«خونه تکونی کردی؟» این سوالی است که در آستانه نوروز خیلیها از همدیگر میپرسند. رسمی که در گذشته از شستن فرشها در حیاط خانه شروع میشد تا پاک کردن گوشه به گوشه، حتی پنهانترین جاهای محل سکونت خانوادهها. میخواست یک خانه چهار اشکوب باشد یا زیرزمینی اجارهای در یک خانه دوره ساز و قدیمی. بسیاری در گذشته بر این باور بودند که دم عید اگر خانه را از گرد و غبار سال قبل نتکانی، رکود و نکبت با تو به سال بعد میآید.
خانهتکانی شاید به ظاهر رسمی خوشایند باشد اما در غیاب همراهی و همدلی در انجام امور خانه با زنان، میشود بار اضافی بر دوش آنها. چه زنان خانهدار باشند و چه شاغل، خانهتکانی به نوعی «باری اضافی» بر دوش آنها است.
بسیاری از فعالان حقوق زنان در سالهای گذشته تلاش کردهاند با تمرکز بر تولید محتوایی که بر زنانه نبودن کار خانگی تاکید دارد، اندکی از بار اضافی انجام امور خانه و فرزند را از دوش زنان بردارند اما به نظر میرسد چنین تلاشهایی در برابر صدها سال فرهنگ گفتمان مردسالار، هنوز راه درازی در پیش دارند تا به نتیجه مطلوب برسند.
این گزارش در گفتوگو با زنان از اقشار مختلف، به این پرسش پاسخ میدهد: «خانهتکانی چه باری بر دوش شما میگذارد؟»
***
کارِ خانگی یک وظیفه تمام وقت و ۲۴ ساعته بدون درآمد، مرخصی و استراحت است. زنانه تلقی کردن کار خانگی، تقریبا در همه نقاط جهان دیده میشود. حتی امروز که بسیاری از زنان پا به پای مردان در خارج از منازل کار میکنند و یا حتی با ایجاد یک کسب و کار خانگی به اقتصاد خانواده کمک میکنند، باز هم انتظارها از زنان برای گرداندن امور خانه تعدیل نشدهاند.
خانهتکانی از نگاه سحرناز، یک زن خانهدار
«سحرناز» زن خانهدار ۳۸ ساله ساکن رامهرمز در استان خوزستان است؛ شهری با اکثریت جمعیت «بختیاری» که تفکرات مردسالارانه در برخی خانوادههای آن بسیار پررنگ است. سحرناز به «ایرانوایر» میگوید: «دختر خانه مادر و پدرم که بودم، سهم من و خواهرها و مادرم از نوروز و میهمانی، فقط خانهتکانی بود و بگذار و بردار برای میهمانها. دو خواهر و سه برادر بودیم. پدرم نگهبان بود و بیرون از خانه خیلی خسته میشد. وقتهایی که خانه بود، طرفش نمیرفتیم. اما برادرهایم که بیکار بودند، چه در دوران نوجوانی و چه بعدها، در جوانی، قبل از ازدواج حتی در سختترین کارها و جابهجایی سنگینترین چیزها دست به سیاه و سفید نمیزدند.»
سحرناز که ۱۲ سال قبل ازدواج کرده است و یک دختر و یک پسر دارد، میگوید همین باعث شد از هر دو فرزندش به یک اندازه انتظار کمک در کارهای خانه را داشته باشد: «هنوز هم در بر همان پاشنه میچرخد. هنوز هم خانهتکانی تنم را میلرزاند، چون شوهرم از سر کار که میآید، جلوی تلویزیون دراز میکشد. حتی لیوان آبی که میخورد را توی سینک بر نمیگرداند. وقتی در شرایط عادی اعتراض میکنم، میگوید از صبح بیرون بودهام و خستهام، تو توی خانه بودی، کارت همین است دیگر! یکبار گفتم کارگر بگیریم برای کارهای سنگینتر کمکم کند، با تعجب گفت دوتا تیر تخته پاک کردن و دستمال و تی کشیدن کمک میخواهد؟ متاسفانه همسرم هم مثل برادرهایم بزرگ شده است اما من نمیخواهم پسرانم را آنطوری بار بیاورم. به هر دو یاد دادهام حق ندارند به هم امر و نهی کنند. با هم و با من همکاری میکنند. امیدوارم رفتار غلط اطرافیان در سالهای آینده و وقتی پسرانم نوجوان شدند، زحمتهایم را هدر ندهد.»
کارهای پنهان خانگی از نگاه آمنه، یک زن خانهدار
«شستن و رفوکردن، اتو زدن و تا کردن و سر جای خود گذاشتن لباسها ظاهرا یک شستوشوی ساده به نظر میرسد اما مستلزم چند ساعت وقت است. تمیز کردن کابینتها، گردگیری جاهایی که خاک نشسته، به نظر یک گردگیری ساده است و هیچوقت به چشم کسی نمیآید. شستن و مرتب کردن ملحفههای روی تخت، کشیدن روتختی و تمیز کردن شیشهها و پنجرهها، کارهایی هستند که هر روز انجام میشوند اما اثرش را شاید احدی جز کننده کار متوجه نشود.»
این فهرست را «آمنه» میشمارد؛ زنی که در شهری مرطوب زندگی میکند و میگوید تا صبح میتواند به فهرست کارهای پنهان خانگی که وقت زیادی از زنان میگیرد و به چشم هیچیک از اهالی خانه نمیآید، اضافه کند: «فکر میکنند مرتب بودن کابینتها، تمیزی داخل کشوها، برق افتادن شیشه ادویهها، تمیز نگه داشتن یخچال و فریزر و بالای کمدها، زیر تختها، لک نداشتن کوسنها، لزج نبودن جا صابونی و کپک نداشتن حمام در شهری که مرطوب است، خود به خود اتفاق میافتد.»
او که مادر یک کودک نوپا است، میخندد و میگوید: «این که سطل زباله خانه بو نمیدهد، همیشه کیسه زباله موجود است، نمک و روغن و سایر اقلام هیچوقت تمام نمیشوند، پشت تابهها سیاه نیست و لک روی سرامیکها و لک رو لباسهای شسته که بعد از خشک شدن رفع میشوند، این که آخر شب خوراکیها بیرون نمیمانند، هیچ وقت چیز خطرناکی در ارتفاعی که دست بچه به آن برسد وجود ندارد، اثر غیب است!.»
خانهتکانی نکردن هم یک گزینه است
«رویا»، یکی دیگر از زنان شاغلی که کارهای خانه را هم خودش انجام میدهد و با «ایرانوایر» صحبت کرده است، میگوید بار اضافی خانهتکانی در آستانه نوروز را از دوش خود برداشته است: «من هر هفته پنجشنبهها که روز تعطیلم است و همسرم خانه نیست، یک تمیزکاری هفتگی میکنم؛ از لباسشویی و شستوشو و اتوکشی تا گردگیری و جاروبرقی کشیدن که همیشه باید زمانی که همسرم نیست، انجام شوند، چون از سر و صدای جارو بدش میآید! جابهجا کردن وسایل و شستوشوی سرویسهای بهداشتی و هر کاری که فکر کنید را انجام میدهم. در چنین شرایطی، خانه تکانی بار زیادی روی دوشم نمیگذارد؛ مثلا شست و شوی فرش یا ملحفه و پتوهایی که در طول سال شسته شدهاند یا مرتب کردن کمدهایی که هر هفته مرتب میشوند. من سالها است کارها را به همین روال عادی انجام میدهم و به خاطر خانهتکانی، سر تا پای خانه را از نو نمیشویم.»
این زن جوان پا به پای همسرش بیرون از خانه کار میکند اما در عین حال از او توقع میرود امور منزل را نیز به دوش بکشد: «هیچوقت حق ندارم بگویم خستهام. یک بار گفتم خانهداری باید شغل باشد و حقوق جداگانه بابت آن پرداخت شود، چنان از سوی اعضای خانوادهام مورد اعتراض واقع شدم که باورم نشد. خانواده عمویم کارگر مردی دارند که هر هفته برای انجام امور خانه به منزلشان میآید. به عمویم گفتم خب همین پولی که به او میدهی، اگر به زنعمو میدادی، چه میشد؟ فقط مسخرهام کردند و در آخر گفتند معاشرت با تو خطرناک است، زنان ما را سر به هوا میکنی!»
بهاره، صاحب یک کسب و کار خانگی: در آستانه نوروز وقت ندارم پلک بزنم
زنان خانهدار بسیاری علاوه بر کمکی که با انجام امور خانه به اقتصاد خانواده میکنند، کسب و کاری هم در خانه به راه انداخته و کسب درآمد میکنند. «بهاره» یکی از آنها استف زن ۳۰ سالهای که ازدواج کرده است و نگهداری از مادر سالمند همسرش را نیز برعهده دارد.
او به «ایرانوایر» میگوید: «خانهداری شغلی پر زحمت، یکنواخت و بیجیره و مواجب است. من در کنار کار خانه، بسته به فصل، کارهای دستی درست میکنم و میفروشم. دم عید، سبزه سبز میکنم، سمنو میپزم و هفتسین تزیین شده میسازم. عید که بگذرد، سبزی خورشتی و آبلیمو و آبغوره میگیرم و میدهم دست مردم. پاییز ترشی و مربا، زمستان سیسمونی و بافتنی برای کودکان. مادر شوهر سالمندم در خانه ما زندگی میکند، مراقب او هم هستم ولی باز ما را به عنوان آدمهایی میبینند که به کار نمیآییم.»
بسیاری از افراد، بهویژه خانوادههای سنتی بر این باورند که خانهداری وظیفه زنان است. بر اساس باورهای سنتی، مردان وظیفه تامین هزینههای زندگی را برعهده دارند و کسی از آنها انتظار ندارد که در امور منزل مشارکت کنند. بهاره اما این نگاه را عادلانه نمیداند: «همسرم حتی یک روز هم نمیتواند جایش را با من عوض کند. اگر دو ساعت برای کاری بیرون بروم و او خانه باشد، سریع تماس میگیرد و میگوید بیا مادرم خیلی صدایم میکند! از بیرون هم که برمیگردد، میگوید اصلا مزاحم نشوید، خستهام. اما اگر من پنجدقیقه بنشینم یا غذا کمی دیرتر حاضر شود، هزار تا غر و لند میکند. حتی پولی که من با کار اضافه در میآورم و توی همین خانه خرج میکنم هم به چشمش نمیآید.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر