close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
سیاست

ابوطالبی، دیپلماتی که در خاکستر گروگان گیری سوخت

۱۵ فروردین ۱۳۹۳
امید معماریان
خواندن در ۷ دقیقه
ابوطالبی، دیپلماتی که در خاکستر گروگان گیری سوخت

حمید ابوطالبی، دیپلماتی که از سوی دولت برای حضور درنیویورک به عنوان نماینده دائمی ایران در سازمان ملل انتخاب شده بود، باید چمدان‌های بسته  خود را باز کند و از فکر ماموریت در آمریکا بیرون بیاید چرا که جنجالی که به خاطر نقش داشتن احتمالی او در حادثه اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری ۵۳ دیپلمات آمریکایی طی هفته گذشته در مطبوعات و جامعه سیاسی آمریکا به راه افتاده است، عملا هیچ شانسی برای او باقی نمی گذارد. 

حمیدابوطالبی، یکی از دیپلمات های تحصیل کرده و باسابقه ایران است. او قبلا سالهای در بلژیک واسترالیا و ایتالیا و اتحادیه اروپا نماینده و سفیر ایران بوده، فارغ التحصیل دانشگاه سوربورن فرانسه است و حتی وقتی نامی از او در جریان گروگان گیری می آید، بیشتر از او در نقش مترجم یاد می شود. برخی از افراد اصلی درجریان گروگان گیری که با آنها صحبت کرده ام،  حتی نام او را در آن زمان به یاد نمی آورند.  اما همین نقش اندک کافی است تا افکار عمومی آمریکا که طی ۴۴۴ روز به خاطر این اتفاق نادر که توسط یک حکومت انجام شد عمیقا جریحه دار کرد، به جنب و جوش وادارد تا هم خاطره این اتفاق را زنده کند و هم از اینکه فردی که نقشی در این حادثه داشته به نیویورک بیاید و در خیابان های منهتن قدم بزند، جلوگیری کند. 

برای مقامات وزارت خارجه و به خصوص حسن روحانی که چنین گزینه ای را برای حمید ابوطالبی درنظر گرفتند، شاید به نظر نمی آمد که اتصال او به ماجرای گروگان گیری آن چنان حساسیت برانگیزباشد. چون این اتفاق به بیشتر از ۳۴ سال قبل باز می گردد و از آن زمان روابط دو کشور دستخوش تحولات بسیاری شده است. نکته ای که مقامات دولتی توجه نکردند، جایگاه حادثه گروگان گیری در افکار عمومی آمریکا است. برای افکار عمومی آمریکا، فرقی هم نمی کند که یک نفر از دیوار سفارت بالا رفته باشد و یا مترجم بوده باشد و یا شبها تفنگ به دست از ساختمان و گروگان ها محافظت کرده باشد. همین که او عضو دانشجویانی بوده که دست به چنین اقدام خشونت بار و خلاف عرف و قوانین بین المللی زده اند و زندگی دهها خانواده را برای ۴۴۴ روز زیر و رو کردند و به حیثیت آمریکا در صحنه جهانی لطمه زدند، کفایت می کند. 

به خصوص آنکه طی سه دهه گذشته، هیچ کدام از مقامات ایرانی نسبت به این واقعه اظهار تاسف نکردند. حتی وقتی در زمان ریاست جمهوری سیدمحمدخاتمی، مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت آمریکا نسبت به واقعه کودتای ۲۸ مرداد اظهار تاسف کرد، مقامات ایرانی واکنشی درخور نشان ندادند. برعکس، همچنان هر سال سالروز تسخیر سفارت آمریکا - که از آن به لانه جاسوسی یاد می شود- جشن گرفته می شود و عملا دستگاه تبلیغات رسمی حکومتی از آن به عنوان حادثه ای افتخار آمیز یاد می کند. بدون عذرخواهی و دلجویی از گروگان ها و خانواده های آنها نیز به سختی می توان انتظار داشت که جامعه آمریکا بتواند از چنین خاطره تلخی عبور کند. 

به همین جهت، برای دولت حسن روحانی که هم اکنون در گرماگرم مذاکرات هسته‌ای اصلا به دنبال بهانه دادن به دست تندروهای آمریکایی و یا افرادی که عملا در خط تخریب جریان مذاکرات هسته ای حرکت می کنند نیست، انتخاب حمید طالبی هزینه ای اضافی برای دستگاه دیپلماسی کشور و یک گاف سیاسی محسوب می شود. چرا که تنها چیزی که ایران به آن احتیاج نداشت این بود که بار دیگر موضوع گروگان گیری و کاری که حکومت فعلی ایران با دیپلمات های آمریکایی کرده است، در مطبوعات و رسانه های آمریکایی بحث شود. 

از طرف دیگر حمید ابوطالبی، یکی از افراد نزدیک به حسن روحانی است که سالها با او در مرکز مطالعات استراتژیک کار کرده است، مانند جواد ظریف تحصیل کرده غرب است، و برخلاف بسیاری از تحصیل کردگان غرب در میان مقامات که به خوبی نمی توانند به زبان انگلیسی صحبت کنند، به زبان روز دنیا صحبت می کند.  اگر چه به گفته کسانی که با او کار کرده اند، مهمتر از تخصص ابوطالبی، این نزدیکی و وفاداری به حسن روحانی است که او را برای نامزدن شدن برای این سمت به گزینه اصلی رییس جمهور بدل کرد. اگر پاشنه آشیل دخالت در جریان گروگان گیری وجود نداشت، با توجه به اینکه او منتقد انزوای بین المللی ایران است، حضورش می توانست برای دولت حسن روحانی که به دنبال بهبود رابطه با آمریکاست - و این موضوع را هم پنهان نمی کند- بسیار موثر باشد. 

چرا که برخلاف محمدخزاعی، که بیشتر در نقش نامه بر و سخنگوی رسمی و یا حتی مدیر دفتر نمایندگی ظاهر می شد تا یک دیپلمات حاذق که بتواند سیاست خارجی را در مهمترین کشور جهان به تحرک وادارد، دردوره جدید دیپلماسی ایران با غرب، تهران نیازمند شخصی بود که بتواند تمام وقت دیپلماسی کشور را به پیش ببرد، با سیاستمداران آمریکایی ملاقات کند و روایت دقیقی از مسیر دیپلماسی ایران در آمریکا ترسیم کند. چنین شخصی باید حتما مورد اعتماد و وثوق حسن روحانی نیز باشد. فردی که گفته می شود همچون حسن روحانی به دستگاه های امنیتی نزدیک است و ملاحظات و پیچیدگی های کار در چنین سطحی را به خوبی درک می کند. 

اما با اعتراضاتی که برخی از گروگان های سابق آمریکایی و همچنین برخی از نمایندگان کنگره و سنای آمریکا نسبت به حضور احتمالی ابوطالبی مطرح کرده اند، عملا شانسی برای حمید ابوطالبی باقی نمی ماند. چرا که کشیده شدن پای او به مطبوعات آمریکا و پرهزینه کردن انتخاب او برای دولت اوباما، با توجه به در پیش بودن انتخابات میان دوره ای در ایالات متحده و جدال سخت دموکرات ها و جمهوری خواهان برای در دست گرفتن کنترل سنا و کنگره و همچنان خیز برداشتن برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶، اعطای ویزا به او بسیار دشوار خواهد بود. 

به علاوه حتی درصورت اخذ ویزا و حتی درصورتی که مقامات ایرانی ثابت کنند که آقای ابوطالبی در جریان گروگان گیری نقشی نداشته است، حضور او در نیویورک با کارایی چندانی همراه نخواهد بود. چرا که از هم اکنون می توان حدس زد که با حضور او در نیویورک، دهها شکایت روانه دادگاه های مختلف بشود و اقای ابوطالبی باید نصف وقت خود را در دادگاه های آمریکا و پاسخ دادن به شکایات مطرح شده صرف کند و همین سردرد زیادی برای دولت ایران به همراه خواهد آورد و به روند بهبود رابطه دو کشور لطمه جدی خواهد زد. این همان موضوعی است که شاید باعث شده است دولت آقای روحانی در قبال جنجال های رسانه ای نسبت به این موضوع سکوت اختیار کند. 

در واقع، سکوت دستگاه سیاست خارجه ایران اگر چه از سوی برخی رسانه های تندروها مانند کیهان مورد مذمت قرارگرفته است، اما به نظر می رسد اقدام هوشیارانه ای است برای اینکه وارد جدال با افکار عمومی آمریکا و افزایش هزینه های یک انتخاب نشود. در واقع برای دستگاه دیپلماسی ایران، آخرین کاری که متصور است این است که بخواهد مساله حمید ابوطالبی را مانند تعداد سانتریفوژها و یا غنی سازی تبدیل به یک مساله آبرویی و یا مساله ای از جنس امنیت ملی کند. اقدامی که عملا دودش به چشم دولت آقای روحانی خواهد رفت. 

زمزمه های شنیده شده از سوی افراد به نزدیک به آقای روحانی از این حکایت دارد که ایران بدون سروصدا کاندیدای دیگری را برای این سمت انتخاب کرد و با توجه به اینکه گفته می شود حمیدابوطالبی نه گزینه جواد ظریف بلکه گزینه حسن روحانی برای این سمت بوده است، این بار شاید جواد ظریف فرصت داشته باشد تا فرد دیگری راکه از چنین حساسیت هایی برخوردار نیست، به نیویورک اعزام کند. 

در نهایت برای کسانی که هر ساله برای برگزاری مراسم ۱۳ آبان سر و دست می شکنند، چنین اتفاقاتی شاید خیلی هشدار دهنده باشد که چگونه فارغ از تبعات و هزینه های سنگین یک اقدام، به ادامه کاری اقدام می کنند که منافع ملی ایران را به شدت تحت تاثیر خود قرار می دهد. با توجه به اینکه امروز بسیاری از افرادی که دراین حادثه دست داشتند جزو نیروهای دموکراسی خواه هستند که یا در گوشه زندان به سر می برند یا از منتقدان حکومت به شمار می روند و درنهایت به دنبال راهی هستند که از آسیب دیدگان این واقعه دلجویی و عذرخواهی کنند تا با گستاخی بر زخم چرکین سه دهه باز مانده فلفل بزنند. 

ثبت نظر

جامعه مدنی

سخنگوی جیش العدل در گفت و گو با ایران وایر: آزادی سربازان...

۱۵ فروردین ۱۳۹۳
شیما شهرابی
خواندن در ۲ دقیقه
سخنگوی جیش العدل در گفت و گو با ایران وایر: آزادی سربازان ایرانی را تایید می کنم