در آستانه دوازدهم اردیبهشت و برگزاری مراسم «هفته معلم» در جمهوریاسلامی، یک بخشنامه اداره آموزشوپرورش استان گیلان که برای اهدای پاداش «روز معلم» به معاونان پرورشی صادر شده است، در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. در این بخشنامه که به امضای «جابر دادفر»، مدیر آموزش و پرورش ناحیه یک شهر رشت رسیده، دستور پرداخت مبلغ ۲۰۰ هزار تومان به معاونان پرورشی مدارس را صادر کرده است. مبلغ هدیه این بخشنامه شامل معلمان شاغل در مدارس نمیشود. اما چرا این هدیه به صورت ویژه برای معاونان پرورشی در نظر گرفته شده است؟ معاونان پرورشی چه کسانی هستند و چه نقشی در مدارس ایران ایفا میکنند؟
این گزارش در گفتوگو با چند معلم از شهرهای مختلف نوشته شده است.
***
تسهیلگر ایدئولوژی
یک معلم اصفهانی درباره این بخشنامه و نقش معاونان پرورشی در مدارس میگوید: «در دهه ٦٠ و اوايل دهه٧٠، مربيان پرورشى در تمام برخوردهای قهری مدارس كه ديگر بر سر انديشه و تفكر نبود بلكه بر سر نوع پوشش فرم مدرسه و انواع اذيت و آزار دانشآموزان و معلمان بود، نقش پررنگی داشتند، به شکلی كه ناظم، يعنى خداى جبار مدارس ايران در آن دوران، در مقابل مربيان پرورشى، تنديس مهربانى محسوب مىشد.»
او در ادامه به دوره اصلاحات اشاره میکند: «حاكميت بعد از انتخابات ۱۳٧٦، بهويژه وقتى به زعم خويش احساس كرد پاکسازى و همسانسازى به شیوه مائو در چین با موفقيت انجام شده است، به تدريج سعی كرد تا چهره دلنشينترى از مربى پرورشي ارایه کند، زیرا اتمسفر جامعه چنين میطلبيد؛ یعنی مربى پرورشى بایستی علاوه بر آشنایی با مهارتهاى رفتارى و اجتماعى هزاره سوم، شوخ طبع، مسلط به جوکهاى روز و اصطلاحات رايج بين نوجوانان میبود تا حداكثر اقبال میان دانشآموزان و مقبوليت در بين همكاران را میداشتد.»
به گفته این معلم اصفهانی، از دوران اصلاحات به بعد و بهویژه در خیزش «زن، زندگی، آزادی»، يک نوع وظيفه سازمانى براى مربيان پرورشى تعريف شده است: «آنها علاوه بر اين كه به عنوان تسهيلگر ايدئولوژى و منويات حاكميت در مدارس حضور فعال دارند، در مواقع لزوم به نقش تاريخى و ديرينه خود باز میگردند؛ نقشی كه همان هشدار دادن به موقع به نيروهاى حراستى و امنيتى از خطر تحركات احتمالى و انديشههاى دانشآموزان و معلمان است. اما آنها بهشدت تلاش میکنند تا مانند دهه٦٠، خود را منفور نكنند، هرگز با دانشآموز و معلمان شخصا درگير نشوند و حتی در نقش يك مشاور به شدت رازدار فرو بروند، به حدی كه براى معلمان و دانشآموزان شخصیتی باورپذير داشته باشند.»
او با اشاره به برخوردهای خشن «گشتارشاد» با دختران و زنان در روزهای اخیر میگوید: «بیم آن مىرود كه هداياى بىارزشى كه توسط ادارات كل به مربيان پرورشى داده مىشوند، در راستاى باز كردن پاى گشتارشاد به مدارس دخترانه باشد. میدانید که برگشت به عقب در جمهوریاسلامی مسبوق به سابقه است.»
ارزش گذاری کار پرورشی و بازوهای عقیدتی و امنیتی در مدارس
یک معلم مشهدی که با دیدن بخشنامه ابتدا در صحت آن تردید کرده بود، به «ایرانوایر» میگوید: «باید بگویم این کار بهقدری سخیف است که من هنوز هم باور نمیکنم. کاش فوتوشاپ یا طنز باشد. اما انگار باید قبول کنم که واقعی است. حالا که واقعی است، از سه زاویه قابل بررسی است.»
او با تاکید بر این موضوع که این ایام موسوم به روز و هفته معلم است، نه مربی پرورشی، میگوید: «چرا این پاداش به این گروه اختصاص پیدا کرده است؟ جواب کاملا مشخص است؛ ارسال این پیام که شما نور چشم ما، از جنس ما و در تیم ما(حاکمیت) هستید و با بقیه فرق دارید. این مبلغ در حد عیدی دادن به کودکان فامیل یا خرید یک عدد مرغ یا ۳۰۰ گرم گوشت است. پیام این هدیه چون پول نقد است، یعنی ارزش شما و پاداشی که تفاوت شما با سایرین را برای ما مشخص میکند، همینقدر است.»
او در ادامه با اشاره به این که یکی از کارکردهای پول، تعیین ارزش کاری است که با آن انجام میدهیم، میگوید: «از نگاه حاکمیت، ارزش کار پرورشی و بازوهای عقیدتی و امنیتی آن در مدرسه همینقدر است. حالا حساب کنید چه کسانی باید در جایگاه این معاونت قرار گرفته باشند که چنین پاداشی آنها را خوشحال کند. این بخشنامه به روشنی گویای بر مسند نشستن مدیران کمتوان با بهره هوشی پایینتر از سطح متوسط و ناشایستی است که این تصمیمات نتیجه حضور آنها هستند. زوال و نابودی آموزشوپرورش با همین نشانه -که البته از چهار دهه قبل آغاز شده است، فقط هرچه جلوتر میآید، به دلیل گسترش اطلاعرسانی - نمود بیشتری پیدا میکند.»
