close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.

قلیه ماهی

محمد تنگستانی

در من دو نفر زیست می‌کند، یکی که می‌نویسد و دیگری که منعکس می‌کند، هر دو را قبلا به قتل رسانده‌ام.

«من روی مینی به نام تو بود افتاد»، اولین کتابی بود که در سال ۱۳۸۴ منتشر کردم. دو بار از سوی دو ناشر با دو اسم مختلف در تهران مجوز نگرفت. بار سوم، سه سالی بود که از اولین اقدام ام جهت انتشار کتاب گذشته بود. در یکی از استان‌ها از طریق ناشر سومی اقدام کردم. شماره فونت کتاب را چهارده گذاشتم. وقتی که کتاب با حدف روبه‌رو شد، فونت را به یازده تغییر دادم و بدون هیچ حذفی کتاب را منتشر کردم. آن سال‌ها در ادبیات هنوز کسی من را نمی‌شناخت. چاپ اول کتاب ۵۰۰ جلد بود. سال دوم کتاب به چاپ دوم رسید. در نمایشگاه کتاب تهران، حراست نمایشگاه کتاب را جمع‌آوری کرد. به این بهانه که روی جلد نوشته شده است: «تیراژ خدا تا». مقداری از هزینه چاپ کتاب را از پدرم به بهانه هزینه کلاس کنکور گرفته بودم. مابقی را هم از پول توجیبی و مقداری را هم دوست دخترم مونا پرداخت کرده بود.

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

در کشوری با حاکمیت دوگانه حرف آخر را دولت نمی‌زند

عیسی سحر خیز، روزنامه نگار و فعال مدنی

تا آنجا که به دولت ارتباط دارد شرایط رو به رشد خواهد رفت و ما شاهد توسعه فرهنگی خواهیم بود. در صحبت‌های آقای جنتی وزیر ارشاد این مسئله را می‌بینیم. اما باید به این نکته توجه داشت که در زمینه کتاب و نشریات در یک حکومت با حاکمیت دوگانه حرف آخر را دولت نمی‌زند. بلکه افرادی در جریان‌های دیگری هستند که ورود می‌کند و از طریق فشار ایجاد کردن و یا فرستادن نیروهای خودسری که معلوم نیست سرشان در کدام آخور است، تلاش می‌کنند جلوی فعالیت‌های آن‌ها گرفته شود. اما من خوش بین هستم و فکر می‌کنم که با تمام این مسایلی که وجود دارد این امکان هست که ناشران ما بتوانند کتاب‌هایی را که با حساسیت آن‌ها را به دست آوردند منتشر کنند و از آن طرف در جریان حاکمیت دوگانه بیشتر نهادهایی که در جریان‌های منتسب هستند دست به اقدام می‌زنند همین طور که در مطبوعات می‌بینیم با نشر نشاط و هم‌میهن برخورد شد و با تشکیل پرونده های صوری با فعالیت نشریاتی چون بهار برخورد و از دور خارج شدند.

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

پذیرش سانسور به نام واقع‌بینی و احترام به عرف دارد فراگیر می‌شود

علی اصغر رمضان پور، روزنامه نگار و از مدیران سابق وزارت ارشاد

تا پیش از دوره احمدی نژاد سانسور به شکل سلبی و با دید حداقلی انجام می شد. به این معنا که به نویسنده گفته نمی‌شد چه بنویسد. همچنین نگاه بررس ها در وزارت ارشاد این بود که از چاپ مواردی جلوگیری کنند که ممکن بود در صورت انتشار با فشارهایی از ناحیه دستگاه‌های نظارتی مانند سازمان بازرسی یا نهادهایی مانند دفتر سیاسی حوزه علمیه قم روبرو شود که ستادی تشکیل داده بود و همه کتاب‌های منتشره را دوباره بررسی می‌کرد و علیه آن‌ها اقدام می‌کرد. گاهی هم دادستانی مستقلا اقدام به این کار می‌کرد اما در دوره احمدی نژاد اولاً جنبه ایجابی به سانسور اضافه شد یعنی به طور مشخص یا به طور کلی به نویسنده گفته می‌شد که نوشته را برای مجوز گرفتن به چه شکل تغییر دهد. همچنین در این دوران دامنه سانسور بسیار گسترده شد و خود وزارت ارشاد طیف گسترده ای از موضوعات را و حتی کلمات و مفاهیم مشخصی را تعیین می‌کرد که نباید استفاده شود.

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

تکلیف کردن را نمی پسندم، خودم رعایت می کنم

عبدالجبار کاکایی، شاعر

با ساز کار فعلی این مسئله اتفاق نخواهد افتاد. متأسفانه در حال حاضر سندیکا و اتحادیه های ناشر و نویسنده و هنرمند، اتحادیه های قدرتمندی نیستند که برای نویسندگان مصونیت قضایی داشته باشند. به خاطر تنوع اقوام، حساسیت‌های مذهبی و بخصوص حساسیت‌های اخلاقی جامعه در ایران نمی‌توان فضایی ایجاد کرد که در آن بازار نشر حاوی انواع افکار باشد و تضارب اندیشه در سطح گسترده ای بدون حساسیت دنبال شود. در چنین جوامعی نسخه ای که تجویز می‌شود رعایت احتیاط و مبانی عقلانیت و میدان داری بحث‌های عقیدتی در فضای خاص مربوط به خود است. بازار کتاب به خاطر تنوع، گستردگی و دردست بودن همیشه حساسیت‌هایی را داشته است. عقل حکم می‌کند تا حدودی مراعات بشود.

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

خفقان موقتی است؛ ما نظر به افق های تاریخ داریم

سید علی صالحی، شاعر

جهان نو شده است اما من و تو همان انسان‌های قدیمی هستیم و نو نیستیم. من با همان شرایط سنتی که یک نویسنده در اروپا بر اساس تکنولوژی زندگی می‌کند اما کتاب‌هایش هنوز چاپی است ترجیح می‌دهم آثارم چاپی باشد. من با چاپ توافق بیشتری دارم تا اینکه بنشینم و جهان جدید را تجربه کنم این حرف من به این معنا نیست که من از تکنولوژی دلخور باشم. تکنولوژی، تکنولوژی صلح و عشق و ارتباطات است من همواره خودم را در همین جبهه می‌بینم اما چه کنیم که من به کتاب، شاکله و مهندسی‌اش و حروف مرکبی باور و علاقه بیشتری دارم. من برای امروز نمی‌نویسم که از سانسور بترسم من برای انسان تاریخی می‌نویسم. این سه، پنج روز بگذارند یا نگذارند ما کار خودمان را می‌کنیم.

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

دستگاه سانسور باید برچیده شود

مسعود مافان، مدیر نشر باران

اینکه من در ایران انتشاراتی داشته باشم و بخواهم کتاب منتشر کنم، دور از ذهن و خواست من است. یکی از دلایل تاسیس نشر باران، وضعیت و شرایط نشر کتاب در ایران بود؛ سانسور و ممیزی کتاب و مشکلاتی که پیش روی نویسندگان بود و هست. هنگامی که با چند تن از دوستانم تصمیم به تاسیس نشر باران گرفتیم، به دنبال ایجاد فرصت انتشار کتاب برای نویسندگان داخل و خارج از کشور بودیم؛ نویسندگانی که به دلایل سانسور و سرکوب روشنفکران از طرف حکومت نمی‌توانستند آثار خود را منتشر کنند. هیچ هم فکر نمی‌کردیم وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند و فعالیت ما هم تا این سال‌ها به درازا بکشد. در واقع از آنجا که شرایط نشر در ایران هر روز وخیم‌تر می‌شود، فعالیت ما نیز همچنان ادامه دارد. اگرچه مثل گذشته پرکار نیستیم و امکانات‌ ما سال به سال کمتر و کمتر شده است. یعنی امکانات مالی ما در این سال‌ها، موازی با تجربه کاری‌مان رشد نکرده است که بتوانیم همچنان پرکار باقی بمانیم.

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

عرصه مجازی بی سانسور است اما کتاب چیز دیگری است

حسین نوش آذر، نویسنده و روزنامه نگار

با پیدا شدن شبکه‌های اجتماعی می‌توانیم تا حدی مطمئن باشیم که خوانده می‌شویم و نه تنها خوانده می‌شویم که در گفت‌و‌گو با مخاطبان هم قرار داریم. می‌ماند رعایت الزامات این رسانه‌های نوپدید. آن زمان گذشت که من کتابی را منتشر کنم و خیال کنم برای خواندش مردم سر و دست می‌شکنند. به یاد دارم که در سال‌های دهه شصت اگر داستانی یا شعری انتشار پیدا می‌کرد، به خودی خود یک حادثه تلقی می‌شد. در روزگار ما حادثه را همه در کنار هم به وجود می‌‌آوریم. وقتی همه نخبه‌اند، ادعای نخبگی حرف بیهوده‌ای است. اجازه بدهید مثالی بیاورم: آن زمان اگر کسی می‌گفت «سگ آدم را گاز گرفت»، این یک خبر هیجان‌آور بود. الان اگر آدم سگ را گاز بگیرد، خبری‌ست هیجان‌آور. پس آن زمان سپری شده که بنشینیم و مثل مارسل پروست گذشته‌مان و همه ذهنیت آسیب‌دیده‌مان را روی کاغذ بیاوریم و احساس نخبگی کنیم. دوره کتاب به نظر من سپری نشده. کتاب و کتابت ادامه خواهد یافت. منتها این بدان معنا نیست که هر آنچه که به شکل کتاب منتشر شود، مجوز ورود به کتابخانه را هم پیدا می‌کند.

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

توقع حذف سانسور از جامعه ما غیرمنطقی است 

لیلی گله داران، شاعر

با هر نوع سانسوری چه خود سانسوری و چه سانسور خارجی مخالف هستم. بزرگ‌ترین ادعای محال، خود سانسوری نکردن است و فکر می‌کنم انجامش علاوه بر جانِ شیفتهٔ عصیانگر، درک، قدرت، بینش و اشرافِ هنری والا، به شهامت درونی و بیرونی مافوق یک انسان عادی اجتماعی نیاز داشته باشد. هنرمند بودن نه تنها عریان رفتن در میان مردم که کالبد شکافی خویشتن و لایه برداری از تمام زوایای پنهان خود شخصی و خودِ کالکتیو است در برابر همه. هنر عرصهٔ رهایی در جهانی است ورای قواعد؛ ضوابط و معیارهای به تمامی خود ساختهٔ خودش را دارد و این مسلمن چندان دلچسب جوامع کنترل گر که ترجیح می‌دهند دسته بندی‌های مشخصی از افراد در قالب‌های تعیین شده با کمترین ضریب احتمال خطا داشته باشند، نیست. ولی انتظار حذف کامل ممیزی به نظرم توقعی آرمانی اما غیر عملی و زیادی خواهانه است از این نوع جوامع.

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

دو دیدگاه از قم

دفتر آیت الله صانعی

زمانی که کتابی منتشر می‌شود اگر به فرهنگ اسلامی جامعه صدمه ای وارد نکند و مردم را به انحراف نکشاند هیچ ایرادی به آن کتاب وارد نیست. کتاب نباید جامعه را دعوت به غیر اسلام کند. ممکن است فردی به دلیل پایین بودن سطح آگاهی کتابی را که تبلیغ یک دین است را بخواند در نتیجه شخص تحت تاثیرقرار گرفته و از دین اسلام روی می‌گرداند. نشر کتاب به سطح مطالعه افراد آن جامعه برمی‌گردد اگر کتابی افکار را منحرف کند نشر آن جایز نیست. اما اگر جامعه ای  به یک سطحی از آگاهی و درک  رسیده باشد که حتی با خواندن کتاب ضاله منحرف نشود هیچ مخالفتی نباید با چاپ آن اثر صورت بگیرد.

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان بوشهر

درخواست امام جمعه اهل سنت کنگان از استاندار جديد بوشهر برای رفع...

۲۲ آذر ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه