مجموعه «مجلس، نردبان قدرت» چهرههایی را معرفی میکند که مجلس شورای اسلامی سکوی پرتاب آنها شده است. نگارنده با این پیشفرض که «انقلاب»، «آقازادگی»، «چکمه» و «عمامه» بهخودی خود رانت مهم برای ورود به قدرت در نظام جمهوری اسلامی و ثروتاندوزی بوده و هستند و افراد متصل به این چهار گروه برای رسیدن به قلههای ثروت و قدرت نیاز به رانت نمایندگی نداشته و ندارند، در گزینش مصادیق این مجموعه، تمرکز را روی نمایندگانی قرار داده است که پیش از ورود به مجلس، کم نامونشان بودهاند و در سابقه آنها هیچیک از این چهار رانت برجسته نبودهاند. هرچند کمتر نمایندهای را میتوان پیدا کرد که با رجال سیاسی جمهوری اسلامی رابطه فامیلی نداشته یا دورهای را هرچند کوتاه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپری نکرده باشد ولی مهم این است که این دو در کارنامه آنها برجسته نبودهاند و نمایندگی مجلس نقش مهمی در بالا رفتن آنها از نردبان قدرت ایفا کرده است.
***
مجلس بهانه است؛ قدرت را عشق است
«از امام حسین و آقا امام رضا خواستم هرچه عمر دارم، وقف کرمانشاه کنم!»
ابراهیم عزیزی با این وعده، در روز اعلام کاندیداتوری خود در انتخابات مجلس یازدهم، کوشید انتقادها نسبت به حضور نداشتن در کرمانشاه پس از پایان مجلس پنجم را خنثی و با این وعده، آرای مردم را به نفع خود تغییر دهد. ولی دو سال از وعده وقف باقیمانده عمر خود برای خدمتگزاری به کرمانشاه نگذشته بود که از نمایندگی این شهر استعفا داد تا به دولت بپیوندد و جای «محمد حسینی»، معاون پارلمانی رییس جمهوری را بگیرد.
این استعفا با واکنش «جامعه ایثارگران» کرمانشاه مواجه شد. آنها با صدور بیانیهای، نوشتند: «ابراهیم عزیزی در مصاحبه با خبرنگاران با لحن الهی و عرفانی و دغدغهمندانه از احساس تکلیف برای رفع مشکلات مردم و جوانان محروم کرمانشاه سخن میگوید اما در کمتر از دو سال، از نمایندگی همین مردم، برای کسب پست مدیریتی استعفا داد.»
در ادامه این بیانیه آمده است: «از عمدهترین مشکلات مدیریتی کشور، عدم چرخش مناسب مدیران سطح بالای کشور است، چرا که عدهای از شیفتگان خدمت! در طول ۴۰ سال گذشته برای در اختیار داشتن میز و صندلی ریاست خود، از راههای مختلف وارد میشوند، لازمه نمایندگی مردم را داشتن سوابق مدیریتی عنوان کرده و اعتماد را جلب میکنند، وقتی وارد مجلس شدند، وعدههای انتخاباتی را فراموش کرده، اعتبار نمایندگی مردم را به اهرم فشار و رایزنی برای پریدن به مدیریتهای سطح بالاتر تبدیل میکنند.»
جامعه ایثارگران کرمانشاه در خاتمه این بیانیه از ابراهیم عزیزی پرسیدهاند: «آیا عهدی که با مردم کرمانشاه بستهاید، این اندازه سست و کم اهمیت بوده است؟»
اگرچه رییسجمهوری از تغییر معاون پارلمانی خود پشیمان شد و عزیزی مجلس را ترک نکرد ولی او اثبات کرد که آنچه برایش در اولویت قرار دارد، کسب قدرت و حضور در کرسیهای مهم دولتی است؛ همانگونه که پیشتر به رای نمایندگان مجلس برای خدمت در شورای نگهبان نیز وفادار نمانده بود و زمانی که با پست معاونت رییسجمهوری مواجه شد، شورای نگهبان را ترک کرد و عازم دولت «محمود احمدینژاد» شد.
ابراهیم عزیزی کیست؟
ابراهیم عزیزی متولد ۱۳۴۲ در کرمانشاه است. او یکی از عجیبترین و مرموزترین چهرهای جمهوری اسلامی است که اطلاعاتی از پیشینهاش وجود ندارد. در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی، برای اولین بار موفق به جلب آرای مردم و جلوس بر کرسی نمایندگی این شهر شد ولی هیچ اطلاعاتی از سوابق او قبل از دوره نمایندگی در دسترس نیست.
گفته میشود پسر «شهید» است ولی هیچ اطلاعاتی از «قنبر عزیزی» که پدر شهیدش باشد، در دست نیست. میگویند برادر شهید است ولی معلوم نیست برادرش که بوده و کی و کجا شهید شده است. از همسر، فرزندان و بستگانش نیز اطلاعاتی در فضای مجازی یافت نشد. فقط روشن است که سالها است در مجلس، شورای نگهبان و دولت عضویت داشته و در حال حاضر نیز به نمایندگی از مردم کرمانشاه در مجلس یازدهم حضور دارد و ریاست «کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه» را عهدهدار است.
ابراهیم عزیزی که دانشآموخته حقوق است، پس از پایان مجلس پنجم، از سوی «محمود هاشمی شاهرودی»، رییس وقت قوه قضاییه به مجلس ششم برای تصدی یکی از شش کرسی حقوقدانان شورای نگهبان معرفی شد. مجلسی که راهی جز تایید کاندیداهای معرفی شده توسط رییس قوه قضاییه پیش روی خود نمیدید، برخلاف میل، به ابراهیم عزیزی و دو کاندیدای دیگر رای داد و آنها را راهی شورای نگهبان کرد. او دو سال سخنگوی شورای نگهبان بود ولی در نهایت برای پیوستن به تیم احمدینژاد، از عضویت در این نهاد استعفا داد. با مصوبه مجلس، عضویت در جمع حقوقدانان شورای نگهبان به منزله شغل میشود و آنها نمیتوانستند در سایر قوا شغل دیگری داشته باشند. لذا عزیزی که اشتیاق بیشتری به حضور در دولت داشت، شورای نگهبان را ترک کرد و به دولت پیوست.
ابراهیم عزیزی که در جریان انتخابات ۱۳۸۸، در مقام حقوقدان شورای نگهبان و به طور غیرقانونی از محمود احمدینژاد حمایت و در کمپین انتخاباتی او در مصلی تهران شرکت کرده بود، پس از انتخابات، مزد این حمایت را گرفت و به سمت معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییسجمهوری منصوب شد. در این مقطع حتی نام او به عنوان کاندیدای تصدی معاون اولی احمدینژاد نیز مطرح شد ولی هرگز به این جایگاه دست نیافت.
عزیزی در اواخر دولت احمدینژاد، از این سمت هم برکنار و به عنوان مشاور رییسجمهوری و رییس مرکز هماهنگی نهادها منصوب شد؛ سمتی که بیشتر تشریفاتی بود.
گفته میشود محمود احمدینژاد در جریان سفر استانی به کرمانشاه، از ابراهیم عزیزی به عنوان نماینده تامالاختیار خود در پیگیری طرحهای توسعهای استان نام برد ولی او نتوانست کار اثرگذاری در کرمانشاه انجام دهد که هم برای کرمانشاه مفید باشد و هم پایگاه رای خود را تقویت کند؛ به طوری که در انتخابات بعدی که برای تشکیل مجلس دهم برگزار شد، شکست خورد و نتوانست به مجلس بازگردد.
خودش در این دوره گفته بود: «تنها به عنوان سرباز رهبر معظم انقلاب نامزده انتخابات مجلس شدهام.»
اما مردم کرمانشاه که دنبال نماینده بودند تا مشکلات آنها را پیگیری کند و نه سرباز رهبری، به او اعتماد نکردند به همین دلیل هم راهی به مجلس نیافت.
با پایان یافتن عمر دولت احمدینژاد، عزیزی به قوه قضاییه پیوست و با حکم «محمدباقر ذوالقدر» که از سپاه به قوه قضاییه پیوسته بود، به سمت معاون طرح و برنامه و بودجه معاونت راهبردی قوه قضاییه منصوب شد؛ یعنی از معاونت رییس جمهوری به معاون معاون قوه قضاییه تنزل مقام یافت تا نشان دهد که برایش مهم این است که پست مدیریتی داشته باشد و شأن پست مدیریتی چندان مهم نیست. بنابراین، او که از مجلس، شورای نگهبان و دولت بازمانده بود، با قبول پست معاون معاون رییس قوه قضاییه، به دستگاه قضایی پیوست.
ابراهیم عزیزی با وعده وقف باقیمانده عمر خود به خدمتگزاری مردم کرمانشاه، در انتخابات مجلس یازدهم شرکت کرد و در دور اول انتخابات موفق به جلب آرای لازم نشد. ولی در مرحله دوم توانست بر رقیب خود غلبه کند و به مجلس راه یابد تا دومین دوره نمایندگی مجلس را تجربه کرده باشد.
گفته میشود برای انتخابات مجلس دوازدهم، از حوزه انتخابیه دماوند ثبت نام کرده و نیم نگاهی به حوزه انتخابیه تهران دارد و برای این مهم منتظر بررسی امکان قرار گرفتن در لیست نهایی اصولگرایان تهران است.
انتخابات بستری برای میدان دادن به حلقه وفاداران به حکومت است
«نازیلا فتحی»، نویسنده، خبرنگار و تحلیلگر سابق «نیویورک تایمز» در ایران، در تحلیل چرایی تبدیل مجلس به محملی برای رانتخواری و اولویتبخشی به منافع فردی و جناحی میگوید: «دلیل آن را در فسادی باید جستوجو کرد که کل نظام سیاسی ایران را در بر گرفته و همین گسترش و توسعه فساد سبب شده است که اخلاق و اخلاقگرایی به کل در نظام حکومتی فراموش شود.»
او با بیان این که نمایندگان گاهی اظهاراتی مطرح میکنند که در هیچ نظام دموکراتیک جرات طرح آن را ندارند، میگوید: «نبود ساختارهای نظارتی بر عملکرد نمایندگان، فرصتی ایجاد کرده است که آنها هر کاری بخواهند، انجام میدهند و واهمهای از نظارت عمومی ندارند.»
به باور نازیلا فتحی، دلیل دیگر وضع موجود، فضایی است که نظام حکمرانی برای رانتخواری و ویژهخواری ایجاد کرده است: «نظام حکومتی در ایران چون خود را بدون حامی میبیند، میکوشد با ایجاد فضای رانتخواری برای عدهای خاص، از وجود حلقه وفاداران اطمینان حاصل کند.»
میافزاید: «اگر حکومت مانع رانتخواری نمایندگان و افراد خاص شود، تنها حامیان خود را هم از دست میدهد، چراکه منافع شخصی وجه اشتراک حامیان این نظام سیاسی است. افرادی بیشترین حمایت را از این نظام دارند که بیشترین منفعت را میبرند و این محدود به نمایندگان مجلس نیست. بچه پولدارها و کارخانهدارها هم با همین منطق از حکومت حمایت میکنند.»
این روزنامهنگار میگوید: «نمایندگان مجلس گاهی ممکن است برای جلب مجدد آرای مردم حرفهایی باب میل مردم بزنند و یا کارهایی در جهت منافع آنها انجام دهند ولی اگر روی طبقه ثروتمندان، کارآفرینان و صاحبان سرمایه تمرکز کنید، میبینید آنها بیشتر سنگ حکومت را به سینه میزنند، چون میدانند تغییر حکومت میتواند به از دست رفتن ثروت و مصادره اموالشان منجر شود. بنابراین، بیش از نمایندگان مجلس، دغدغه حفظ وضع موجود را دارند. به همین دلیل، هیچ همراهی از این طبقه با اعتراضات و حرکتهای مردمی نمیبینید. صاحبان امثال کاله و پلتفرمهای مشابه آمازون و اوبر در ایران، بیشتر از دیگران از تزلزل در حکومت نگران میشوند.»
نازیلا فتحی با بیان این که رایدهندگان تاثیری بر این شرایط ندارند و بازیگر اثرگذاری نیستند، میگوید: «حکومت با جذب بچههای ۱۵ و۱۶ ساله توسط بسیج و ایجاد بستر ورود آنها به دانشگاهها و رشدشان در نظام حکمرانی، انتخابات را به عرصهای برای میدان دادن به حلقه وفاداران خود تبدیل کرده است و رایدهندگان قادر به اثرگذاری بر این فضا نیستند، چون حکومت فرصت ورود به قدرت به وفادارانش را برای بقای خود ضروری میداند.»
او در عین حال خاطر نشان میکند: «حکومت اگر به جای بسیجیها، میدان را به بچه پولدارها هم بدهد، باز تغییری ایجاد نمیشود، زیرا آنها نیز به حفظ نظام وفاداری بیشتری دارند، چون منافعشان اقتضا میکند.»
میگوید: «آنهایی مجلس را نردبان قدرت میکنند که قادر نبودهاند بدون رانت، یک کار اقتصادی پولساز و موفق انجام دهند و حالا از رانت نمایندگی، دنبال ثروت و قدرت هستند و عموما نیز از طبقه محرومند که میکوشند از این طریق موقعیتی برای خود ایجاد کنند. اشکال این کار هم زمانی ایجاد میشود که اخلاق را زیر پا میگذارند و از طریق فساد و نادیده گرفتن حقوق مردم، میکوشند جای پای خود را در حکومت محکم کنند.»
رمز بقای در قدرت
ابراهیم عزیزی از هیچ نظر نخبه نیست. نه در میان حقوقدانان چهرهای مطرح و شناخته شده است و نه در میان سیاستمداران، سری میان سرها دارد. او سالها است در مجلس، دولت، شورای نگهبان و قوه قضاییه یک کرسی مهم داشته است که به نظر میرسد مهمترین دلیل آن را باید در امضای او دانست؛ جایی که خود را «سرباز مقام معظم رهبری» معرفی میکند و در تبعیت تام و تمام از مقام مافوق، ذرهای کوتاهی نمیکند تا وفاداری خود را نشان دهد.
متن نامه استعفایش از نمایندگی مجلس برای پیوستن به دولت ابراهیم رئیسی گویایی رمز بقای او در قدرت است:
«ریاست محترم مجلس شورای اسلامی؛ سلام علیکم؛ احتراما با توجه بهنظر رییسجمهور مبنی بر خدمت در دولت، به همین دلیل استعفا از نمایندگانی مجلس شورای اسلامی تقدیم میگردد. سرباز مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنهای (مدظله العالی). ابراهیم عزیزی.»
عزیزی مدیری در طراز جمهوری اسلامی است و اگر نظام دوام یافت، از اعلام کاندیداتوری او برای انتخابات ریاست جمهوری تعجب نکنید؛ همانگونه که پیشتر نیز برای تست افکار عمومی و اعلام آمادگی به حکومت، کمپینی برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری به اسم «هواداران»، راهاندازی کرده است.
او عاشق قدرت است و برای بقای در قدرت، وفاداری خود را حفظ میکند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر