close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

طرح نور در خیابان‌های ایران؛ روایت شهروندان از سرکوب مخالفان حجاب اجباری

۲۷ فروردین ۱۴۰۳
مریم دهکردی
خواندن در ۸ دقیقه
طرح نور در خیابان‌های ایران؛ روایت شهروندان از سرکوب مخالفان حجاب اجباری
صدها مامور نیروهای انتظامی و پلیس امنیت اخلاقی در تهران و برخی از دیگر شهرهای ایران، برای اجرا شدن طرحی به نام «نور»، با هدف مقابله با مخالفان حجاب اجباری به خیابان‌ها فرستاده شدند
طرح نور در خیابان‌های ایران؛ روایت شهروندان از سرکوب مخالفان حجاب اجباری
شهر پر از مامور زن و مرد بود، ولی من و خیلی‌ها مثل من، همچنان بدون حجاب بودیم؛ هرچند مجبور می‌شدیم مسیرها را دور بزنیم

ساعاتی پیش از اینکه ایران بیش از ۳۰۰ موشک بالستیک، کروز و پهپاد را روانه خاک اسراییل کند، صدها مامور نیروهای انتظامی و پلیس امنیت اخلاقی در تهران و برخی از دیگر شهرهای ایران، برای اجرا شدن طرحی به نام «نور» با هدف مقابله با مخالفان حجاب اجباری به خیابان‌ها فرستاده شدند.

شنبه ۲۵شهریور۱۴۰۳ تصاویر، ویدیوها و گزارش‌های منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌داد که ماموران پلیس در تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران، همراه با خودروهای ون سفید بی‌نام‌ونشان یا خودروهای سمند و پژو، در کمین زنان نشسته‌اند تا با مخالفان حجاب اجباری مقابله کنند.

این گزارش مشاهدات میدانی زنانی است که هر یک روایت خود را از ۲۵فروردین۱۴۰۳، از حال‌وهوای شهرهای خود با «ایران‌وایر» به اشتراک گذاشته‌اند.

***

خوزستان

«من حاضرم بمیرم، اما به شهریور ۱۴۰۱ برنگردم و دوباره این شال کوفتی را به سر نکشم.»

این جمله را «فاطمه» می‌گوید، زن جوان ۲۵ ساله ساکن اهواز که بعد از کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی»، حتی یک روز هم حاضر نشده به حجاب اجباری تن بدهد: «محله‌ای که من و خانواده‌ام در اهواز زندگی می‌کنیم، هم سنتی است و هم مذهبی. من اما سنگ‌هایم را با خودم و خانواده وا کنده‌ام. هرچه بوده، گذشته. همیشه با خودم تکرار می‌کنم دوباره تن دادن به لچکی که هیچ اعتقادی به آن ندارم، لگدمال کردن خون کسانی است که اکثرشان هم‌سن‌وسال من یا حتی کوچکتر از من بودند.»

فاطمه می‌گوید ۲۵فروردین در اهواز در اغلب معابر اصلی شهر، مخصوصا میدان‌ها و چهارراه‌هایی که شلوغ و پرتردد است، ماموران نیروی انتظامی و زنان چادرپوش ایستاده بودند: «‌توی اهواز فقط کیانپارس و میدان شهدا را دیدم که ون ایستاده بود. سر خیابان نهم کیانپارس و جاده ساحلی پر از مامور بود. میدان شهدا و خیابان طالقانی هم زیاد بودند، اما زنان بی‌حجاب هم کم نبودند. توی چهارراه نادری ولی بیشتر لباس‌شخصی می‌ایستد. آن طرف بسیجی‌ها و پایگاه‌هایشان خیلی قدرت دارند و تقریبا نیروی انتظامی سروکله‌اش آنجا پیدا نمی‌شود.»

به گفته فاطمه، او مسیر خانه تا محل کارش را با ماشین شخصی و بدون حجاب طی کرده است: «ماشین من به‌خاطر پیامک‌های زیادی که گرفتم، سیستمی توقیف است؛ ولی نبرده‌ام تحویل بدهم. اگر اتفاقی بیفتد باید ببرم ماشین را پارکینگ بخوابانم و بعد پیگیر کار ماشین شوم. نه می‌توانم ماشین را بیرون نبرم، نه می‌شود با خیال راحت ببرم. زندگی برای ما ساخته‌اند که جنگ ایران و اسراییل توش گم است.»

فارس

ویدیویی فرستاده که در آن چند زن و مرد احتمالا توریست در حال دست زدن و شادمانی هستند. یکی از کوچه‌های نزدیک به ارگ کریمخان در روزهای خوش‌رنگ و بوی شیراز که هوا مست از عطر بهارنارنج‌هاست. «نغمه» به ایران‌وایر می‌گوید: «کمی بالاتر از همین جایی که این زنان و مردان شجاع ایستاده بودند و خوشحالی می‌کردند، پر از مامور بود. من اطلاعیه یا آگهی از پلیس یا نیروی انتظامی شیراز ندیده بودم برای اینکه بگویند از شنبه قرار است با مردم بیشتر برخورد شود، اما تعداد انبوه ماموران توی خیابان‌ها، مخصوصا جاهایی که توریست‌‌ها بیشتر تردد می‌کنند و عموما مردم برای گردش می‌آیند، نشان می‌داد قصدشان همین است.»

نغمه می‌گوید در تعطیلات نوروز و همزمانی‌ آن با ماه رمضان هم، کم مردم در شیراز اذیت و آزار نشدند: «توی باغ‌های قلات هم مامور می‌آمد، با اینکه اغلب باغچه وباغ‌ها آنجا خصوصی شده است. توی باغ ارم و حافظیه و سعدیه هم مامورهای پلیس و تذکردهندگان حجاب کم نبودند.»

نغمه می‌گوید در یک سال و نیمی که از کشته شدن مهسا ژینا امینی گذشته، کمتر با خودروهای ون گشت ارشاد در شیراز مواجه شده است: «بیشتر لباس شخصی‌ها و بسیجی‌ها تذکر حجاب می‌دهند. یک مدتی هم حجاب‌بان‌ها که معلوم نبود از کجا دستور می‌گیرند توی ایستگاه‌های مترو بودند. ماموران حراست هم مراکز خرید و دانشگاه‌ها را کنترات برداشته بودند و به زنان گیر می‌دادند، اما دیروز همه بودند. پلیس و نیروی انتظامی و آتش‌به‌اختیار و بسیجی در کنار هم.»

کرمانشاه

«مامورها می‌خواستند یک زن را ببرند، اما مردم کرمانشاه نگذاشتند.»

این جمله را یکی از زنانی که روز ۲۵فروردین۱۴۰۳ شاهد برخورد نیروهای امنیتی با یک مخالف حجاب اجباری بوده برای ایران‌وایر می‌نویسد. او در تشریح این اتفاق می‌گوید: «حوالی غروب بود. زمزمه‌های جنگ ایران و اسراییل بالا گرفته بود. من در مرکز شهر از سر کار برمی‌گشتم و منتظر تاکسی بودم. تعداد مامورها زیاد بود، اما ما در کرمانشاه به اینکه یکباره شهر از مامور و پلیس پر شود عادت کرده‌ایم. چون زمزمه‌های جنگ هم بود، گفتیم برای همین است. یکباره صدای جیغ زنی بلند شد. درست پشت سر ما یک مغازه بزرگ لوازم‌التحریر فروشی بود. دختر جوانی تقریبا ۲۲ یا ۲۳ ساله که با پوشش اختیاری بود را محاصره کرده بودند و می‌خواستند به‌زور سوار ماشین نیروی انتظامی‌ کنند. مامور زن همراهشان نبود، فقط مرد بودند؛ برای همین هم حاضران مداخله کردند و اجازه ندادند دختر را ببرند. قیافه مامورها دیدنی بود.»

گیلان

«رویا» ساکن رشت است. شهری که در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، یکی از کانون‌های اعتراض محسوب می‌شد. دیار «بهنام لایق‌پور»، مرد جوان هنرمندی که با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی در خیابان‌های گلسار رشت جان باخت.

رویا به ایران‌وایر می‌گوید: «زنان رشت خیلی هزینه پرداخت کرده‌اند، اما پا پس نکشیدند. ما از بچه‌های این شهر که کشته و مجروح شدند شرمنده می‌شویم اگر قرار باشد دوباره برگردیم به روزهای قبل از شهریور۱۴۰۱.»

به گفته رویا در میدان شهرداری رشت و خیابان‌های منشعب از آن و سر ورودی‌های بازار، تعداد مامورها زیاد بود؛ اما زنان بی‌حجاب هم مثل همیشه بودند: «یکی دوتا برخورد هم پیش آمد بین زنان و مامورها، نه در حد بازداشت، اما در حد همان تذکر هم انقدر مردم زیاد بودند و وارد عمل می‌شدند و اجازه نمی‌دانند دخترها را ببرند که مامورها خودشان نزدیک نمی‌شدند. ماشین‌ها را دورتر پارک کرده بودند و چند تا چند تا دور هم ایستاده بودند، وقتی هم می‌شد یک تذکری می‌دادند؛ ولی کسی را بازداشت نکردند. خدا می‌داند چه خوابی برایمان دیده‌اند، چون از هر چند مامور، یک نفر انگار وظیفه فیلم و عکس گرفتن داشت.»

قم

«مهدی» جوان دهه هشتادی و از مخالفان حجاب اجباری است. او در شهری زندگی می‌کند که در طول بیش از چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی همه تلاش خود را کرده که به شهروندان ایران بقبولاند همه ساکنان آن شهر پیرو سیاست‌های ایدئولوژیک حاکمان هستند.

مهدی می‌گوید: «من به عمد روز ۲۵ فروردین با دوچرخه بیرون رفتم تا بتوانم جاهای مختلفی از شهر را ببینم. به‌جز حوالی حرم که جو و اتمسفر‌ آن همیشه متفاوت است، در بقیه جاها زنان بی‌حجاب می‌دیدم. تعدادشان زیاد نبود، اما مثل بقیه روزها بود. این دست‌کم به من که می‌دانم در قم چه مبارزه سختی میان زنان و حکومت در جریان بوده، این پیام را داد که زنان از تهدیدهای جمهوری اسلامی در مورد سخت‌تر شدن شرایط دیگر نمی‌ترسند.»

یزد

«پردیس» نوشته: «به‌عنوان زنی که در یزد زندگی می‌کند، احتمال اینکه با ضربه باتوم ماموران پلیس در خیابان کشته شوم، از اینکه با موشک‌های اسراییل بمیرم بیشتر است.»

پردیس یکی از زنان فعال در جنبش «زن، زندگی، آزادی» است. او به‌واسطه تن ندادن به حجاب اجباری از محل کار قبلی خود اخراج شده، اما همچنان مبارزه مدنی خود را در کنار زنان دیگر ایران ادامه می‌دهد.

پردیس به ایران‌وایر می‌گوید: «شهر پر از مامور زن و مرد بود، ولی من و خیلی‌ها مثل من همچنان بدون حجاب بودیم. هرچند مجبور می‌شدیم مسیرها را دور بزنیم از کوچه‌پس‌کوچه عبور کنیم و برای رسیدن به مقصدی که شاید سرراست سه چهار دقیقه زمان بخواهد، نیم ساعت وقت صرف کنیم.»

تهران

تهران شاید بیشترین گزارش‌ها را از سرکوب و ضرب‌وشتم مخالفان حجاب اجباری در رسانه‌های اجتماعی داشت. عکس‌ها و ویدیوهای زیادی از حضور گسترده ماموران در مناطق مختلف شهر منتشر شد و بسیاری هم روایت خود را از مواجهه رودررو با سرکوبگران به اشتراک گذاشتند.

«مریم»، یکی از زنان ساکن تهران به ایران‌وایر می‌گوید: «من در مسیرم خانم چادری‌هایی که قبلا برای تذکر حجاب می‌ایستادند ندیدم، اما حضور ماموران مرد با کاور سبز روشن و ماشین‌های سواری خیلی بیشتر از همیشه و چشمگیر بود. ون گشت که شهروندان را ببرد هم در مسیرم نبود، اما شاهد بودم که هفت-هشت مامور، ازجمله یک مرد سن بالا، داشتند چند دقیقه با دو دختر دانش‌آموز بر سر حجاب بحث می‌کردند.»

«حسین فقیهی»، فعال اجتماعی و عضو جمعیت منحل‌شده امام علی در تهران، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «دختربچه نهایتا ۱۷ ساله‌ای را در خیابان ولیعصر، تقاطع عباس‌آباد، به‌طرز وحشتناکی دستگیر کردند و بردند. نرده‌ها را گرفته بود و گریه می‌کرد. مامور زن با مشت روی دستش کوبید و مامور مرد با دستانش مشت دخترک را باز کرد و گیس‌کشان به درون ون بردند. انگار داعشی گرفته بودند بی‌شرف‌‌ها. یکی روسری داد، ولی پلیس نگذاشت. یکی ممانعت کرد، ولی با تهدید پلیس که گاز اشک‌آور می‌زنم، کنار کشید. بیش از ۲۰ نفر از مردم هم با فریاد بی‌ناموس، آن‌ها را مشایعت کردند.»

«امیلی امرایی»، نویسنده و مترجم هم در ایکس نوشت: «جلوی سردر دانشگاه تهران، ون و اتومبیل پلیس و موتور رو چسبوندند کنار هم. توی پیاده‌رو هم پلیس سیاه‌پوش با دو همراه چادری و ماسک‌دار به سمت رهگذرها هجوم می‌آرن.»

از طرح نور چه می‌دانیم؟

«عباسعلی محمدیان»، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، روز شنبه ۲۵فروردین۱۴۰۳ در گفت‌وگو با خبرگزاری «تسنیم» گفته است: «در اجرای طرح نور، افرادی که به هشدارهای قبلی پلیس توجه نکردند، از امروز به‌صورت ویژه در سطح شهر مورد تذکر قرار می‌گیرند و اقدام قانونی در مورد آنان انجام می‌شود. رعایت حجاب قانون است و سرپیچی از قانون جرم است. کسی که قانون را رعایت نمی‌کند، مرتکب جرم شده است. کشف حجاب مساوی با قانون‌شکنی است و پلیس براساس قانون، با قانون‌شکنان برخورد خواهد کرد.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

اعلام جرم دادستانی علیه روزنامه اعتماد و عباس عبدی

۲۷ فروردین ۱۴۰۳
خواندن در ۳ دقیقه
اعلام جرم دادستانی علیه روزنامه اعتماد و عباس عبدی