close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

وضعیت نگران کننده ختنه زنان در ایران

۳ تیر ۱۳۹۴
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۸ دقیقه
وضعیت نگران کننده ختنه زنان در ایران
وضعیت نگران کننده ختنه زنان در ایران

ختنه زنان کماکان در بخش هایی از استان های هرمزگان، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی انجام می‌شود. نتایج یک تحقیق در سال گذشته نشان داده در اکثر روستاهای حوالی شهرستان های میناب، بندر پهل، کنگ، لنگه، گاوبندی، خمیر، هرمز، لارک، کیش و قشم و نیز در منطقه اورامان استان کرمانشاه، روستاهای کامیاران، روانسر، جوانرود، پاوه، نودشه، نوسود و شاهو ختنه زنان یک اتفاق کاملا عادی است.

«رایحه مکارمی مظفریان»، پژوهش‌گر ایرانی سال گذشته با انتشار کتاب «تیغ و سنت»، نتایج تحقیقات میدانی خود را در این زمینه منتشر کرد. این کتاب به سرعت از سوی سازمان های بین المللی حقوق زنان مورد توجه قرار گرفت و انگیزه ای برای گفت و گوی زیر شد.

 

 علت و انگیزه قطع کلیتوریس زن چیست؟

من اعتقاد دارم بشر اولیه که در ابتدای تاریخ  بخشی از مهم‌ترین عضو بدنش را قطع می‌کرده، به هیچ عنوان دانسته به دلیل کم کردن میل جنسی دست به چنین اقدامی نزده است. این عمل در حقیقت «نشانه گذاری فرهنگی» بوده است. در دوران برده داری، هر برده داغی بر روی بدنش داشت که نوعی نشانه گذاری بود. در مورد ختنه هم همین است؛ در گذشته های دور از روی نوع و مدل ختنه شدن می‌توانستند تشخیص دهند که شخص به کدام قبیله تعلق دارد.

 

 ریشه های اجتماعی ختنه زنان چیست؟

در میان افراد جامعه معمولا کلیشه هایی وجود دارد که باید برای اصلاح آن‌ها تلاش کرد؛ مثلا افراد این جوامع معتقدند زنان هوس زیادی دارند یا مثلا چون مردان در گذشته زمان زیادی به دریا می‌رفتند، زنان باید ختنه می‌شدند تا میل جنسی نداشته باشند. البته این که چه قدر ختنه روی هوس زنان تأثیر می گذارد، به نوع آن هم بستگی دارد.

 

 در ایران درگیر پروژه ای درباره ختنه زنان بودید؛ ارزیابی کلی شما از آن چه بود؟

ختنه دختران در ایران اکنون با درصدهای متفاوت در مناطقی از چهار استان ایران، کرمانشاه، آذربایجان غربی، کردستان و هرمزگان انجام می‌شود. آمارها نشان می‌دهند بین 60 تا 80 درصد زنان استان هرمزگان و بین 30 تا 50 درصد زنان در برخی مناطق کردنشین ختنه شده‌اند.
تاکنون با تلاش فعالان جامعه های مدنی، 29 کشور در جهان به فهرست جهانی کشورهایی که ختنه زنان در آن‌ها هم‌چنان ادامه دارد، قرار گرفته‌اند. این فهرست را یونیسف تهیه می‌کند و از خاورمیانه، سه کشور یمن، مصر و عراق توانسته‌اند خود را در آن جای دهند و از حمایت های جهانی برای متوقف کردن ختنه دختران بهره بگیرند. ایران هنوز در این فهرست جای نگرفته است زیرا این آمارها باید از سوی دولت به رسمیت شناخته شده و به جامعه جهانی و به ویژه یونیسف اعلام شوند.
در حقیقت، آمارها در برخی منطقه‌ها به شدت نگران کننده هستند. در طول هشت سالی که پی گیری جدی در زمینه جلوگیری از ختنه دختران در ایران را شروع کردیم، بسیاری از دوستان با ما همراه شدند و حالا موضوع به شکلی از حالت زیرزمینی و خفا در آمده است.

 

ختنه کردن زنان ریشه در باورهای مذهبی دارد؟

ناقص سازی جنسی زنان عملی است که بیش‌تر در سنین کودکی روی دختران و به درخواست والدین یا افراد نزدیک خانواده به بهانه مسلمان کردن دختران انجام می‌شود. اما این همه ماجرا نیست؛ اغلب تصور می‌کنند مسلمان‌ها تنها کسانی هستند که دختران خود را ختنه می‌کنند یا این که اسلام انجام این عمل را توصیه کرده است در حالی که در میان مردم جهان، از یهودی های آفریقا تا بی دین ها و مسیحیان این منطقه هم دختران خود را ختنه می‌کنند. در قرآن به هیچ عنوان انجام این عمل نه توصیه شده و نه نامی از آن آورده شده است. در هیچ سند تاریخی هم دیده نشده که پیامبر ختنه را برای زنان و دختران خودش توصیه کرده باشد. تنها یک روایت از پیامبر وجود دارد که براساس آن برخی مسلمانان، مثلا «شافعی ها» در ایران، به تداوم ختنه با تکیه بر سنت ادامه می‌دهند. البته برخی پافشاری می‌کنند ختنه دختران از اعراب به ایران آورده شده، در حالی که این سنت از آفریقای مرکزی با اسطوره ای آغاز شد، به مصر رسید و سپس در سایر مناطق جهان نیز شیوع پیدا کرد.

 

 به نظرتان پارامترهایی مانند سطح تحصیلات یا باورمندی کلیشه های جنسیتی، رابطه معناداری با ناقص سازی زنان دارند؟

 بله اما صحبت بر سر میزان تأثیر است؛ مثلا در قشم که شیوع 60 تا 80 درصدی ختنه را داریم، دختران با سطوح مختلف تحصیلی هم دیده می‌شوند ولی باز خانواده‌ها تمایل دارند به سنت‌ها پایبند باشند.

 

گفتید چند سال درگیر تحقیق روی این مساله هستید و الان موضوع دیگر زیر زمینی نیست؛ به طور کلی وضعیت پروژه های آموزشی و آگاهی رسانی در این رابطه چه گونه است؟

 در طول سالیان درازی که این سنت در بین مردم رواج داشته، هیچ کس تا کنون آن‌ها را آگاه نکرده و از خطرات ختنه دختران برای آن‌ها توضیح نداده است. روش های غلطی که در هنگام بریدن یا ایجاد خراش بر روی اندام دختران اعمال می‌شود، اغلب سنتی و غیر علمی هستند. در برخی موارد دختران از ازدواج می ترسند. هر چند ممکن است با یک آزمایش پزشکی ساده مشخص شود که آسیب جدی به بدن آن ها وارد نشده اما همین که صفت ختنه شده بر تن او نشسته، روانش را درگیر کرده است. در برخی موارد هم آسیب های جدی به بدن دختر وارد می‌شود که باز با آموزش دادن به خودش و همسرش می‌توان روش های دیگری را برای داشتن رابطه جنسی سالم پیشنهاد کرد. بنابراین، ما تنها با یک واژه روبه رو نیستیم؛ با موجی از مسایل و افرادی از جامعه روبه رو هستیم که زیر پرچم «ناقص سازی جنسی زنان» قرار می‌گیرند و باید تحت حمایت باشند.
البته گام های مثبتی در زمینه جلوگیری از ختنه دختران در ایران برداشته شده است؛ دو کتاب با نام های «تراژدی تن» نوشته «فاطمه کریمی» و «تیغ و سنت» نوشته خودم منتشر شده و ده‌ها پایان نامه در دانشگاه های ایران به ثبت رسیده است. برای اولین بار نیز روزنامه «قانون» به طور مفصل به معرفی پدیده ختنه دختران در ایران پرداخت ومشکلات زنان در طرحی به اطلاع مقام های دولتی رسید.

 

در مناطق محلی چه؟

در مناطق محلی نیز توسط کنش‌گرانی که در منطقه فعال هستند، تلاش هایی در حال انجام است. «پروین ذبیجی»، فعال مدنی در کردستان مصاحبه های متعددی در این مورد انجام داده و درد و رنج قربانیان زیادی را به گوش عموم رسانده است. «عثمان محمودی» در کلینیک روان‌شناسی خود به آموزش زوج های قربانی و احیای رابطه آن ها مشغول است. رسانه های متعددی از رواج این معضل در ایران نوشتند. این وقایع در طول هشت سال موجب شد که سکوت طولانی در این رابطه شکسته شود.

 

ایده نوشتن کتاب چه گونه به ذهنتان رسید؟

بسیار اتفاقی بود؛ مادرم کتاب «گل صحرا» را به من معرفی کرد. در این کتاب از ختنه دختران در آفریقا صحبت شده است. «واریس دیری»، نویسنده این کتاب بعدها سفیر سازمان ملل برای مبارزه با ختنه دختران در آفریقا شد. شغل اصلی او مانکنی بود، به همین علت شهرت پیدا کرد و کتاب زندگی خود را هم نوشت. بعد از خواندن کتاب، از مادرم پرسیدم به نظرت در ایران هم این معضل وجود داشته باشد؟ در اینترنت جست وجو کردم، دیدم خبرهایی هست و فکر کردم باید کاری کرد. در حقیقت، از آبان ماه ۸۷ شروع کردم و تا امروز به مطالعه و اطلاع‌رسانی ادامه دادم. در آن سال‌ها فقط دو یا سه گزارش در این مورد نوشته شده بود؛ دو گزارش از جنوب و یکی هم از کردستان که مدام در سایت‌ها تکرار می شدند. این که از جنوب حرف زده شده بود، برای من مثل یک کلید بود. معلوم نبود این کلید در آن زمان قفلی را باز کند. به مادرم گفتم باید بروم جنوب. کوله‌ام را برداشتم، از دانشگاه معرفی‌نامه گرفتم و عازم قشم شدم. رفتم بیمارستان آن جا و پرس و جو کردم. در آن زمان اصلا دوربین و دستگاه ضبط صدا نداشتم که بتوانم گزارش‌هایم را ثبت کنم. اما نوشتم و نوشتم و مدام به همه ابعاد این پدیده فکر کردم. الان که به گذشته برمی‌گردم، باورم نمی‌شود که همه آن راه‌ها را من رفته‌ام.

 

دختران را برای ختنه نزد پزشک می‌برند؟

نه؛ اغلب، کسانی به نام «دایه» این کار را انجام می‌دهند. در چند مقاله هم اختصاصی به ذکر خاطره دایه ها پرداخته و از مهربانی آن ها گفته ام؛ این که اگر دست به چنین عملی می‌زنند، از روی آگاهی نیست و اتفاقا زنان بسیار مهربانی هستند و در زندگی خیلی سختی کشیده‌اند. اعتقاد قلبی آن‌ها به اجرای فرامین خدا آن‌ها را وادار می‌کند که به سنت ختنه کردن مشغول باشند. اما به نظرم این که یک خانواده فرزندشان را ناقص و او را از داشتن لذت جنسی محروم کنند، کار بسیار ظالمانه ای است. اطلاعات مردم ایران در این مورد بسیار کم است. به همین جهت من بعد از انتشار کتابم با نام «تیغ و سنت»، کمپینی برای آگاه سازی در فیس‎بوک راه اندازی کردم.

 

فعالیت این کمپین به حوزه زنان در ایران محدود می شود؟

تمرکز بیش‌تر این کمپین بر روی موضوعات مرتبطی است که در جامعه ایران اتفاق می افتد و گاهی از تجربه های خاورمیانه نیز نوشته می‌شود. فعالیت های این کمپین تنها به فضای مجازی محدود نمی‌شود؛ در سخنرانی هایم در محافل جهانی، با بهره گیری از تجربه های مشترک کشورهای دیگر و مخاطبان صفحه کمپین در فیس‎بوک، با شعار «یک قربانی هم زیاد است»، به اطلاع رسانی مجازی و مدنی مشغول هستم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ حقوقی

مطبوعات قانونمند می شود؛ بخش دوم

۳ تیر ۱۳۹۴
کار
خواندن در ۷ دقیقه
مطبوعات قانونمند می شود؛ بخش دوم