نمایش علنی تحمیل سلطه بر مدارس با نیروهای ناتوان
یک معلم هرمزگانی مدارس را در دوره جمهوریاسلامی، بنیادیترین رکن بازتولید ایدئولوژی رسمی حاکمیت دانسته و معتقد است: «دولت رسمی هیچ واهمهایی از نمایش علنی تحمیل سلطه بر مدارس ندارد. جمهوریاسلامی برای تداوم و بازتولید ایدئولوژی خود، همیشه نیازمند افرادی است که تنها اطاعت و پیروی محض را فرا گرفتهاند. مدارس تبدیل به پادگان شدهاند، دانشآموز سرباز ولایت است و معلمان افسران جنگ نرم و سخت قدرتی که خود را تنها حامل و دارنده حقیقت میپندارد. بههمین دلیل، اهتمامی ویژه نسبت به جذب نیروهایی دارد که بتواند مروج این ایدئولوژی باشند. اما از آنجا که شرایط اقتصادی کشور بغرنج است، قدرت توان بذل و بخششهای گذشته را ندارد و سعی میکند در عمل، با جذب لایههای فرودست، آنها را به کمترین بهای ممکن به خدمت گیرد. این سیکل معیوبی است که گرفتار آن شده، چرا که نیروهای ناتوانی را به خدمت گرفته است که در عمل نمیتوانند برایش تاثیرگذاری کافی داشته باشند.»
تخریب شخصیتهای سیاسی
معلم دیگری از خراسان جنوبی هم در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید: «مربیان پرورشی که در سالهای اخیر تحت نام معاون پرورشی حضور مییابند، علاوه بر کارهای معمول در مدارس، پست فرمانده بسیج، مسوول گروه پیشتازان و فرزانگان مدارس و شرکت دادن گروهها در مناسبتهای حکومتی و نماز جمعه را هم برعهده دارند. تمام تشکلهای دانشآموزی هم در اختیار آنها است. جدا از آن، رصد فعالیت معلمان و حتی مدیران را هم برعهده دارند.»
او که در دهه ۷۰، یکسال بهعنوان مدیر مدرسه خدمت کرده است، میافزاید: «بهخاطر تعداد کم دانشآموزانم، معاون پرورشی به مدرسهام تعلق نگرفت. به اجبار مسوولیت فرمانده پایگاه بسیج مدرسهام را هم برعهده گرفتم. قبل از انتخابات، یک هفته در پایگاهی متعلق به سپاه در مرکز استان اسکان داده شدیم. تمام هزینههای اقامت و پذیرایی را سپاه تقبل کرده بود. در این دوره، کلاسهای مختلفی برگزار شدند. عنوان کلاسها متفاوت بود ولی موضوع تمام آنها، انتخابات ریاست جمهوری و تخریب شخصیت آقای محمد خاتمی بود. در یکی از کلاسها، مدرس شخصیت خاتمی را با ابوالحسن بنیصدر یکی دانست و او را فردی خائن معرفی کرد. در پایان کلاس از او سوال کردم بر چه اساسی خاتمی خیانتکار است؟ به صراحت جزوهای که در دستش بود را نشان داد و گفت سپاه اینها را به ما داده است تا به شما بگوییم، ما بابت آن پول میگیریم! همین.»
به گفته او، مربیان پرورشی این روزها در کسوت معاون، مسوولیت تبدیل مدارس به پایگاههای بسیج را دارند. در این زمینه خاطرهای هم تعریف میکند: «سال آخر خدمتم، معاون آموزشی مدرسهای بودم که معاون پرورشی آن مدرسه، همسر معاونت پرورشی اداره کل بود. وارد مدرسه که میشدی، بیشتر به پایگاه بسیج شبیه بود تا یک مدرسه. کلاسها بهنام شهدای مدافع حرم نامگذاری شده بودند. هیچ اثری از شهدای جنگ هشت ساله ایران و عراق نبود. حتی اسم کلاسی به نام امام موسی صدر بود. من با خنده گفتم ایشان را خانوادهاش هم مرده نمیدانند، شما شهیدش کردهاید؟ در جواب گفت وظیفه ما این است که فعلا این نامها را زنده کنیم!»
یک فعال صنفی معلمان خوزستان به «ایرانوایر» میگوید: «هر سال در روز امور تربیتی -که اسفندماه است- یکسری هدایا به معاونین پرورشی و مربیان تربیتی اهدا میشود. وظیفه این افراد در مدارس، اجرای برنامههای ایدئولوژیکی است که از طرف حکومت دیکته میشوند برای همنواسازی ارزشها و فرهنگ دانشآموزان با آنچه فرهنگ رسمی حاکمیت محسوب میشود. با دادن این هدایا، تلاش میکنند از مجریان ایدئولوژی رسمی تقدیر کنند. اما چون در همه موارد ناکارآمدند، حتی هدیهای که به این افراد پرداخت میشود، آنهم در این شرایط تورمی (۲۰۰ هزار تومان)، بیشتر به تحقیر شباهت دارد تا تشویق. جالب است که پاسخگو هم نیستند!»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر