به فرهنگ باستان ایران هدایت عمیقاً ایرانی بود اما با تجدد و دنیای غرب هم همخوانی‌هایی داشت. هدایت رو به آینده نداشت چشم او رو نگران گذشته باستانی ایران بود و سرنوشت تجدد ایران را در متن فرهنگ اسلامی، سرنوشت سازنده‌ای نمی‌شناخت.

آل‌احمد هرگز به مرتبه هدایت نرسید

گفت‌وگو با اکبر معصوم‌بیگی

در تاریخ داستان‌نویسی ایران سایه جلال بر روی هدایت افتاده است. آن‌ها اما دو دنیای متفاوت داشتند. علت سایه‌افکنی آل‌احمد بر داستان‌نویسی هدایت چه بود؟

سایه‌افکنی آل احمد را از جنبه‌ی داستان‌نویسی بر صادق هدایت را چندان مقرون به‌واقع نمی‌دانم ولی از لحاظ سیاسی چرا. آل احمد محصول دو شکست بزرگ است: شکست استالینیسم حزب توده‌ی ایران، به‌نحوی‌ که این حزب دیگر هرگز نتوانست از شکست خفت‌بار سال ۱۳۳۲ کمر راست کند و به نفوذ توده‌ای گسترده‌ی پیش از کودتای آمریکایی - انگلیسی دست یابد و شکست مفتضحانه‌ی جبهه‌ی ملی و جبهه‌ی ملی دوم (جبهه‌ی ملی سوم که شکل نگرفته پرپر شد) و شکست سوسیالیسم اصلاح‌طلب نیروی سوم خلیل ملکی و سر برآوردن اسلام سیاسی آیت‌الله خمینی، و نهضت آزادی مهندس بازرگان - دکتر سحابی و نیز گروه‌های به‌غایت ارتجاعی موتلفه‌ی اسلامی و حزب ملل اسلامی است. از اینجاست که بخشی از روشنفکری ایران از برخی از مواضع ترقی‌خواهانه‌ی عرفی و غیر مذهبی خود عقب‌نشینی می‌کند، به این گمان خام که می‌تواند در اسلام سیاسی راهی برای نجات از امپریالیسم و دیکتاتوری و احیاناً استثمار بیابد. دوستی و هم‌نشینی آل احمد و شریعتی از اینجاست. در این هنگام است که آل‌احمد سایه‌ای بر هدایت می‌اندازد وگرنه از جهت ارزش ادبی، آثار آل‌احمد هرگز به پایه‌ی هدایت نرسید و تأثیر او بر داستان‌نویسی فارسی در‌‌ همان دهه‌ی چهل و پنجاه بسیار ناچیز بود و در حال حاضر در حکم هیچ است.

هدایت میراث داستانی‌ ماست

گفت‌وگو با اسدالله امرایی

مهم‌ترین ویژگی آثار هدایت چیست؟

صادق هدایت را باید در دوران خودش ببینیم؛ دورانی که داستان‌نویسی ایران با داستان‌های غربی آشنا می‌شد و غیر از داستان غرب با خود غرب و پدیده‌های آن هم آشنا می‌شد. امروز وقتی از صادق هدایت حرف می‌زنیم باید دربارهی عوامل موثر بر داستان‌های او سخن بگوییم. ویژگی بارز داستان‌های هدایت تجربهگرایی اوست. سبکِ روایی او در داستان‌هایش رنگ و بویی از نیهیلیسم شکسته و بسته‌ای‌ست که به واسطه‌ی آشنایی با زبان فرانسه به خود گرفته بود. هدایت به علت فاصله‌ای که از نظر برداشت‌های اجتماعی با مخاطبان خود داشت خیلی دیرتر کشف شد. جامعه‌ی ایرانی پس از سال‌ها توانست ظرفیتهای داستانی هدایت را کشف کند.

ادبیاتِ داستانی به شکلِ جدید و امروزی در دوران هدایت تازه در کشور ما پا می‌گرفت و داستان‌نویس‌های ما به عدد انگشتان دست نمی‌رسیدند. سبکهای غریبی مثل تکگوییِ درونی و جریانِ سیالِ ذهن که در جهان غرب جا افتاده بود اینجا به عنوان  اداهای روشنفکری تلقی می‌شد.

ما فقط یک صادق هدایت نداریم

گفت‌وگو با بهروز شیدا

ادبیات وضعیتی اجتماعی است. اجتماع امروز با اجتماع چند دهه‌ی پیش فرق دارد. با توجه به این موضوع چرا هدایت هنوز خوانده می‌شود؟

گمان می‌کنم ادبیات تنها وضعیتی اجتماعی نیست. ادبیات در وضعیتی اجتماعی متولد می‌شود. ادبیات امکان اجرای همه‌ی قاره‌های وجود انسان در یک متن است. در این‌جا زیر واژه‌ی اجرا و عبارت همه‌ی قاره‌های وجود خط تأکید می‌کشم. ادبیات یک اجرا است؛ اجرایی که در ساخت و زبان جهان‌ها می‌سازد؛ پیدا - پنهان‌ها می‌سازد. ادبیات به پنج قاره‌ی وجود انسان می‌پردازد: در قاره‌ی انسان نوعی از چرایی‌ی هستی می‌‌پرسد؛ در قاره‌ی انسانِ عصر از شرایط اجتماعی‌ی روزگار تولدش می‌گوید؛ در قاره‌ی روان از چرایی‌ی واکنش‌های انسان در موقعیت‌های گوناگون می‌پرسد، در قاره‌ی اسطوری‌ای از نماد‌های جهانی، معناهای همیشه‌گی می‌سازد. در قاره‌ی انسانِ سرزمین - قوم از میراثِ فرهنگی‌ی یک سرزمین - قوم تصویرها می‌سازد. در ادبیات همه‌ی رمزگان‌های وجود انسان اجراهای تازه می‌یابند.

