close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

ایرانی‌ هستم اما به ایرانی‌‌ها اعتماد نمیکنم

۱۳ اسفند ۱۳۹۲
شیما شهرابی
خواندن در ۵ دقیقه
ایرانی‌ هستم اما به ایرانی‌‌ها اعتماد نمیکنم

در لابی یکی از بزرگ‌ترین هتل­­های شهر «هیوستن» آمریکا نشسته­ام؛ جایی که مالک آن یک مرد ایرانی‌الاصل است. برگه‌های استخدام را کامل پرکرده‌ام و حالا منتظرم تا وقتِ مصاحبه حضوری من برسد. فکر می­کنم یک مدیر ایرانی حتما کارمندان ایرانی را راحت­تر می‌پذیرد اما همه­ افکارم نقش برآب می­شوند وقتی آقای «ر.د» در بدو ورودم به اتاقش می­گوید: « من تمایل چندانی به کار کردن با ایرانی­ها ندارم.»

این جمله را به انگلیسی می­گوید. این­جا هیچ­کس حق ندارد فارسی صحبت کند؛ حتی دو کارمند ایرانی با هم. حرفش را این­طور ادامه می­دهد: «هیچ کدام از مدیرهای اصلی هتل من ایرانی نیستند چون من نحوه مدیریت ایرانی­ها را قبول ندارم. شما هم اگر سابقه­ کار با مدیران آمریکایی دارید، می­توانیم درباره­ استخدام صحبت کنیم.»

«ر.د» معتقد است مدیران ایرانی دو دسته هستند؛ یا مدیریت را با ریاست اشتباه می­گیرند و سخت­گیری بیش از حد با کارمندان دارند و یا این ­که تا به مدیریت می‎رسند، تنبلی را پیشه می­کنند و دیگر کار نمی‌کنند.

او از تجربه­ 20 ساله­اش حرف می­زند و می­گوید: «متاسفانه هر وقت به ایرانی­ها اعتماد کردم، همه چیز خراب شد. الان هم پشت دستم را داغ کرده­ام که ایرانی­ها را در حد کارمند ساده استخدام کنم و در سطوح بالاتر فقط با آمریکایی­ها کار کنم.»

«ر.د» تنها کارفرمایی نیست که تمایلی به کار کردن با ایرانی­ها ندارد. گفت وگوی ما با چند نفر از کارفرمایان نشان داد که بیش‌تر آن­ها در این باره موضع مشترک دارند اگرچه شاید دلایل­شان متفاوت باشد؛ مثل فرهاد که صاحب یک ساندویچی در لس­آنجلس است: «ایرانی­ها به اندازه مکزیکی­ها فرز نیستند. کاری که یک کارگر مکزیکی در رستوران انجام می­دهد، برابر کار دو کارگر ایرانی است. مکزیکی­ها قوی‌ترهستند چون از بچگی برای کار در مزرعه تربیت می­شوند. پس مقرون به صرفه نیست من مکزیکی­ها را کنار بگذارم و ایرانی استخدام کنم.»

تازه متوجه می­شوم که چرا غذاهایی که در رستوران­‌های ایرانی- آمریکا سرو می­شوند، مزه­های اصیل ندارند. وقتی آشپز مکزیکی قورمه­­سبزی بپزد، تکلیف روشن است!

دل به دل راه دارد

البته تمایل نداشتن به همکاری دربین ایرانی­های مهاجر، دوطرفه است. تا جایی که من شاهد بوده‌ام، بیش‌ترجویندگان کار هم ترجیح می­دهند با کارفرمایان آمریکایی وارد مذاکره شوند. آن­ها هم دلایل خودشان را دارند «فرید» می­گوید: «کارفرمایان ایرانی همیشه پایین‌ترین رقم حقوقی را پیشنهاد می­دهند، تا بتوانند کار می­کشند و رفتارهای مدیریتی زشتی دارند.»

«سارا» تازه به امریکا آمده و زبان انگلیسی­ او خیلی خوب نیست. دریک رستوران ایرانی کار می­کند اما دنبال یک کار آمریکایی می­گردد: « ایرانی­ها قوانین خودشان را دارند که کار کردن با آن­ها را سخت می‌کند؛ مثلا در همه رستوران­های آمریکایی، انعام برای گارسون است اما صاحب رستوران، انعام­ها را به ما نمی­دهد. می­گوید من از اول هم به شما گفتم حقوق شما ساعتی هشت دلار است و حرفی از انعام نزدم. حتی اگر کسی انعام را در دست­مان هم بگذارد، موظفیم آن را در شیشه­ای که جلوی دخل قرار دارد، بیاندازیم.»

بیایید مقایسه نکنیم

ماجرا وقتی تلخ­تر می­شود که خودمان را با مهاجران کشورهای دیگر مقایسه کنیم. در بیش‌تر فروشگاه‌های چینی، کارمندان چشم­ بادامی خودنمایی می­کنند. در آرایشگاه‌های هندی، آرایش‌گر مکزیکی، آمریکایی یا ایرانی پیدا نمی­کنید. در رستوران­های مکزیکی، بیش‌تر کارمندان به زبان اسپانیایی صحبت می­کنند اما بسیاری از فروشگاه‌ها و رستوران­های ایرانی را چینی­ها، مکزیکی­ها و هندی­ها اداره می­کنند.

موضوع نبود اعتماد و اتحاد ایرانیان به یکدیگر فقط در مسایل کاری دیده نمی­شود. دکتر «بیژن بندری»، متخصص پوست و استاد دانشگاه «یوسی. ال. ای» معتقد است که حتی در محیط­های دانشگاهی هم اتحادی که میان دیگر مهاجران وجود دارد، بین ایرانی­ها دیده نمی­شود. او در این­باره به «ایران» وایر می‌گوید: «پزشکان از هر کشوری که وارد آمریکا شوند، برای طبابت باید امتحانات (usmle) را پاس کنند. هر سال بهترین نمره‎های این امتحان را هندی­ها کسب می‌کنند. این به خاطر هوش بالا و یا دانش زیاد آن­ها نیست و فقط و فقط به خاطر اتحاد آن­ها است. هندی­ها برای خودشان بانک سوال درست کرده­اند که دست به دست می­چرخد. اما بچه­های ایرانی همه­چیز را از هم پنهان می­کنند. در روابط دانشجویان ایرانی، بی‎اعتمادی توی چشم می­زند؛ برای نمونه، دانشجویان پنهانی امتحان می­دهند، نمره­ خود را مخفی می­کنند و از نحوه درس­ خواندن‌شان اطلاعاتی نمی­دهند.»

چرا ما ایرانی­ها نسبت به یکدیگر بی‌اعتماد هستیم؟

دکتر «اصغر مهاجری»، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به این پرسش «ایران وایر» پاسخ داده است: «متاسفانه باید بگویم زیرآب­زنی جزو فرهنگ ما شده است. در جامعه­ای که زیرآب‌زنی وجود داشته باشد، بی‌اعتمادی هم حاکم می­شود. وقتی بی‌اعتمادی باشد، پنهان‌کاری هم هست. پنهان­کاری سبب می­شود افراد به هم دروغ بگویند و ظاهر و باطن­ آن‌ها تفاوت داشته باشد و به نوعی ریا در جامعه رشد کند. ریاکاری در کشور ما ریشه تاریخی دارد؛ گواه آن هم این بیت حافظ است:

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند        چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

 دروغ، ریا، پنهان­کاری، زیرآب‌زنی و... دشمنان اعتماد هستند. در جامعه­ای که اعتماد وجود نداشته باشد، اتحاد هم به وجود نمی­آید. متاسفانه باید بگویم ما جامعه­ مریضی داریم که درآن همه نسبت به هم بدبین هستند. بدبینی در افرادی که مهاجرت می­کنند، بیش‌تر است چون بسیاری از افرادی که بار سفر می­بندند، از همین چیزها خسته شده­اند و جامعه را کاملا تیره می­بینند. آن­ها دنبال یک مدینه­ فاضله می­­گردند. بنابراین، طبیعی است ازهم­وطنان خود فاصله بگیرند.»

«امان­الله قرایی مقدم»، آسیب‎شناس و استاد دانشگاه هم می­‌گوید: «در جامعه ما، به­ویژه در سده اخیر، دروغ گفتن به شکل نگران کننده‌ای افزایش یافته و متأسفانه در اقشار و لایه‌های مختلف اجتماع ریشه دوانده است. این مساله فضایی مملو از ناامنی روانی و بی‌اعتمادی را در جامعه ایجاد کرده است. شما در نظر بگیرید اگر بین دو نفر از افراد یک خانواده اعتماد متقابل وجود نداشته باشد، روابط خانوادگی و زندگی روزمره چقدر سخت و پرهزینه خواهد شد. حال اگر بین آحاد مردم  جامعه این صفت مذموم قاعده شود، چه خطر بزرگی قوام و دوام آن را مورد تهدید قرار خواهد داد. فساد و تباهی همه ارکان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را فرا خواهد گرفت. البته رفتار مسوولان در جامعه­ ایران به این موضوع دامن می‌زند. وقتی مسوولان وعده‌هایی می‌دهند و آن‌ها را به مرحله عمل و اجرا نمی‎رسانند، اعتماد عمومی ضعیف خواهد شد و به دنبال این امر، بی­اعتمادی رواج می­یابد. این در حالی است که جامعه و فرد از هم جدا نیستند و کم‌رنگی اعتماد در روابط افراد، حتی زن و شوهرها هم از جامعه نشأت می­گیرد. در جامعه­ ما، فاصله­ بین حرف و عمل  بسیار زیاد است. همین موضوع باعث می­شود افراد از هم دوری کنند و غریبه­ها را ترجیح بدهند. در جوامعی که اعتماد از بین می­رود، غریبه‌پرستی رواج می­یابد. ایرانی­های مهاجر هم در جامعه­ای بی‌اعتماد رشد کرده­اند پس طبیعی است که غریبه­ها را ترجیح بدهند.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

زنان

سهم زنان از کار: حقوق پایین

۱۳ اسفند ۱۳۹۲
عسل تبریزی
خواندن در ۸ دقیقه
سهم زنان از کار: حقوق پایین