close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

آقای خامنه‌ای می‌خواهد بیشتر در سود شریک باشد و نه در ضرر و زیان

۲۶ تیر ۱۳۹۴
رضا علیجانی
خواندن در ۸ دقیقه
آقای خامنه‌ای می‌خواهد بیشتر در سود شریک باشد و نه در ضرر و زیان

پرونده هسته‌ای در طول این سه دهه سومین پرونده‌ای‌ است که کشور ایران را با چالش‌های فراوانی روبه رو کرده و طی مسیری نسبتا مشابه خاتمه یافته است؛ بحران گروگان‌گیری یک سال و نیم، بحران جنگ ۸ سال و بحران هسته‌ای ۱۲ سال به طول انجامید. در هر سه بحران هم نسبتا رفتارهای مشابهی از حکومت ایران مشاهده شد.

پروژه هسته‌ای بدون این‌که با افکارعمومی به صورت مستقیم یا فرضا با نمایندگان مردم در مجلس در ارتباط باشد، از حدود دو دهه پیش با چشم‌انداز تدارک امنیت برای حکومت از طریق ابزارهای هسته‌ای شروع شد. این پروژه از منظر اقتصادی مورد نقدهای فراوانی قرار گرفت که آیا برای کشور نفتی این صنعت لازم است یا خیر؛ هزینه‌های آن چه قدر بوده و از زمانی‌که این پروژه سیاسی شد، چه اندازه بر هزینه‌هایش افزوده شده است. به ویژه این که  تدارکات فنی و تاسیساتی این پروژه در کشوری که معادن اورانیوم چندانی ندارد، موجب شک و تردیدهای بسیاری در جهان شد به طوری‌که ولادیمیر پوتین در این‌ خصوص گفته بود کار ایران به این می‌ماند که شما برای تامین کفش‌های یک خانواده، کارخانه تولید کفش تاسیس کنید!

صنعت هسته‌ای در دو بخش قابل توجه است؛ غنی‌سازی اورانیوم و تولید انرژی هسته‌ای. در جمهوری اسلامی این دو به شکل عوام‌فریبانه ای مخلوط و با شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ما است» به خورد مردم داده شد. در حالی‌که انتقاد و اعتراض دیگر کشورها که آن ها نیز البته مقاصد سیاسی و توسعه‌طلبانه خود را دارند، به غنی‌سازی داخلی اورانیوم بود که به هر حال در یک چالش ۱۲ ساله به پایان رسید و می‌توان گفت یکی از بحران‌های مهم بین‌المللی به جای جنگ، با گفت‌وگو پایان یافت.

این نحوه بسته شدن پرونده هسته ای، نمونه مثبتی در جهان سیاست است که نشان‌ داد می توان بحران‌های بزرگ را نیز با تفاهم و گفت‌وگوبه جای جنگ و ویرانی و خشونت حل و فصل کرد. خاتمه یافتن این پرونده، شادی مردم را به همراه داشت. شادی مردم نوعی رای «نه» آن‌ها به این پروژه طولانی مدت و مقابله‌جویی با دلواپسانی ا‌ست که می‌خواهند به سیاست خود ادامه دهند.

اما به نظر من، نمی‌توان از این توافق‎نامه انتظاری بیش از یک توافق هسته ای داشت. این توافق نامه در ابتدای امر باید تنها نوعی تنش‌زدایی در مذاکرات هسته‌ای تلقی شود؛ به ویژه این که گفتار مشروعیت‌بخشی که آقای خامنه‌ای برای حکومتش دنبال کرده، گفتاری دشمن‌محور است. او هم چنان علاقه دارد که در منطقه به عنوان فردی «سازش‌ناپذیر» شناخته شود. بنابراین، نوعی منازعه خفیف با امریکا را هم‎چنان دنبال خواهد کرد.

 اما از طرف دیگر، این تنش‌زدایی می‌تواند از سوی دولت پی گیری شود. الان که قفل منطقه ممنوعه‌ گفت و گوی مستقیم با امریکا باز شده، از این پس شاهد وضعیتی  پارادوکسیکال  در ایران خواهیم بود؛ از یک سو گفت‌وگویی علنی درگرفته و از سوی دیگر ارتباط با امریکا هم چنان منطقه‌ ممنوعه است و شعار «مرگ بر امریکا»  قرار است که ادامه داشته باشد.