و اما صادق هدایت شاید به دو جهت هنوز خوانده می‌شود. قصه‌هایی چون علویه خانم و ولنگاری، پروین، دختر ساسان، حاجی آقا شاید از آن جهت خوانده می‌شوند، که وضعیت اجتماعی‌‌ی امروز سرزمین ایران را به یاد می‌آورند؛ قصه‌هایی چون بوف کور و سه قطره خون شاید از آن‌ جهت خوانده می‌شوند که انگار «همه‌ی پرسش‌های انسانی» را در اجرایی سخت تأویل‌پذیر هنوز به صحنه می‌خوانند.

سهم من از هدایت، قرمساق بود

محمد تنگستانی

هدایت زندانی تفکرات ایران

در دهه‌ها و سال‌های گذشته همیشه نوشته‌ایم و پرسیده‌ایم که هدایت چه نقشی در ادبیات ایران داشت، آیا تا حال پیش‌آمده بنویسم و یا بپرسیم هدایت چه جایگاه و یا اهمیتی در ادبیات دنیا دارد؟ مگر ادبیات یک وضعیت اجتماعی نیست، و اجتماع امروز دهکده‌ای جهانی؟ همیشه ما در زبان فارسی و نشریات فارسی‌زبان اسم هدایت را کنار مارکز و بودلر و داستایفسکی قرار داده‌ایم تا برای او اعتباری جهانی دست‌وپا کنیم و جایگاه و اهمیت او را به مخاطب بفهمانیم و بگوییم او نویسنده‌ای بزرگ است، درحالی‌که او اصلاً نیازی به این توهمات ندارد. هدایت یک آوانگارد ایرانی است. تابه‌حال پیش‌آمده که روزنامه‌ها و نشریاتی غیر ایرانی این نویسندگان را کنار هدایت بگذارند؟ و بگویند «صادق هدایت یک نویسندای با فلان مؤلفه‌های ادبی در ادبیات دنیاست»؟ آیا هدایت به ادبیات غرب چیزی اضافه کرده است؟

«ماشاالله آجودانی» هدایت را یک نویسنده ایرانی می‌داند، کاملاً با او موافقم. هدایت یک نویسنده کاملاً ایرانی است. چرا؟ چون‌که هدایت به داشته‌های ما اضافه کرد و ادبیات غرب را به جامعه تشنه ایران معرفی کرد و پایبند به اصول فرهنگ ایرانی و در همان حال اسلام‌ستیز بود. سؤالی که پیش می‌آید این است که نسل امروز چه اهمیتی به فرهنگ ایران می‌دهد؟ دنیای امروز دنیا بی‌مرزی است. در جامعه امروز که برداشتن مرزهای فرهنگی یکی از روزمرگی‌های اجتماعی به‌حساب می‌آید باز هدایت یک نویسنده محسوب می‌شود؟

هدایت: برومندترین نویسنده ایران

علی‌رضا آبیز، امید شمس

شما فقط یک خطای بزرگ مرتکب شده‌اید، این قبیل کتاب‌ها مثل «چمدان» و «وغ وغ ساهاب» به اندازه فهم و شعور ملت ما نیست» (از نامه‌ی نیما به هدایت)

 «دشمن مردم». چه عبارتی بهتر از این برازنده‌ی هدایت است؟ و همین عبارت، سرشت‌نمای اصیل‌ترین نویسندگان تاریخ است. اصیل‌ترین، اینجا، یعنی که وفادار‌ترین به آن کار تنها و ترسناک نوشتن.  چنانکه نیما گواهی می‌دهد: «برومند‌ترین کسی که من بین همه‌ی دوستانم نسبت به آب و خاک خود در قلمرو کار نویسندگی دیده‌ام.»

ارزش هدایت، در آن دستوری است که برای رمان فارسی بنیان نهاده است. و بیش از آن به خاطر موضعی است که نسبت به نوشتن دارد: نوشتن برای سایه‌ی خود.

دستور رمانِ هدایت، یعنی آن مثلث راوی، رجاله‌ها و زن اثیری/ لکاته. از روزگار خودش تا به امروز، دست نخورده مانده است به استثنای یکی دو اثر (یکی هم‌نوایی شبانه‌ی رضا قاسمی و یکی آزاده خانم براهنی). یعنی آن میراث او که باید جراحی و تشریح و نقد و تصحیح می‌شد، بدل به قانون مقدس شده است؛ به رغم اینکه از هر قانون و هر تقدسی بی‌اندازه بیزار بود.

و آن میراث مهم‌ترش که نوشتن به رغم اندازه‌ی فهم و شعور مردم و بلکه به رغم حضور مردم بود، گوهر نایاب شده است.

برای دانلود این ویژه‌نامه به صورت پی دی اف کلیک کنید

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

سعید رضوی فقیه آزاد شد

۱۹ فروردین ۱۳۹۵
خواندن در ۱ دقیقه
سعید رضوی فقیه آزاد شد