close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ادبیات که توالت نیست، زنانه و مردانه باشد

۲۸ تیر ۱۳۹۴
ادبیات و شما
خواندن در ۸ دقیقه
ادبیات که توالت نیست،  زنانه و مردانه باشد
ادبیات که توالت نیست، زنانه و مردانه باشد

گفت‌وگو با «شهرنوش پارسی‌پور»، «مهین خدیوی» و «نیلوفر لاری‌پور»
محمد تنگستانی 

باروی کار آمدن دولت جمهوری اسلامی، مرزهای بی‌شماری بین زنان و مردان گذاشته شد، از صف‌های اتوبوس و خرید نان گرفته تا پارک‌ها و سالن‌های مطالعه. این مرز زنانه و مردانه در چند سال گذشته  به‌اشتباه و یا از در افراطی‌گری در حوزه ادبیات هم رسوخ کرده است. زنانه و مردانه قلمداد کردن ادبیات می‌تواند ریشه‌ای مذهبی و یا خواستی حکومتی داشته باشد که  توسط برخی از فعالین حوزه زنان بدون اینکه شناخت کامل و درستی از ادبیات، زبان و فرهنگ داشته باشند، مطرح‌شده است و یا می‌تواند برنامه‌ای سیستماتیک از سوی  شورای عالی انقلاب اسلامی باشد. نباید نقش و اهمیت این شورا را در نهادینه کردن فرهنگ فراموش کرد. این شورا پس از انقلاب اسلامی در سال پنجاه و هفت بافرمان آیت‌الله خمینی به‌منظور گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامی  و تزکیه محیط‌های علمی و فرهنگی بنا گذاشته شد. مطالعه سطحی تاریخ ادبیات، نشان از وجود زنان در محوریت ادبیات می‌دهد. به نظر من، این نگاه به ادبیات ریشه‌ای مذهبی دارد، در مذهب است که تفکیک جنسیتی معنا پیدا می‌کند. من بر این باورم، کسانی که ادبیات را زنانه و مردانه، می‌دانند، دچار سردگمی و کلافگی هستند. به‌گمانشان با این مرز‌بندی‌ به حقوق زن احترام گذاشته‌اند، در حالی که مشغول، گسترش تفکرات مذهبی و ضد زن هستند، از طرفی دیگر اگر این نگاه درست‌ باشد، سوالی که مطرح می‌شود این است که تکلیف دگرباشان جنشی، در ادبیات چه می‌شود.
 در این گزارش به موضوع «زنانه و مردانه، بودن و یا نبودن ادبیات» پرداخته‌ام. به سراغ «شهرنوش پارسی پور»، «مهین خدیوی» و «نیلوفر لاری» رفته‌ام. از آنها پرسیدم که آیا ادبیات را زنانه و مردانه می‌دانند یا نه، و  آیا تا کنون در حوزه نشر و ارائه آثارشان به دلیل زن بودن، حذف و یا نادیده گرفته‌شده‌اند.

 شهرنوش پارسی پور ـ نویسنده و مترجم هفتاد ساله ادبیات ایران می‌گوید:
ـ اولین شاعری که در جهان نامش ثبت‌شده است، زنی است  بانام  « ان هدو آنا» Enhedu anna دختر « سارگون» که در چهار هزار سال پیش زیست داشته است. اشعار « ان هدو آنا» در اسناد سومری در الواح به‌دست آمده است. زن‌ها از زمان بسیار قدیم طبق اسناد تاریخی درزمینه ادبیات فعال بوده‌اند.  اما بعد در دوره پدرسالاری زن‌ها کمی عقب رفتند و در یک دوره‌ای به‌کل خانه‌نشینی به آنها تحمیل شد و مجالی برای نظریه‌پردازی نداشتند. اما در صد سال اخیر زن‌ها دوباره وارد میدان شدند. البته در حدود دویست سیصد سال اخیر در اروپا و بعد در ایران. حالا  زن‌ها در میدان هستند اما بازهم باید توجه کنیم که "مونوگاتاری" بزرگ‌ترین اثر تاریخی ژاپن توسط یک زن نوشته‌شده بنابراین زن‌ها باز در آن دوره‌های تاریخی هم فعال بوده‌اند.
حالا به‌اشتباه باب شده که می‌گویند ادبیات زن‌ها، ادبیات مردها. دفعه اولی که زن‌ها آمده‌اند به میدان، برای مردها جالب‌توجه بود که ببینند این چه شعریست که توسط  زن سروده شده است. ولی من یک عقیده‌، دارم. و آن این است که ما دو دسته نویسنده داریم,  نویسنده خوب و نویسنده بد و البته این بین, نویسنده متوسط هم وجود دارد. اگر این‌طور نگاه کنیم دیگر ادبیات زنانه و ادبیات مردانه معنایش را از دست می‌دهد. در آن صورت است که ما فقط به ادبیات نگاه کرده‌ایم.

 در حوزه نشر و ارائه آثار با توجه به مردسالاری جامعه ایران, نویسندگان زن تا چه اندازه موفق بوده‌اند؟
_ من معتقدم در زمان حال علی‌الخصوص پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی و حجاب اجباری که بر زن‌ها تحمیل شد, زن‌ها با ـ تمام قدرت به میدان آمدند و شروع کردند به فعالیت و امروزه بخشی از موفق‌ترین آثار ایران متعلق به زن‌ها است. البته نه الزاماً درزمینه ادبیات انتلکتویل  (ادبیات حرفه‌ای با مخاطب اهل تفکر) بلکه نویسندگانی هستند مثل فهیمه رحیمی که مخاطبین بسیاری پیدا می‌کند بین مردم عادی و آثار پر فروشی هم دارد. البته که مردها هم طبیعتاً فعال هستند و کار می‌کنند و در هر دو جنسیت, ما هم نویسندگان موفق داریم و هم ناموفق. در کل ادبیات این گونه است. متن خوب و متن بد..


مهین خدیوی ـ شاعر، ساکن امریکا در جواب به اینکه آیا ادبیات را زنانه و مردانه می‌داند یا نه، می‌گوید:
_ خیر. تقسیم‌بندی ادبیات به زنانه و مردانه ممکن نیست و در اصل هنر، زنانه و مردانه ندارد. این مسئله‌ای است که به‌تازگی به‌خصوص در دهه اخیر و شاید هم بیشتر به‌صورت یک مد باب شده و به هر مسئله‌ای از دید زنانه و مردانه  نگاه می‌کنند. درصورتی‌که من نویسنده و شاعر قادر به نوشتن متنی زنانه یا مردانه نیستم, من نگاه شخصی خودم رادارم و ازآنجاکه زن هستم به‌طور طبیعی امکان تفاوت نگاهم با یک مرد وجود دارد. این به معنای تقسیم‌بندی ادبیات به زنانه یا مردانه نیست.  این بافت و کلمه ازنظر من کاملاً اشتباه است و در حقیقت هنر جدایی‌پذیر نیست. 
متأسفانه در ایران همه‌چیز را جداسازی می‌کنند در اتوبوس, ناهارخوری, نمایشگاه، زن و مرد را جدا کرده‌اند و بسیاری جداسازی‌های دیگر و بخشی از این قضیه به سیاست‌گذاری های دولت برمی‌گردد و بخشی هم متأسفانه از سمت روشنفکران و اهل‌قلم جامعه است. فیلم زنانه, کتاب زنانه, نویسنده زنانه. این نوع نگاه به نظر من، نگاهی مذهبی و خواست دولت فعلی ایران است. این مرز زنانه و  مردانه به خاطر رواج نگاه‌های سنتی و جنسیتی در جامعه است. 

 در حوزه نشر و ارائه آثار با توجه به مردسالاری جامعه ایران, نویسندگان زن تا چه اندازه موفق بوده‌اند؟
_ ـ ما جامعه‌ی مردسالاری داریم  و همین‌طور  سنت مردسالاری داریم با قدمت زیاد, به‌هرحال این‌یک سنت است و درگذشته ما یک اجتماع قبیله‌ای داشته‌ایم که حالا می‌توانیم تحت عنوان سنت یا جامعه و یا فرهنگ مردسالاری از آن نام ببریم و این مسئله به‌سادگی قابل تصحیح نیست. اما به عقیده من این مسئله تأثیر چندانی در ادبیات و هنر نداشته است, ما با نگاهی به همین ادبیات معاصر می‌توانیم از افرادی نظیر «سیمین دانشور», «سیمین بهبهانی»  و حتی فروغ فرخزاد  نام ببریم که در جامعه دارای نام و جایگاه بالایی هستند. آیا فروغ در جامعه مردسالاری نبود، فروغ با تمام مشکلاتی که از سمت جامعه مردسالار با آن‌ها مواجه بود به جایگاه خود دست پیدا کرد آن‌هم به‌عنوان یک شاعر شاخص و نه به‌عنوان یک زن شاخص, جایگاهی که هرگز انکارپذیر نیست. 
ذات هنر همین‌گونه است,  به صد سال اخیر که نگاه کنیم, نه پیش از آن و در دورانی مثل دوران قاجار که ادبیات و هنر وجود نداشت و خصوصاً برای زن‌ها که ورود قابل‌توجهی به اجتماع نداشتند,  بسیار متفاوت بوده است.
اما من با توجه به آنچه در صد سال اخیر اتفاق افتاده است می‌گویم  : جامعه مردسالار تأثیر چندانی نداشته است و جامعه مردسالار در نشریات و کتاب‌ها و مجلات باعث حذف زنان نشده است
من به‌عنوان یک شاعر و نویسنده اگر کار خوبی ارائه  کنم، بدون در نظر گرفتن جنسیتم منتشر می‌شود. این‌طور نیست و نبوده است که روزنامه و یا مجله‌ای  به علت جنسیت، اثر من را نادیده بگیرد. شاید مسائلی مانند سیاسی و جناحی تأثیر داشته باشد اما جنسیت تأثیری نداشته است، و به اهمیت و ارزش اثر من بازمی‌گردد.
من به‌عنوان یک ناشر فعالیت خودم را انجام می‌دهم  به صحافی می‌روم, به چاپخانه می‌روم و با کارگران و محیط آن‌چنان مشکلی ندارم و بسیاری از محیط‌های کاری دیگر هم به این‌گونه است. البته بگذریم، از اینکه حکومت جمهوری اسلامی گاهی من را قیچی می‌کند, اما باید این را حتماً در نظر داشته باشیم که جامعه با دولت متفاوت است.
مشکل اصلی اینجاست که دولت من را سانسور می‌کند و سعی در کنار گذاشتن من دارد و این جریان برگرفته از وزارت ارشاد است و بسیاری جریانات دولتی دیگر اما جامعه, نه, من به‌عنوان یک نویسنده در ارائه اثرم با جامعه هرگز مشکلی نداشته‌ام.

نیلوفر لاری پورـ  ترانه‌سرای چهل‌و پنج‌ساله ساکن تهران می‌گوید:
در تمام ابعاد زندگی، نگاه و بیان  زن و مرد باهم متفاوت است. طبیعتاً در ادبیات و خصوصاً شعر این تفاوت آشکارتر است. زن و مرد هیچ‌وقت نمی‌توانند مثل هم دنیا را ببینند و بیان کنند. تمام اجزای زندگی‌شان از همان ابتدا شبیه هم نیست پس نباید توقع داشته باشیم حتی با یک موضوع واحد به یک شکل برخورد کنند چراکه تجربیات متفاوتی دارند اما متأسفانه زنانه نویسی در بیشتر موارد تبدیل‌شده به دو گونه عجیب که روزبه‌روز هم‌شدت و قوت بیشتری می‌گیرد. یا نمایش درماندگی و استیصال است و یا سرکشی و تمرد.
البته با توجه به شرایط موجود زیاد هم عجیب نیست اما نکته مهم این است که زنان شاعر و نویسنده (نسبت به سایر هنرها و حتی فنون و مشاغل) توانسته‌اند تا حدودی در برابر شرایط نابرابرشان بایستند و حتی گاهی برای اثبات خودشان مبارزه کنند. ما امروز زنان جوان زیادی داریم که در حوزه ادبیات مطرح و صاحب‌نظرند ولی تعدادشان اندک است و در بیشتر مواقع فراموش می‌شوند. این مسئله بیشتر از این‌که تقصیر جامعه مردسالار ما باشد، تقصیر خودزنان است که یاد گرفته‌اند (یا شاید حتی دلشان می‌خواهد) نفر دوم باشند.
انگار همیشه در سایه زندگی کرده‌اند، می‌ترسند از اینکه کم بیاورند، جرات ابراز وجود ندارند و جز همان تعداد اندک که همیشه در حال مبارزه‌اند، بقیه یا رمان‌های عامه‌پسند می‌نویسند یا به‌قدری درگیر فرم و پز آوانگاردند که کارشان فقط به درد محافل خاص روشنفکری و کافی‌شاپ‌ها می‌خورد.

 در حوزه نشر و ارائه آثار با توجه به مردسالاری جامعه ایران, نویسندگان زن تا چه اندازه موفق بوده‌اند؟
ـ در حوزه تخصصی خودم، این روزها زنان ترانه‌سرای زیادی مشغول کارند که به جرات می‌توانم بگویم کارشان نه تنها هم پا، بلکه گاهی یک سر و گردن بالاتر از هم کاران مردشان است ولی نه فرصت ابرازش رادارند و نه کسی هست که این ترانه‌ها را بخواند. پس دل‌خوش می‌کنند به چند جلسه محدود شعر و ترانه، و کم‌کم فراموش می‌شوند.
این سرنوشت نامطلوب فقط مخصوص کشور ما نیست چراکه من در هیچ کجای جهان ندیدم که زنان، در هر رشته و تخصصی به‌اندازه مردان شناخته‌شده باشند. متأسفانه ویروس جنس دوم بودن در تمام دنیا منتشرشده است.

 

ثبت نظر

گزارش

هیأت تجاری آلمانی در راه تهران‎

۲۸ تیر ۱۳۹۴
ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
هیأت تجاری آلمانی در راه تهران‎