close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

ماجرای دنباله دار اکبر عبدی؛ ایرانیان نژادپرست هستند یا بیگانه ستیز؟

۱۶ مهر ۱۳۹۴
شیما شهرابی
خواندن در ۸ دقیقه
ماجرای دنباله دار اکبر عبدی؛ ایرانیان نژادپرست هستند یا بیگانه ستیز؟
ماجرای دنباله دار اکبر عبدی؛ ایرانیان نژادپرست هستند یا بیگانه ستیز؟

شیشه خانه‌شان را شکسته‌اند و پسرش را در مدرسه کتک زده‌اند. این‌ها را با بغض تعریف می‌کند و گاهی آه بلندی می‌کشد و می‌گوید: «باور کنید من ایرانی‌ام. پدرم ایرانی بود و مادرم عراقی. بصره زندگی می‌کردیم.جنگ که شد، من هنوز ازدواج نکرده بودم. من و پدرم را از عراق بیرون کردند. خواهرهایم شوهر عراقی داشتند، ماندند پیش مادرم.»

مکث کوتاهی می‌کند و می پرسد: «تا به حال از رانده شدگان عراقی شنیده‌ای؟»

نامش «کوثر» است و با این‌که بیش تر از 20 سال است در ایران زندگی می‌کند، هنوز لهجه غلیظ عربی دارد. بعد از حادثه منا، بچه‌های محله شیشه خانه‌شان را با سنگ شکسته‌اند: «مثل این‌که مادربزرگ یکی از بچه‌ها سفر حج بوده و مفقود شده. بچه‌ها در خانه شنیده‌اند تقصیر عرب‌ها است و تلافی‌اش را سر ما درآورده‌اند.»

چند روز پیش هم بچه ها فیلم صحبت‌های «اکبر عبدی» را در مدرسه به پسرش نشان داده‌ و او را مسخره کرده‌اند: «پسرم با چشم گریان به خانه آمد.»

کوثر در کوهستان‌های مرزی ایران و عراق با همسرش که او هم از رانده‌شدگان بوده، ازدواج کرده و زندگی‌اش وقتی آغاز شده که به ایران آمده است:«این همه سال است که ما ایران زندگی می‌کنیم. بچه‌هایم این‌جا دنیا آمده‌اند. همه‌مان دلبسته این‌جا شده‌ایم. الان هم که می‌توانیم برگردیم، مانده‌ایم همین جا. این‌جا وطن‎مان شده اما از وقتی این اتفاق افتاده، دل‎مان بدجوری گرفته. داریم به برگشتن فکر می‌کنیم.»

کوثر تنها کسی نیست که این روزها این تجربه را از سر می‌گذراند. خیلی از عرب‌های خوزستان صحبت‌های اکبر عبدی در برنامه تلویزیون ایرانی و خاطره‌اش از عرب‌ها را به دل گرفته‌اند. عبدی از آن‌ها عذرخواهی کرده و گفته منظورش عرب‌های عربستان سعودی بوده اما «فواد» که یکی از عرب‌های خوزستان است، می‌گوید: «این اولین بار نیست. ما هم ایرانی هستیم اما مدام عرب و عجم می‌کنند. بعد از تجاوز در فرودگاه جده گفتند عرب‌ها متجاوزند، حالا می‌گویند عرب‌ها قاتل‌اند.»

کاربران شبکه‌های اجتماعی درباره حادثه منا و سخنان اکبر عبدی موضع‌گیری‌های متفاوتی کرده‌اند. خیلی‌ها در حمایت از جان‌باختگان حادثه منا، عرب‌ها را نواخته‌اند و بسیاری این واکنش را نژادپرستی دانسته‌اند.
این بحث ها فقط در میان ایرانی‌ها شکل نگرفته، کاربران افغانی هم به این بحث‌ها دامن زده‌اند و در مواردی از برخورد ایرانی‌ها گلایه کرده‌اند. «ملینا» گفته است: «شما ایرانی‌ها واقعا نژاد پرستید. دو سال در ایران زندگی کردم، هیچ وقت ما را با خودتان برابر ندانستید. الان در آلمان زندگی می‌‌کنم و همه‌جا با من مثل آلمانی‌ها برخورد می‌شود.»

آیا ایرانی‌ها نژادپرست هستند؟ این پرسشی است که این روزها در فضای مجازی به بحثی داغ تبدیل شده و موافقان و مخالفان زیادی دارد. دکتر «سعید پیوندی»، جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به سوالات «ایران وایر» پاسخ می‌دهد:

آیا ما ایرانی‌ها مردمانی نژادپرست هستیم؟

  • تئوری نژادپرستی اساسا برپایه نظریه‌ای است که در آن یک نژاد به دلایل مختلف و ساخته و پرداخته شده، فکر می‌کند از نژادهای دیگر برتر است. با این نگرش، تفاوت نژادی به یک تبعیض آشکار در نگاه و رفتار انسان‌ها تبدیل می‌شود. این نظریه زمانی مطرح است که این طرز تفکر کاملا ساخته و پرداخته شود؛ برای مثال، تفکر این‌که نژاد آریایی یا ژرمن‌ها برتر از نژادهای دیگر هستند و سیاه‌ها از نژادهای دیگر پست‌تر هستند و... نظرات نژادپرستانه اند. تفاوت آن چه که ما در ایران شاهدش هستیم این است که ما بر اساس نژاد این حرف‌ها را نمی‌زنیم بلکه بیش تر بر اساس سابقه دشمنی و کینه‌های تاریخی با گروه‌های دیگر برخورد می‌کنیم. در اصطلاح عام، گاهی به این هم نژادپرستی می‌گویند اما اگر ما به تعریف دقیق نژادپرستی برگردیم، متوجه می‌شویم که این نژادپرستی نیست بلکه شاید «بیگانه ستیزی» یا «دیگر نژادستیزی» کلمات دقیق‌تری باشند.

مردم ما با امریکایی‌ها یا اروپایی‌ها این گونه رفتار نمی‌کنند. رفتارشان لزوما بر اساس کینه تاریخی هم نیست. شاید ما از اعراب کینه تاریخی داریم اما با افغانی‌‌ها چه طور؟

  • چیزی که به نظر من خیلی مهم است، این است که ما بر اساس یک سلسله مراتب درباره افراد یا دیگرانی که به سرزمین‌های دیگر تعلق دارند، برخورد می‌کنیم. یعنی کسانی هستند که ما آن‌ها را از نظر تمدنی عقب مانده تر از خودمان می‌دانیم و نگاه برتری جویانه نسبت به آن‌ها داریم و کسانی هستند که از نظر تمدنی از ما جلوتر هستند که ما خودمان را با آن‌ها هم عرض می‌دانیم. در نتیجه، رابطه نابرابر بین ما و آن‌ها دیگر وجود ندارد. این برپایه تعلق به یک نژاد دیگر نیست؛ برای مثال، خیلی از افغانی‌ها هم‎نژاد ما هستند، یعنی ما از نظر نژادی تفاوتی نداریم بلکه دین و پیشینه تاریخی مشترکی هم با ما دارند ولی نگاه برتری جویانه ما احتمالا به تفاوتی که از نظر رشد و توسعه داریم، برمی‌گردد و آن‌ها را انسان‌هایی پایین تر از خودمان می‌دانیم. ولی مثلا درباره اروپایی‌ها یا امریکایی‌ها به دلیل این‌که آن‌ها از تمدن پیشرفته‌تری برخوردار هستند و ما آن ها را هم‎عرض خودمان می‌دانیم، این نگاه وجود ندارد.
    در فرهنگ ما یک اشکال اساسی و بنیادی در نگاه به دیگری وجود دارد؛ نگاهی که همه انسان‌ها را برابر نمی‌داند و مبتنی بر تبعیض و نابرابری بین انسان‌ها است. مصداق بیرونی این نگاه زمانی خودش را نشان می‌دهد که اتفاقاتی مثل حادثه منا و یا مساله تجاوز به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده و... رخ می دهد.

این اشکال اساسی و بنیادین چه طور در فرهنگ ما پیدا شده؟

  • در هیچ سرزمینی مردم با نگاه مبتنی بر برابری و عدم تبعیض متولد نمی‌شوند. در واقع، این موضوعات در روندهای جامعه‌پذیری به تدریج روی ذهنیت افراد تاثیر می‌گذارد و این تا حدود زیادی تحت تاثیر فرهنگ عمومی است که در یک کشور ساخته و پرداخته شده و روی آن کار شده است. فکر کنم در ایران ما هیچ زمانی به طور جدی با این موضوع برخورد نکرده ایم. بسیاری از نویسندگان ما از دهه‌های گذشته یک گفتمان ضد عرب و یا ناسیونالیستی بسیار افراطی داشتند ولی هیچ‌زمانی با آن‌ها برخورد سنجش‌گرایانه و نقادانه نشده است، به ویژه این‌که خیلی از آن‌ها انسان‌های خیلی مهمی برای ما بوده اند. بنابراین، ما اصلا جرات نکرده ایم به مردم، فرهنگی که مبتنی بر تبعیض نیست را آموزش بدهیم. اگر وضعیت بچه‌های افغانی را به عنوان نمونه در نظر بگیرم، سوال این است که چه قدر از روشن‌فکران جامعه ایران وارد میدان شدند تا از حقوق این بچه‌ها دفاع کنند. کدام یک از بچه‌های ایرانی که به اروپا رفته‌اند، نتوانسته‌اند به خاطر ایرانی بودن یا این‌که از کشور دیگری آمده‌اند، در مدارس ثبت نام کنند. این جوامع یاد گرفته‌ و پذیرفته‌اند و اگر یک وقت مصداق‌های بیرونی پیدا شود، بلافاصله نیروهای معترضی وجود دارند که به میدان می آیند و با این تفکر مبارزه می کنند اما چنین اتفاقی در ایران نمی‌افتد.

چرا روشنفکران ما سراغ گفتمان ضدعرب یا روایت ناسیونالیستی افراطی رفتند؟

  • روایت جدید ناسیونالیسم ایرانی از سال‌های بین 1295 تا 1303 شکل گرفته؛ از روزنامه‌هایی مثل «ایرانشهر»، «کاوه» و «فرنگستان». نویسنده‌های مهمی مثل «تقی‌زاده» و «جمال زاده» در این روزنامه‌ها قلم می‌زدند و ناسیونالیسم جدید ایرانی را به وجود آوردند که اساس‌ آن، بازگشت به تمدن درخشان پیش از اسلام بود. در واقع، نفی ارزش‌های اسلامی درکنار برخورد با عرب‌ها به عنوان یک قوم مهاجم و گروهی که باعث شدند ما دچار عقب‌ماندگی‌های تاریخی شویم مبنای این فرهنگ سازی شد. این نگاه در آن دوره تاریخی از سوی روشن‎فکران ارایه شد چون هویت ایران در آن زمان به یک تعریف جدید احتیاج داشت. سپس تبدیل به ناسیونالیسم ایرانی شد.این بذری که در آن زمان کاشته شد، در جامعه ما بسیار ماندگار شده است و تا حدودی می‌توان گفت تا امروز هم بازتولید می‌شود.
    نوشته‌های «صادق هدایت» درباره نژاد ایرانی ادامه روایت ناسیونالیسم ایرانی بود. در دوره اخیر خیلی از روشن‌فکران ما شاید به صورت مستقیم وارد بحث عرب ستیزی و برتری نژاد ایرانی نشده‌اند اما عملا با تقدیس ناسیونالیسم ایرانی و با طرح یک جانبه ناسیونالیسم بدون برخورد انتقادی و سنجش گرایانه با تفکراتی که در ذهنیت عمومی جامعه وجود دارد، در عمل به این موضوع توجهی نکردند و جامعه ما به این بن بست رسید؛ بن بستی که انسان ها در آن قادر نیستند با ارزش های عاری از تبعیض نگاه کنند. این نگاه، دنیا را تقسیم می‌کند و در این دنیا کسانی پست ‌تر و کسانی برتر هستند. او از این منظر وارد رابطه با دیگران می‌شود. این بحث آسیب شناسانه است و این آسیب شناسی را متاسفانه روشن‎فکران ما کم‎تر انجام می‌دهند.

دولتمردان چه نقشی در این رابطه ایفا می‌کنند؟

  • موضع دولتمردان در این رابطه خیلی پارادوکسیکال است؛ از یک سو هوادار برابری و وحدت امت اسلامی هستند و از سوی دیگر وقتی چنین حوادثی پیش می‌آید، روند تبلیغات حکومتی کل جامعه عربستان را نشانه می رود. افزون بر این، به نظرمی‌رسد تلاشی که در کتاب های درسی برای محو کردن ملیت ایرانی و گذشته باعظمت ایران می‌شود، یک نوع واکنش منفی در جوانان هم به وجود می‌آورد و آن ها هم به سمت یک ناسیونالیسم کور می‌روند. اسلام گرایی بدون ملیت، نفی ملیت و تحقیر ناسیونالیسم، پاسخش ناسیونالیسم افراطی است که بعضی وقت‌ها بین جوانان یا گروه‌های دیگر اجتماعی می‌بینیم. نمود بیرونی آن زمانی است که حادثه تلخی اتفاق می‌افتد؛ مثل حادثه مکه که در همه جای دنیا می‌تواند رخ دهد و حتما خاطیان و مقصرانی دارد اما ربطی به عرب بودن کسی ندارد. باید با خاطیان و کسانی که مسوول امنیت راهپیمایی بودند، برخورد شود نه با یک جامعه، یک نژاد و یا یک ملت.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/ فروپاشی ساختار امنیتی بعد از درگذشت رهبر

۱۶ مهر ۱۳۹۴
عزت تائب
خواندن در ۱۲ دقیقه
ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/  فروپاشی ساختار امنیتی بعد از درگذشت رهبر