در این دوره، دولت می‌تواند از فرصت گفت و گوی مستقیم و علنی اخیر بهره ببرد و به تدریج وارد این منطقه ممنوعه شود و به آرامی به سمت عادی‌سازی روابط ایران و امریکا پیش رود. هر چند تصور می‌کنم این توقع به زودی قابل تحقق نیست ولی تنش‌زدایی در پرونده هسته ای که  پاسخ مثبت هم گرفت و مردم نیز از آن استقبال کردند، می‌تواند در باقی مسایل در جهان، به ویژه در رابطه با امریکا و هم چنین در منطقه با کشورهای همسایه پی گیری شود.

دولت می‌تواند همان‌طور که در موضوع هسته‌ای، نظامی ها و امنیتی‌ها را کنار زد و خود مسوولیت را برعهده گرفت، در حوزه‌ اقتصاد و سیاست داخلی نیز به همین شکل عمل کند. در مرحله اول اما ضروری است که سیاست خارجی کشور در منطقه‌ و کشورهای همسایه که خارج از دست دولت و در اختیار «سپاه قدس» قرار دارد را در اختیار گیرد تا بتواند از آن نیزتنش‌زدایی کند. در این‌ تنش زدایی، توانایی و تجربه تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای می‌تواند به کار آید.

اما روزهای پس از توافق چه گونه خواهد بود؟ در مرحله اول همگان از آن حمایت می‌کنند. البته آقای خامنه‌ای می‌خواهد بیش تر در سود شریک باشد و نه در ضرر و زیان. در نتیجه، نمی‌خواهد مسوولیت این پروژه زیان‌بار را برعهده بگیرد. او در ادامه موضع‌گیری خود، هم‎چنان به غرب بدبین است و می‌خواهد همان چهره‌ سازش‌ناپذیر را از خود نشان دهد. اصل پذیرش گفت‌وگو برای حل مذاکره هسته‌ای نیز از ضرورت‌های اقتصادی شروع شد. نیروهای میدانی افراطی حامی آقای خامنه‌ای نیزچنین آموزش‌دیده اند که هر‌گونه گفت‌وگو و ارتباط با امریکا را سازش بدانند. ظاهرا قرار نیست در این آموزش تغییری داده شود تا این نیروها هم چنان در رقابت ها و درگیری های داخلی علیه رقبا و مردم به کار گرفته شوند.

آقای خامنه‌ای درسال های اخیر در موضوع هسته ای سر یک دو راهی قرار گرفت؛ از طرفی نیروهای میدانی او مخالف دیپلماسی هسته‌ای بودند و سیاست‌ها و موضع‌گیری‌های سعید جلیلی وار را قبول داشتند؛ از طرف دیگر، پایگاه رای آقای خامنه‌ای که در اقشار کم‌درآمدتر و در شهرهای کوچک‌ بود، در انتخابات آخر رای خود را به وضوح، به نفع حل مساله هسته‌ای و به حسن روحانی داد. به همین دلیل، آقای خامنه‌ای که از نارضایتی مردم تحت فشار اقتصادی قرار گرفته و نیز از وضعیت امنیت داخلی و بین المللی نظام بیمناک شده بود، تصمیم گرفت شتاب بیش تری به مذاکرات بدهد.

به نظر می رسد از این به بعد نیز آقای خامنه‌ای همین حالت دوگانه را در پیش خواهد گرفت؛ از حل مناقشه هسته‌ای حمایت می‌کند و فضا را برای انتقاد تندروها باز گذاشته و در مواردی خود را هم‌سو با آن‌ها نشان می دهد؛ یعنی می‌خواهد با هر دو طرف شریک باشد. البته این رویکرد شکاف بین دولت و رهبر را به تدریج بیش تر خواهد کرد چراکه دولت باید به مطالبات سیاسی و فرهنگی بیش تری پاسخ دهد در حالی‌که آقای خامنه‌ای موافق این مساله نیست.  

در کل، به نظر می رسد همان‌گونه که در چالش هسته‌ای مسایل از مسیر «اقتصاد» به «سیاست» جهت داد، تاثیرات آن نیز در همین سیر قرار خواهد گرفت؛ تاثیراقتصاد بر سیاست.

آقای خامنه‌ای در مقابل باز شدن فضا مقاومت می‌کند اما به تدریج بازگشت پول‌های بلوکه شده ایران و ورود آن به چرخه اقتصاد، این اقتصاد رکودی را به حرکت خواهد انداخت و در میان مدت تاثیراتی بر زندگی طبقه متوسط  خواهد گذاشت. این طبقه نیز با بهبود نسبی اوضاع اقتصادی، مطلبات سیاسی خود را مطرح خواهد کرد.

از سوی دیگر، باز شدن روابط اقتصادی با دیگر کشورها و نزدیک شدن به نظم کنونی بین الملل نیز به تدریج  تاثیرات سیاسی خود را در رعایت هرچه بیش تر قواعد جهانی در عرصه بین الملل و داخل کشور( به طور نسبی) خواهد گذاشت. ناراضیان سیاسی حامی دولت نیز در شرایط جدید توقع بیش تری برای تحقق وعده های سیاسی قبلی دولت خواهند داشت. دراین جا اما مانعِ آقای خامنه ای و نیروهایش قرار دارد. در نتیجه، از منظر سیاسی نمی‌توان تاریخ ایران را به قبل و بعد از این مذاکرات تقسیم کنیم اما از نظر اقتصادی می‌توان چنین تقسیم‌بندی کرد.

به نظر می رسد مخالفان افراطی دولت در ابتدا سکوت می‌کنند اما این سکوت و ماه‌عسل هسته‌ای طولانی نخواهد بود. آن‌ها سعی خواهند کرد با اشاره به عقب نشینی های انجام شده، از اهمیت توافق‏نامه بکاهند. هم چنین در دیگر حوزه‌ها به دولت فشار خواهند آورد.

همگی می‌دانیم امتیاز حل مناقشه هسته‌ای در سبد دولت قرار خواهد گرفت و اثر خود را در دو انتخابات آخر سال نشان خواهد داد. جناح مقابل اما برای خنثی کردن این مساله و از بین بردن انرژی مثبت اجتماعی و روانی که ایجاد امید کرده، ممکن است در هفته‌های آینده با خلق حادثه هایی، برای دولت مساله‌سازی کند. این جناح در حوزه‌ سیاست داخلی و فرهنگی نیز بیش از قبل در امور دولت کارشکنی‌ خواهد کرد. اما دولت از این پس بر سر دو راهی عملی کردن وعده‌های سیاسی خود و یا هم‏چنان بی اعتنایی به آن ها قرار خواهد گرفت. در این‌صورت، کار دولت سخت خواهد شد. همان‌طور که در نامه دکتر «یزدی» به آقای روحانی آمده، وقت آن رسیده که دولت به مساله رفع حصر، آزادی‌ زندانیان و غلبه فضای سیاسی بر امنیتی برسد تا بستری مناسب برای تحرک فعالان سیاسی و مدنی به وجود آید و نیز فضای مساعد برای دو انتخاباتی که در پیش داریم.

 در مرحله نهایی، توافق قطب‌بندی‌های داخلی و خارجی خود را بیش تر نشان داد. البته مخالفان در داخل ایران صدای بلندی نداشتند چون بیش تر پیرو خود آقای خامنه‌ای هستند. از این به بعد، هم دیپلماسی موفقیت‌آمیز هسته ای و هم پول‌هایی که به ایران برخواهند گشت، باعث تقویت جایگاه منطقه ای ایران خواهند شد؛ همان طور که هراس از حکومت ایران را در منطقه بیش تر خواهد کرد.

اگرچه آقای روحانی در سخنرانی خود پس از پایان مذاکرات، پیام‌های مثبتی برای صلح در منطقه فرستاد اما اگر دولت نتواند سیاست‌های منطقه‌ای را از سپاه قدس و نیروهای امنیتی پس بگیرد، تداوم این چالش‌ها می‌تواند مساله‌ساز شود.

به هر حال، اگر از این منظر نگاه کنیم که ایران نمی‌خواهد به دنبال بمب اتم باشد و طرف مقابل هم دنبال تغییر رژیم ایران نیست، مذاکرات بردـبرد تلقی می‌شود؛ البته به این قیمت که سرمایه‌های زیادی از جامعه ایران هزینه یک بلندپروازی امنیتی از طریق هسته‌ای شد. هرچند بازگشت از نیمه ضرر هم منفعت است و امیدواریم این تجربه سوم تبدیل به نمادی شود که شهروندان، دولت و جامعه مدنی مانع شکل‌گیری چالش و بحران پر هزینه دیگری برای ملت ایران شوند.

 در پایان امیدوارم اگر ایران در این چند روزبه خاطر توافق هسته ای تیتر یک مطبوعات و رسانه‌های جهان شد، روزی بیاید که به خاطر برگزاری انتخاباتی آزاد که همه مردم، از هر گرایش و اندیشه ای، کاندیداهای خود را در فهرست انتخاباتی ببینند و بتوانند اراده خود را بدون هیچ‌گونه سانسور و نظارت استصوابی در شرایطی آزاد و عادلانه اعمال کنند و  بار دیگر ایران تیتر یک رسانه های جهان شود.همه باید در این مسیر تلاش کنیم. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر