close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

داستان خوب در سینما از سوپراستار مهمتر است

۱۳ آذر ۱۳۹۲
گفتگوی پیام رهنمابا کیارش اسدی زاده، کارگردان "گس"
خواندن در ۱۷ دقیقه
داستان خوب در سینما از سوپراستار مهمتر است

 کیارش اسدی زاده از سال 79 به ساختن فیلم کوتاه در سبک اکسپریمنتال (تجربی) پرداخت و کارهایش در چند فستیوال داخلی و خارجی دیده شده است. مجموعا 15 فیلم کوتاه ساخته است. در سال 90 "گس" را ساخت که اولین فیلم بلند اوست اما به دلایلی همچون شهره نبودن تیم سازنده فیلم و نداشتن مجوز ساخت نتوانست جایی در میان خبرهای سینماییِ این روزهای ایران باز کند.این فیلم در جشنواره فیلم رم به نمایش درآمد. اسدی زاده در رشته تئاتر تحصیل کرده است.

این کارگردانِ جوان و مصمم از روزهای سختش در دوره  جواد شمقدری می گوید. از زمانی که تنها به دلیلِ کارگردان اول بودن با دشواری های فراوانی برای تهیه مجوز ساخت فیلم گس روبرو شده است. اما به تغییر دولت دهم به یازدهم خوش بین است و از قول های مسئولین جدید سینمایی از اکران فیلمش در جشنواره ی فیلم فجر امسال و اکران عمومی سخن می گوید. این مصاحبه در رم، و قبل از دریافت جایزه  "بهترین بازیگر نوظهور نسل نو" از جشنواره رم 2013 برای تمام بازیگرانش، انجام شده است.

چه اتفاقی باعث شد تا فیلم بلند بسازید؟

کیارش اسدی زاده: ببینید، من از آن جنس آدم هایی نیستم که فیلم کوتاه را سکویی برای ساخت فیلم بلند بدانم. الان هم که فیلم بلند ساخته ام اگر فرصتی برای ساخت فیلم کوتاه پیش بیاید در موردش اقدام خواهم کرد ولی از آن جا که سینمای فیلم کوتاه در کشور ما مخاطب خاصی ندارد و صرفا مخاطبان محدودی این نوع را دنبال می کنند و معمولا این فیلم ها بیشتر فقط در فستیوال ها دیده می شود و با علم به این قضیه که فیلم مثل یک کالا و یا یک لباس است که نیاز به مشتری دارد، من ترجیح می دهم فیلمی بسازم که در سینما اکران شود و مردم ببیند و با آن ارتباط برقرار کنند.به همین خاطر در حال حاضر تنها سینمای داستانی و فیلم بلند ایران است که مخاطب عام دارد. شاید یکی از دلایلی که برای ساختن فیلم بلند تعجیل کردم همین باشد.  نقطه اوج سینمای ما الان فیلم بلند است.

دوره ای که شما در حال ساخت فیلم کوتاه بودید با دوران وزارت ارشاد دولت آقای احمدی نژاد همراه بود. چه تجربه ای از برخورد و همکاری با این گروه داشتی؟

متاسفانه در آن دوره فضا خیلی بسته بود. حتی خیلی از فیلمسازهای برتر کشور هم نتوانستند کار کنند و آدم های دیگری جایگزین این ها شدند. خیلی از فیلم ها سفارشی شد. آدم هایی هم که کنار ماندند به نوعی ترجیح دادند درگیر نشوند و زحمت بیهوده نکشند و منتظر شدند تا شرایط به گونه ای بهبود پیدا کند. واقعا روند رو به رشد سینما در آن سالها متوقف شد. من هم جزو آدم هایی بودم که نتوانستم در آن سال ها به سمت جلو حرکت کنم. علی رغم این که فیلم ام را در دو سال پایانی عمر دولت دهم ساختم ولی خیلی با سدهای بزرگی روبرو شدم و به سختی توانستم فیلم بسازم. برای پروانه ساخت به شدت دچار مشکل شدم و جلوی فیلم را گرفتند ولی خدا را شکر الان وضعیت تغییر کرده و توانستیم با دولت فعلی در مورد فیلم "گس" مذاکره کنیم  و آن ها هم برخورد خوبی نشان دادند.

پس امید دارید که فیلم شما در جشنواره فجر سال 92 اکران شود؟
بله، حتما. در جشنواره فجر امسال فیلم نمایش داده می شود و بعد به سرعت وارد چرخه اکران می شود.
 

خلاصه ای از روند ساخت فیلم را می توانید شرح دهید؟ چه مدت ساخت فیلم طول کشید؟ چه هزینه هایی برای ساخت فیلم داشتید؟

فیلم در 26 جلسه در طی 30 روز به پایان رسید که شامل چهار روز تعطیلی بود. من به تهیه کنندگان مختلف سینمایی فیلمنامه را داده بودم و علی رغم این که فیلمنامه را خیلی دوست داشتند ولی در نهایت موفق به جذب سرمایه نشدم. شاید دلیل اصلی اش هم مشکلات مختلفی بود که وزارت ارشاد برای فیلم ایجاد کرد تا ساخته نشود. ولی در نهایت چون روحیه ای دارم که وقتی کاری را شروع می کنم نمی توانم ناتمام بگذارم، عزم ام را جزم کردم تا فیلم را با سرمایه ی شخصی بسازم. تیم خیلی خوبی جمع شدند و به دلیل فیلم نامه خوب، بقیه عوامل هم تصمیم گرفتند در کنار من به ساخت فیلم کنند و در واقع ما به صورت تعاونی فیلم را ساختیم. عوامل فیلم تصمیم گرفتند دستمزدی نگیرند و در ساخت فیلم مشارکت کنند و بعدا در دوره ی بهره برداری به دنبال شرایط مالی باشند. در مورد هزینه های فیلم خیلی دقیق نمی توانم صحبت کنم اما بصورت حدودی تا به امروز نزدیک 100 میلیون تومان هزینه این فیلم شده که تمامی هزینه ها بصورت مستقل تامین شده است.

با توجه به این که موضوع اصلی فیلمی که ساخته اید در مورد خیانت است و فیلم هم در دوره ی دولت دهم ساخته شده؛ آیا  مجبور بودید به خاطر گرفتن مجوز در چارچوب خاصی حرکت کنید؟

متاسفانه در کشور ما این چارچوب ها خیلی متغیر هستند. یعنی این که شب می خوابی، صبح می بینی که یک چارچوب جدید ایجاد شده بدون این که کسی از دلایل این تغییر خبر داشته باشد و کسی توضیحی بدهد. مثلا ما در سینمای ایران فیلم "شوکران" بهروز افخمی را داریم که تم اصلی اش خیانت است. فیلم در دوره خودش به راحتی اکران می شود و خوب می فروشد. در جشنواره ی فجر جایزه می گیرد و استقبال می شود. همچنین، "خانه ای روی آب" بهمن فرمان آرا یا شش فیلم اخیری که قانونی ساخته شدند و حوزه ی هنری به دلایل خاص جلوی ارشاد ایستاد و گفت فیلم ها را اکران نمی کند. ناگهان خیانت تبدیل به خط قرمز تم فیلم های ایران می شود و کسی دلیل این قضیه را نمی داند. فیلم من هم مشمول این ماجرا شد و این خط قرمز را داشت به طوری که گفتند چون در مورد خیانت است پروانه نمایش نمی گیرد. علی رغم این که من در چارچوب سینمای جمهوری اسلامی ایران فیلم را ساخته ام. فیلم من نه ضد نظام است نه از خط قرمزهای جدی عبور کرده، حتی در مورد پوشش و حجاب تمامی موارد در آن رعایت شده اند اما به هر حال در اواخر دولت دهم به دلیل این که تمامی ادارات و ارگان ها ساز خودشان را می زدند و هر کسی تز مقبول خودش در سینما را ارائه می داد، به همین دلیل ارشاد هم نتوانست مستقل فکر کند و جلوی ایده های هر سازمانی سر خم کرد. بلبشویی پیش آمد که باعث شد خیانت به خط قرمز موضوعات سینمای ایران تبدیل شود و من هم از این قضیه بدون آسیب نماندم.

خیلی ها در مورد سینمای زیرزمینی در ایران صحبت می کنند. شاید به دلیل این که فیلم "گس" بدون مجوز ساخته شده، عده ای شما را جزو سینمای زیرزمینی ایران بدانند. آیا به سینمای زیرزمینی اعتقاد دارید و آیا خودتان را جزیی از آن می دانید؟
من خودم را جزیی از سینمای زیرزمینی نمی دانم. سینمای زیرزمینی از دید من محصولاتی دارد مانند "تهران من حراج"، "شرایط"، "عرق سگی" و فیلم های اینچنینی. این ها فیلم های زیرزمینی ایران هستند. فیلم هایی که هویت ملی ایران را زیر سوال می برد. گس اصلا چنین حالتی ندارد. چون من تمام تلاشم را کردم تا در چارچوب فیلم بسازم. هیچ وقت به این که فیلم را برای جشنواره های خارجی بسازم، فکر نکردم. اولویت من ایران و مخاطب ایرانی بوده و هنوز هم هست. اما بهرحال شرایطی بر فیلم من تحمیل شد. اگر دوستانی من را کارگردان زیرزمینی می شناسند ایرادی ندارد اما من خودم را از آن دست فیلمسازها نمی دانم به دلیل این که معتقدم من با فیلمی که ساخته ام در حال خدمت به بخشی از جامعه ام هستم، نه این که تیشه به ریشه اش بزنم.

موقعی که داشتید فیلم را می ساختید، آیا به جشنواره خاصی فکر می کردید؟ دو صحنه در فیلم خیلی جالب بود. یکی صحنه ای که شخصیت فیلم دارد هاکی روی یخ از تلویزیون می بیند و گزارشگر بازی ایتالیایی حرف میزند و صحنه  دوم وقتی شخصیت دیگر فیلم در حال خرد کردن ماکارونی است. صحنه هایی از فیلم که باعث واکنشِ جالب تماشاگران ایتالیایی جشنواره رم شدند.

نه، واقعا این صحنه ها اتفاقی این جوری بودند. راستش من اصلا فیلم را برای جشنواره ی رم نفرستادم. ما وقتی فیلم را می ساختیم، هدف اکران در ایران را داشتیم ولی چون پخش کننده های ایرانی خیلی در مورد پخش خارجی تبحر ندارند من به صورت همزمان با کمپانی های پخش کننده خارجی برای پخش جهانی فیلم مذاکره کردم و بالاخره با یک کمپانی فرانسوی به توافق رسیدیم. کمپانی واید صلاح دید که فیلم کارش را از جشنواره فیلم رم شروع کند.

حالا کمی به فضای فیلم بپردازیم. به نظر می رسد نسل جدیدی از سینماگرهای ایرانی مانند اصغر فرهادی، پرویز شهبازی و مانی حقیقی ظهور کرده اند که در حال عرضه نگاهی نو در سینمای ایران هستند. برخلاف سینماگرهای پیشین که در پی معرفی قهرمان و ضدقهرمان بودند، به نظر می رسد این نسل از سینماگران بیشتر تلاش دارند تصویری خاکستری از جامعه و شخصیت ها را به تصویر بکشند. من در فیلم شما هم چنین نگاهی را دیدم که انگار می خواستید قضاوت نکنید و بگذارید بیینده ببیند و خودش قضاوت کند. در مورد این قضیه توضیح می دهید؟

ابتدا من در مورد آدم های خاکستری توضیح بدهم. در جامعه ی امروز ما، دیگر آدم ها سیاه و سفید نیستند. این خاکستری بودنِ آدم ها چیزی نیست که بخواهیم تولیدش کنیم بلکه امری است که وجود دارد و به هرحال روی منِ فیلمساز تاثیر می گذارد. ولی اگر بخواهم در مورد دوره ای صحبت کنم که فیلم های قهرمان و ضد قهرمان در سینمای ایران زیاد به چشم می خورد، به نظر من در آن دوران سینما برای مردم به تفریح و سرگرمی خلاصه می شد. فیلم ها خیلی قرار نبود تماشاگر را به فکر وادارد. به نظر من، نسل سوم سینماگران ایران مانند اصغر فرهادی و مانی حقیقی با توجه به شرایط جدیدِ جامعه ایران مجبورند فیلمی بسازند که مخاطب به شرایط خودش و جامعه اش فکر کند. این که سعی کند فرد را مجبور کند تا به جای غرق شدن در باتلاق زندگی به اصلاح امورش بپردازد.

نکته ی دیگری که در فیلم شما چشمگیر بود و این را هم در ادامه روند فیلمسازی نسل جدید سینماگران ایرانی می دانم انتخاب لوکیشن است. در فیلم شما، اکثر لحظات در موقعیت هایی داخلی مانند آپارتمان و ماشین می گذرد. چه هدفی از این قضیه داشتید؟

ببینید، فیلم من که تکلیفش با این لوکیشن ها روشن است. خانه در فیلمی که تم اصلی اش خانواده است، عنصر مهمی است. وقتی قصه ی فیلم در مورد پیوند یا عدم پیوند اعضای یک خانواده است، خصوصی ترین مکان برای این افراد خانه و بعد، ماشین آنهاست. به همین دلیل قصه ی من به صورت خودکار به این لوکیشن ها کشیده می شود. در واقع من خیلی پیرو نگاه سینماگرهای هم نسل ام نبوده ام و این قضیه اقتضای قصه ی فیلم بود. به طور طبیعی روایتِ داستان آدم های فیلم من نمی توانست در دل شهر انجام بگیرد.

در نگاه اول شاید به نظر خیلی ها برسد که تم اصلی فیلم شما "خیانت" است و هر سه اپیزود فیلم به گونه ای به روایت یک خیانت می پردازند. چه اتفاقی باعث می شود که یک فیلمساز از میان هزاران موضوع برای ساخت فیلم، خیانت را انتخاب کند؟

من قبول ندارم که تم اصلی فیلم خیانت است. من واژه ی کلی تری را برای موضوع اصلی فیلم در نظر گرفته ام. از بین رفتنِ ارزش ها. یعنی می توانم بگویم که تم اصلی فیلم از بین رفتن ارزش هاست. البته قبول دارم که خیانت در طول فیلم به صورت شاخص دیده می شود. دلیلی که باعث شد لایه ی زیرین فیلم از بین رفتن ارزش ها باشد، رو به رشد رفتنِ این اتفاق در جامعه ی این سال های ایران است. یک دوره ای اگر تحقیق می کردی، دلیل اصلی طلاق و از هم پاشیدن خانواده در ایران اعتیاد بود و خیانت در اولویت قرار نمی گرفت ولی در حال حاضر خیانت مهم ترین دلیل از هم پاشیدن خانواده های ایرانی است.

این انتخاب موضوع فیلم و روند سه اپیزود داستانی ممکن است کمی بیینده را به فکر فرو ببرد که با فیلم خیلی تلخی روبرو است. انگار همه شخصیت های فیلم دارند به هم خیانت می کنند. قبول دارید که فیلم "گس" فیلم تلخی است و اگر جوابتان مثبت است این تلخیِ واقعی جامعه ایران است یا تنها برداشت شماست از جامعه؟

قبول دارم که فیلم من خیلی تلخ است ولی این واقعیت جامعه ی ایران است. نمی توان این قضیه را کتمان کرد. خیلی ها این فیلم را در ایران دیده اند و معتقدند حتی اگر این ها واقعیت هستند اما باید منِ کارگردان یک نقطه امید در فیلم ایجاد کنم. من به این قضیه اعتقاد ندارم. وقتی من در فیلم "گس" از خانواده های در حال از هم پاشیده شدن حرف می زنم، حرف من در مورد آن خانواده است. من خانواده ای که حالش خوب است را قرار نیست نمایش بدهم. رویکرد من آسیب شناسی یا دادن راه حل یا نمایش روزنه ی امید نبوده. صرفا" خواسته ام خانواده های کدر و رو به چرکی رفته  و رو به فروپاشی را نمایش بدهم. طبیعتا وقتی همه خانواده هایی که در فیلم هستند چنین ویژگی را دارند فیلم خیلی تلخ می شود ولی این بخشی از واقعیت جامعه ماست.

سه اپیزودِ فیلم در انتها به نحوی به همدیگر ربط پیدا می کنند.به نظر شما اگر این اپیزودها تا انتها به صورت مجزا و موازی روایت می شدند، بهتر نبود؟

اصلا بحث بهتر با بدتر بودن نیست. اگر اپیزودها به هم مربوط نمی شدند، فیلم می توانست دارای پنج اپیزود باشد، اصلا می توانست فیلمی با روایت خطی باشد. به نظرم، با روایتی که من در این قسمت ها از طبقات مختلف اجتماعی جامعه دارم صحبت می کنم، مخاطب نیاز دارد تا به یک نتیجه گیری حداقلی برسد. در واقع روایت دایره وار فیلم که به صورت یک فرمول ریاضی است از همان ابتدا روی تم فیلم سوار شد. یعنی چیزی نبود که من بخواهم روی آن برنامه ریزی کنم تا پایان بندی را به اپیزودهای قبل مربوط کنم. این زنجیره و در انتها بازگشتِ زنجیره به کمربند داستان و نتیجه اخلاقی که "هر آن چه کنی به خودت باز می گردد" از اول دغدغه من بود و اصلا به پایان دیگری نمی توانستم فکر کنم.

پس شما به نمایش یک ارزش در طول فیلم اعتقاد داشتید؟
کاملا. این اعتقاد شخصی من است.

در هر سه اپیزود مردانی هستند که به شخصیت های زنِ فیلم خیانت می کنند. شاید این قضیه شائبه ساخته شدن یک فیلم زنانه را به وجود بیاورد. نظرتان در این مورد چیست؟

ببینید جامعه ی ما طبیعتا یک جامعه مردسالار است. حتی در این دوران، هنوز در خیلی از موقعیت های اجتماعی زنان به کار گرفته نمی شوند. جدا از این من معتقدم در چنین مقوله هایی زنان بیشتر مظلوم واقع می شوند تا مردان. اما این که من در مورد خیانت زن ها در فیلم "گس" کم حرف می زنم باز به همان چارچوبی که صحبت کردیم باز می گردد، چارچوبی که سینمای کشورم برایم تعیین می کند. در واقع در کشور ایران، انجام این حرکتِ خیانت از جانب زن، کاملا حرکتی غیرشرعی است و خیلی نمی توان در این مورد واضح صحبت کرد. علی رغم این قضایا در فیلم گس، در مورد شخصیت های سیمین و آذر تلاش کردم به صورت مبهم در مورد استوار نبودن و امکان لغزش آنها صحبت کنم ولی این قضیه جزو مواردی است که اگر دستم برای پرداخت شخصیت ها بازتر بود، حتما این کفه ی ترازوی مردان و زنان را متعادل تر می کردم.

فیلم "گس" هشت شخصیت اصلی دارد. پرداخت همزمان این نقش ها برای شما سخت نبود؟

چرا. خیلی سخت بود. چون نقش ها خیلی کوتاه بودند، فرصت تبدیل کردن تیپ به شخصیت در مورد کاراکترهای فیلم خیلی سخت بود. عمق دادن به کاراکترها زمان می برد. جدا از این، یکسان بودن لحن همه بازیگرها در طول فیلم برای من اهمیت زیادی داشت. طبیعتا هر شخصیتی از یک طبقه و جایگاه اجتماعی است ولی من خیلی علاقه نداشتم در زمینه نوع بازی کردن بین بازیگرها کنتراستی وجود داشته باشد. البته در مورد شخصیت پردازی توسط بازیگر صحبت نمی کنم. این قضیه هم برای من و هم برای بازیگرها خیلی سخت بود و همین قضیه باعث شد حتی با وجود اینکه خیلی از بازیگرها با هم بازی نداشتند اما جلسات تمرین فیلم گروهی باشد. یعنی بازیگرهایی که در یک اپیزود بازی نداشتند، می نشستند بازی بقیه بازیگران را می دیدند تا لحن بازی همدیگر را بهتر متوجه شوند. بابت این قضیه خیلی تلاش کردیم و من به طور شخصی از نتیجه ای که در نمایش فیلم می بینم خیلی راضی هستم.

فارغ از داستان فیلم، آیا به اجرای فرم خاصی در فیلم گس معتقد بودید؟ یعنی در هنگام نوشتن دکوپاژ یا طراحی میزانسن آیا به نوع خاصی فکر می کردید؟

دکوپاژ از اول مشخص بود. من و فیلمبردار ماهها با هم فیلم دیدیم و راجع به دکوپاژ با هم حرف زدیم. تصمیم گرفتیم دوربین خیلی به سوژه نزدیک نشود و مستندگونه به شخصیت ها نگاه کند. تصمیم گرفتیم کادرها بسته و با لنز تله باشد و میزانسن ها براساس این دکوپاژ طراحی شد.

فیلم گس درام است و فهم زبان فیلم خیلی اهمیت دارد. با توجه به این که این فیلم در جشنواره رم با زیرنویس برای تماشاگران پخش شد، فکر می کنید این تفاوت زبانی خللی در دریافت مخاطبان خارجی فیلم ایجاد کرد یا نه؟

راستش این استرس را داشتم. به دلیل این که خیلی از اصطلاحات ما در زیان ایتالیایی یا انگلیسی نیست. بیشتر وسواس من در مورد زیرنویس بود و به دلیل این که خیلی از واژه ها معادلی نداشتند، مجبور بودیم به صورت کلی ترجمه کنیم. تنها تلاشی که کردم این بود که در موقع نگارش فیلمنامه دیالوگ ها را به صورت مینی مال نوشتم و به عبارتی سعی کردم دیالوگ با کلمات قلنبه سلنبه ننویسم. این قضیه را برای ترجمه ی دیالوگ ها هم رعایت کردیم و سعی کردیم این ویژگی مینی مال دیالوگ ها حفظ شود و ظاهرا هم با توجه به بازخورد تماشاگران این اتفاق افتاده است .

بازخوردها از تماشاگران جشنواره رم چطور بود؟

خیلی خوب. بازخوردها در نمایش اول فیلم که عالی بود. از تشویق بی وقفه بعد از فیلم تا کامنت ها و صحبت های رودررویی که بعد از فیلم داشتیم. نمایش صبح روز دوم هم علی رغم ساعت نامناسب و وسط هفته بودن با استقبال خیلی خوبی روبرو شد و واکنش ها خیلی خوب بود.

امیر نادری یکی از داورهای بخش مسابقه بود که در هنگام نمایش اول در سالن بود. نظری در پایان نمایش به شما ارائه نداد؟

داورها به دلیل سوتفاهمِ لابی کردن، خیلی صحبت نمی کنند ولی آقای نادری هم پس از نمایش همراه با مردم، به شدت فیلم را تشویق می کرد و احساس می کنم از فیلم خوششان آمده است.

سوال آخر. بعد از این شروع خوب، چه افقی را به عنوان یک کارگردانِ فیلم اولی روبروی خود می بینید و در طی این مسیر چه موانعی را احساس می کنید؟

افقی که دنبالش بوده ام را بهش رسیده ام. یعنی ساخت فیلم بلند براساس اعتقاداتم که مردم ببینند و با آن ارتباط برقرار کنند. تنها آرزوی من تداوم این افق است. یعنی این که بتوانم این راه را درست ادامه بدهم. در مورد معضلاتی که به عنوان یک فیلمساز جوان با آن ها روبرو هستم، مثالی می زنم: در دولت دهم دقیقا به من گفتند "اگر هم ما بخواهیم به این فیلم مجوز ساخت بدهیم، به تو که فیلم اول ات هست نمی دهیم." یعنی  مشخص است که تبعیض در نگاه مدیران وجود داشت. اما اگر بخواهم کلی تر صحبت کنم، مشکل اساسی این است که آدم هایی مثل من که نمونه کار دارند، سال ها فیلم کوتاه ساخته اند و خروجی مشخص دارند و قابل اعتماد برای سرمایه گذاری هستند، با بی مهری روبرو می شوند. بودجه های دولتی به کسانی تعلق می گیرد که از جاهای خاصی سفارش می شوند. آدم هایی که حتی وجهه سینمایی ندارند، یعنی کسانی که تعریفی دقیق نمی توانند از سینما داشته باشند. در بخش خصوصی هم سرمایه گذار پولش را خرج سینمای بدنه می کند. فیلم هایی که کاملا در سوپراستارها خلاصه می شوند، پوچ و توخالی هستند. اما خوشبختانه در طی چندسال اخیر موج جدیدی از کارگردان ها به رهبری اصغر فرهادی این نگاه جدید را در بین مردم جا انداخته اند که قصه و فیلمنامه خوب از هر چیز دیگری مهم تر است. مردم این قضیه را فهمیده اند اما متاسفانه مسئولین و سرمایه گذاران هنوز خیلی متوجهش نیستند و این قضیه به روند فیلمسازی ما آسیب جدی می رساند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان خوزستان

روستائیان سد گتوند از احمدی‌نژاد به اتهام " غصب، ورود به عنف...

۱۳ آذر ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه
روستائیان سد گتوند از احمدی‌نژاد به اتهام " غصب، ورود به عنف و تصرف عدوانی " شکایت می کنند