close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

ساز من بلای جان تندروهاست

۱۷ آبان ۱۳۹۲
آرش سبحانی
خواندن در ۵ دقیقه
ساز من بلای جان تندروهاست
ساز من بلای جان تندروهاست

به جای پیش در آمد

فرهنگ؛  فرموده از بالا یا ساخته شده از پایین؟ جامعه یا حکومت کدام فرهنگ سازند؟

مراوده 200 سال اخیر ما  - مردمان خاورمیانه- با غرب.

تاثیر تجربه حوزه های فرهنگ ساز، مانند بیروت استانبول و قاهره که  دروازه های این مراوده با غرب بوده اند بر فرهنگ ایرانی...ارتباطی که شاید 100 سال قبل بسیار قوی تر بود و امروز کمرنگ تر شده است. مجله ها و کتابهایی که برای ایران و به زبان فارسی در استانبول چاپ میشد. نشست و برخواست روشنفکران ایرانی و عرب و ترک در استانبول و قاهره، تحصیل دانش آموزان و دانشجویان ایرانی در بیروت....همه اینها در پس ذهن ما بود وقتی شروع کردیم به تدارک دیدن برای این سفر و امیدوار بودیم که در برخورد و گفتگو با موزیسین های مستقل این کشور ها و مقایسه تجربه هایمان، تا حدی به این پرسشها بپردازیم.

من بر این باورم که وبلاگ نویسی و موسیقی زیرزمینی یا مستقل، در دست نسل جوان ایرانی، به ابزاری فرای آن چیزی که در تصور میگنجد تبدیل شدند. صدای بدون سانسور جوانان ایرانی را در این دو پدیده میشد شنید، این آزادی که در ماهیت این دو پدیده وجود داشت. آیا این دو ابزار تاثیر گذار  در کشورهایی که از لحاظ فرهنگی شبیه ما بودند (هستند)  هم کاربردی مشابه دارد؟  متاسفانه  در 30 سال اخیر خاورمیانه به محدوده جغرافیایی تبدیل شده که شباهت ها ملت ها فقط در بدبختی هاست، و همه ملت ها با نگاه شک و تنفر به همسایه های خود نگاه میکنند.

شباهت های ما در بدبختی ها و مصیبت های مشترکمان است، رقابت های قومی و مذهبی، بی آبی، سو مدیریت و دیکتاتوران فاسد و از همه پر رنگ تر بنیادگرایی مذهبی که در هر کشوری با لهجه محلی همانجا  به دشمنی با موسیقی برخواسته است.

 ***
قاهره
    
 قاهره شهری است که مرا بلافاصله به دهه 30 میلادی برد، شهری فرتوت، خاک گرفته، که یادگار گذشته ای زنده را در آن میتوان دید ولی امروز...

ما که رسیدیم فکر کنم یک هفته ای بود که حکومت نظامی در قاهره اعلام شده بود، به محمد تالانی همسفر و نوازنده همراه من ویزا نداده بودند، محمد در استانبول ماند. من و جهانشاه به قاهرهرفتیم. در آمد بسیاری از مردم این شهر از توریست هاست و فضای نظامی و رانندگان تاکسی که با سماجت اصرار به بردن ما به هتل داشتند و این پیش زمینه ذهنی که بخاطر دخالت های حکومت ایران، در مصر از ایرانی ها زیاد استقبال نمیشود، حسی عجیب در آدم ایجاد میکرد، منظورم از عجیب 80 درصد ترس بود و 20 درصد چیز دیگر!

***
یسری الهراوی - این ماشین افراطیان را میکشد*

 این صحنه ، این میزانسن کاملا میتوانست متعلق به فیلم کازابلانکا باشد، میدونم کازابلانکا در مراکشه! ولی لوکیشن دیدار ما با یسری یه همچی کافه ای بود، پنکه سقفی های قدیمی، صندلی لهستانی های خوش پرداخت، آفتابی که از لای کرکره ها سایه های تندی روی زمین و صورت کلکسیون آدم های بیربط اینجا درست میکنه. اگه چشاتو تار میکردی میتونستی شبح نجیب محفوظ رو ببینی که داره با یکی گپ روشنفکرانه میزنه، توی این فضای سوررئال وسط گرمای تابستون قاهره و در شرایط حکومت نظامی، تنها اتفاقی که میتونست بیشتر همه چیز رو شبیه یک رویا بکنه، وارد شدن یک دختر نمکی با سر و وضعی شبیه هیپستر های برلینی همراه یک آکاردئون بود. یسری در "کافه ریش" به من و جهانشاه ملحق شد و به همرای "وائل"  ما را به استودیویی آنسوی میدان "طلعت حرب" برد .

نام استودیو "1000 کپی" بود که نام یک لیبل مستقل هم هست، صاحب ماجرا محمود رفعت از تهیه کنندگان قدیمی موسیقی بود که خیلی به موسیقی الکترونیک علاقه داره. یسری در دانشگاه نمایش خونده ف یسری همه چیز هست غیر از تصویر یک دختر تیپیکال مسلمان مصری. من با موسیقی یسری از طریق یکی از دوستانم آشنا شدم و بلافاصله  در ذهن من یسری تبدیل شد به مهمترین هنرمند مصری  دوران!

شناخته شده ترین ترانه یسری "دیوار" نام دارد که در مورد دیوارهایی است که هنگام اعتراضات سال 2011 اطراف میدان تحریر کشیده بودند تا دسترسی جمعیت را به آن مشکل کنند. یسری با ترانه هاش ارزش های جامعه رو زیر سووال میبره، خطوط قرمز نا مریی بورژوازی مصر رو به سخره میگیره و به شوخی میگه" هر دختری آزاده هر کاری بکنه فقط تا وقتی که کسی نفهمه! و قبل از 9 شب برگردی خونه"

در 35 سال گذشته وضعیت حقوق بشر در منطقه خاورمیانه سیر نزولی داشته، تبعیض بر علیه زنان با قدرت گیری بنیادگرایان رابطه مستقیم دارد و یک جنگ پنهان ولی دائمی بین اسلام رادیکال و جوانانی که خود را بیشتر متعلق به "دهکده جهانی" میدانند در جریان است.
یسری بعنوان یک زن مصری با بدون شعار دادن و عوامفریبی با موسیقی ساده و دلنشین و کلماتی ساده و تاثیرگذار یک خطر بزرگ برای همه کسانی است که موسیقی را حرام میدانند و به آزادی زنان باور ندارند. فکر میکنم به تاثیر هر "یسری" ، بیشتر از 10000 جهادگر بنیادگرا  است.

* اشاره است به نوشته ای روی گیتار "وودی گوتری" خواننده فولک آمریکایی که چنین بود " این ماشین فاشیست ها را میکشد"

آرش سبحانی

-----

برای شناختن بهتر «یسرا الهواری» به وب‌سایت او مراجعه کنید.

گروه «فریدام بیت» (ضربان آزادی)با همکاری «آرش سبحانی»، خواننده و نوازنده گروه ایرانی «کیوسک» وهمکاران سایت «ایران وایر» در حال ساخت فیلم‌های مستندی درباره هنرمندان موسیقی‌ معاصرخاورمیانه هستند؛ هنرمندانی که با استفاده از رسانه موسیقی، درگیرمقاومتی بدون خشونت در برابر اقتدارگرایان حاکم شده‌اند.

درماه اوت سال جاری میلادی، آرش سبحانی به همراه خبرنگار ایران وایر، «جهانشاه جاوید» به کشورهای ترکیه، مصر و لبنان سفر کردند تا ضمن دیدار و گفت‌وگو با نوازندگان و خوانندگان آن کشورها، با آن‌ها همنوازی کنند.

مدیران تهیه: مازیاربهاری، دارین کمبریج، تیم اوکیف

تهیه کننده: جهانشاه جاوید

کارگردانان: تیم اوکیف، آرش سبحانی، آیرین سو

تدوین: آیرین

گفت‌وگوها:جهانشاه جاوید، آرش سبحانی

دوربین و صدا: وایل گزولی، جهانشاه جاوید

انیمیشن لوگوی فریدام بیت: سانگ یون یون جئون

ثبت نظر