«۱۵ فروردین ۱۳۷۲، زمانی که اسماعیل به دنیا میآید، نام عمویش را که در زمان جنگ ایران و عراق شهید شد، روی او گذاشتند. عموی اسماعیل توی جبهه کشته شد، خودش کف خیابانهای شیراز.» این گفته یک منبع نزدیک به خانواده «اسماعیل شنبدی» است؛ جوان ۲۹ ساله شیرازی که جمعه شب ۲۲مهر ۱۴۰۱ در اعتراضات شرکت کرد، زخمی شد و روز ۲۷ مهر در بیمارستان «رجایی» شیراز جان باخت.
یک منبع نزدیک به خانواده شنبدی از آنچه بر اسماعیل گذشته است، برای «ایرانوایر» روایت میکند.
****
«اسماعیل شنبدی» ۲۹ ساله بود. دیپلم داشت و در یک مکانیکی مشغول کار بود. او سرپرست خانواده بود: «پدر و مادرش زمانی که او خیلی کوچک بود، از هم جدا شده بودند و اسماعیل با مادرش زندگی میکرد. متاسفانه همسر دوم مادرش هم چند سال پیش فوت کرده و اسماعیل سرپرست مادر و دو خواهر ناتنی خود بود.»
اسماعیل در شیراز کار میکرد اما مادر و دو خواهرش در استهبان فارس زندگی میکردند: «بچه زحمتکشی بود و از جوانی کار میکرد. به تازگی هم یک ماشین نو، از همین ماشینهای ایرانخودرو خریده بود. هنوز روکشهای ماشین خود را نکنده بود.»
روز جمعه ۲۲ مهر، همزمان با اعتراضات سراسری مردم ایران، اسماعیل و چند نفر از دوستانش به صف معترضان در خیابان «قاآنی» شیراز میپیوندند، شعار میدهند و درگیری لباس شخصیها و یگان ویژه با معترضان آغاز میشود.
دوستانش برای خانوادهاش روایت کردهاند که ابتدا چند گلوله ساچمهای به اسماعیل شلیک کرده بودند. گلولهها به کمرش خورده بودند و توان راه رفتن نداشته است: «دوستانش موتور داشتند، او را ترک موتور مینشانند تا از صحنه دور شوند. لباس شخصیها اما رحم نمیکنند، با ماشین دنبال موتور آنها میافتند و به شدت به موتور میکوبند. اسماعیل از ترک موتور پایین میافتد. باز هم رحم نمیکنند، تازه با باتوم به جان او میافتند. بعد هم خودشان زنگ میزنند اورژانس و اسماعیل را به بیمارستان رجایی شیراز منتقل میکنند.»
منبع نزدیک به خانواده شنبدی میگوید نیروهای امنیتی در بیمارستان رجایی شیراز از اولین روزهای اعتراضات حضور داشته و بیشتر زخمیهای اعتراضات را به این بیمارستان منتقل میکردهاند.
این نکته را یکی از کارکنان این بیمارستان نیز تایید میکند. او میگوید: «لباس شخصیها و نیروهای امنیتی به طور مدام در بیمارستان حضور دارند و به خانوادههای معترضانی که به این بیمارستان منتقل میشوند، اجازه ملاقات نمیدهند.»
این اتفاق برای خانواده اسماعیل هم میافتد. او از جمعه ۲۲ مهر تا چهارشنبه ۲۷ مهر در بخش «آیسییو» در بیمارستان بستری بود اما به خانوادهاش اجازه ملاقات نداده بودند: «پرستارها گفته بودند اسماعیل اگر زنده بماند هم قطع نخاع میشود.»
پس از مرگ اسماعیل، نهادهای امنیتی خانواده شنبدی را تهدید میکنند که بگویند علت مرگ، «تصادف» بوده است و همه جا اعلام کنند او در اعتراضات کشته نشده است، در غیر این صورت جنازه را تحویل نمیدهند: «دروغ نبود، خودشان اسماعیل را با تصادف کشته بودند. خانواده سکوت کردند بلکه پیکر او را تحویل بگیرند. اما بعد گفتند برای تحویل جنازه باید ۴۵ میلیون تومان بپردازید، چون ۴۵ میلیون تومان هزینه بیمارستان شده است.»
خانواده اسماعیل اما گفته بودند چنین پولی نداریم: «چند روز گذشت تا این که آنها سراغ ماشین اسماعیل را گرفتند. ماشین نو اسماعیل را بردند و پیکرش را تحویل دادند.»
روز چهارم آبان، همزمان با چهلمین روز درگذشت «مهسا امینی» که شهرهای مختلف ایران به صحنه اعتراضات تبدیل شد، پیکر اسماعیل شنبدی را به خانوادهاش تحویل دادند: «میخواستند او را در جایی نزدیک دفن کنند. گفتند ببریم گلزار شهدای شیراز اما به آنها اجازه ندادند. جنازه را بردند آرامستان بهشت احمدی، در جاده خرامه؛ یک جای دور افتاده که ماشین به سختی از جادهاش عبور میکند. گفتند فقط باید بستگان درجه یک حاضر باشند و کسی نباید سروصدا کند و شعار بدهد، وگرنه جنازه را میبریم و خودمان دفن میکنیم. اسماعیل غریبانه آنجا به خاک سپرده شد. خواهش میکنم صدای اسماعیل باشید.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر