close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

منیژه حکمت: در ایران می مانم، فیلم می سازم و همچنان به وضعیتم اعتراض می کنم

۱ شهریور ۱۳۹۲
نیلوفررستمی
خواندن در ۱۵ دقیقه
 منیژه حکمت:  در ایران می مانم، فیلم می سازم و همچنان به وضعیتم اعتراض می کنم
منیژه حکمت: در ایران می مانم، فیلم می سازم و همچنان به وضعیتم اعتراض می کنم

 منیژه حکمت:  در ایران می مانم، فیلم می سازم و همچنان به وضعیتم اعتراض می کنم

منیژه حکمت، کارگردان و تهیه کننده سینمای ایران که این روزها مشغول ساخت فیلم مدرسه موش ها(2) است، امید دارد که در دوره ریاست جمهوری جدید شانس کارگردانی داشته باشد. امکانی که برای او در ۴ سال گذشته مهیا نبود و باعث شد که فقط در حیطه تهیه کنندگی سینما بماند. خانم حکمت در گفتگو با ایران وایر از نگرانی هایش هم می گوید که اگر به او اجازه ساخت فیلم داده نشود بدون مجوز فیلم هایش را خواهد ساخت و اجازه نخواهد داد دوباره پروژه حذف برای او شروع شود. این کارگردان سینمای ایران امیدوار است که وزیر ارشاد جدید کمی نشریات را بخواند، کمی وضعیت زمانه را بسنجد و در نهایت مدیران لایقی انتخاب کند.

منیژه حکمت کار در حوزه سینما را با فعالیت در پشت صحنه سینما و به عنوان دستیار کارگردان، برنامه ریز و مدیر تولید آغاز کرد و در سال ۱۳۷۴ دفتر تهیه کنندگی خود را دایر کرد. اولین تجربه کارگردانی او در سال ۱۳۷۹ با فیلم پر سر و صدای زندان زنان بود و پس از آن در سال ۱۳۸۵فیلم «سه زن» را ساخت و در سال ۱۳۸۷ فیلم لالایی را کلید زد که همچنان به دلیل پرهزینه بودن ناتمام مانده است. او در دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد دو فیلمنامه برای ساخت به وزارت ارشاد ارایه کرد که هیچکدام مجوز نگرفت. خانم حکمت در گفتگو با ایران وایر از پروژه مدرسه موش ها(۲) که این روزها در دست ساخت دارد و همچنین از موقعیت خودش در سینما و اضمحلال سینمای مستقل در ایران می گوید.

 متن کامل مصاحبه ایران وایر با منیژه حکمت را در زیر می خوانید:

  •  تقریبا بعد از سه دهه شما به سراغ ساخت مدرسه موش ها ۲ رفتید. چه چیزی باعث شد که به دنبال ساخت مجدد این فیلم بروید؟ 

چند سال دنبال یک کار کودک خوب می گشتم. یک کار متفاوت برای بچه ها که بتوانم شادی که این روزها در دنیای کودکان ما گمشده است را برای ساعتی به آنها برگردانم. خیلی دوست داشتم بتوانم بچه ها را با مجموع خانواده شان برای زندگی اجتماعی دو ساعته در سینما همراه کنم تا شادی و حس خوبی برایشان باقی بماند. شانس آوردم و یک روز با خانم برومند درباره دغدغه ام صحبت کردم و بعد از آقای سرتیپی شریفی هم مشاوره گرفتم و فکر کردیم که چرا شهر موش ها نه؟ چرا نوستالوژی یک نسل، نوستالوژی سه یا حتی چهار نسل نشود و فقط در یک نسل بماند؟ بعد ایده ام را با خانم برومند مطرح کردم که البته متقاعد نمی شد که نوستالوژی مدرسه موش ها دوباره تکرار شود ولی بهرحال با صحبت های ما ایشان هم موافقت کرد و این پروژه کارش را شروع کرد. واقعیتش در بخش خصوصی تا به حال چنین تجربه پرهزینه ای نداشتم و کار هم بسیار سخت است اما حس خوبش هم زیاد است.

  • دوره ای که مدرسه موش ها ساخته شد دوران جنگ بود و مردم سرگرمی خاصی نداشتند و سینمای ما هم تنوع سینمای کنونی را نداشت اما الان کامل شرایط اجتماعی و سلیقه مخاطب سینما تغییرکرده است. چه تدابیزی برای به روز کردن فیلم در فیلمنامه و کارگردانی دارید؟ 
     
    ببینید ما ترفندی نداریم. موش های ما مثل ما بزرگ شده اند و بچه هایشان هستند که با بچه های ما ارتباط می گیرند. شاید نکهته مهم این است که ما قصه خیلی خوبی داریم. تقریبا یکسال روی این قصه خانم برومند، آقای توحیدی و مشاورانشان کار کردند. ما از حرفه ای ترین آدم های سینمای ایران برای این فیلم کمک گرفتیم. در سه سوله که احتمالا ۴ سوله می شود مشغول ساخت دکورها هستیم و آقای شاه ابراهیمی که از بهترین طراحان سینما است دکورها را می سازد. از بهترین عروسک سازان هم استفاده کردیم. بیشتر از ۱۰۰ نفر در این پروژه کار می کنند و به همین دلیل خیلی هم خوشحالم که در این وانفسای سینما و شرایط بد اقتصادی این تعداد آدم را مشغول به کار کردم. 
  • فکر می کنید مدرسه موش ها بفروشد؟ 

من فکر می کنم فروش خیلی بالایی خواهد داشت. فکر می کنم دوباره رونق به سینمای ایران برمی گردد. یقین دارم با این فیلم دوباره صف های طولانی برای گرفتن بلیط پشت درهای سینما خواهیم داشت و مردم را دوباره با سینما آشتی خواهیم داد. 

  • شما کارگردان فیلم های زندان زنان و سه زن هستید، فیلم های که کاملا دغه دغه های روشنفکری و خاص داشتند و در ضمن تهیه کننده سینما هم هستید که البته در سال های اخیر بیشتر تهیه کننده بودید. چقدر می توانید بین این دو موضع متفاوت کاری هماهنگی ایجاد کنید؟ چقدر باعث شده که نگاه کارگردانی تان در کار تهیه کنند گی دخیل شود و یا مثلا به خاطر همین نگاه شانس تهیه فیلمی را رد کنید؟

کارگردانی دغدغه من است. در بخش کارگردانی من با توجه به نگاه و اندیشه ام قرار است جریان ساز باشم اما تهیه کنندگی شغل من است و در این بخش دغدغه هایم کمتر از کارگردانی است. بهرحال سعی می کنم با شناختی که از مردمم و روحیاتشان دارم فیلم هایی را تهیه کنم. وقتی فکر می کنم که امید از جامعه رخت بر بسته، تهیه کننده فیلم کمدی می شوم و سعی می کنم فیلم کمدی را انتخاب کنم که دارای اصول حرفه ایی باشد و یا وقتی فکر می کنم لبخند در میان مردم کمرنگ شده تلاش می کنم فیلمی بسازم که مردم دو ساعت در سالن های سینما بخندند. البته شرایط ساخت فیلم در چهار سال گذشته برای من مهیا نبود. به من اجازه کارگردانی نمی دادند و من مجبور شدم که فقط تهیه کنم. اما به زودی امیدوارم که فیلم لالایی را تمام کنم و فیلم بعدی اجتماعیم را کلید بزنم و در کنارش کار تهیه کنندگی هم داشته باشم. به هرحال ما در شرایطی کار می کنیم که دورمان پر از دیوارهای بتونی است که باید از آنها گذر کنیم و روزنه ای برای خودمان باز کنیم و کارمان را انجام دهیم. بعضی وقت ها این دیوارهای بتونی آنقدر قطور است که عبور از آن سخت می شود و ما در این پروسه گذر کردن از دیوارهای بتونی به مرور فرسوده می شویم. البته این مجموعه شرایط سخت بعضی وقت ها خودش به ما راهکار می دهد ولی گاهی هم سوراخ کردن این دیوارها خیلی سخت است و زمان می برد.

  • شما قبلا گفته اید که در سالهای اخیردو فیلنامه به وزارت ارشاد دادید که تایید نشد. آیا به شما گفته شد که چرا؟ 

در پرده و ابهام می گفتند که نمی توانید کار کنید. این دوستان به شما هیچ وقت نامه ایی مبنی بر اینکه نمی توانید کار کنید، نمی دهند. فقط شفاهی می گفتند که نمی توانم کار کنم. من هم دنبال کار تهیه کنندگی رفتم و تهیه کننده فیلم «ورود آقایان ممنوع» شدم اما اسم من را حتی به عنوان تهیه کننده این فیلم هم نگذاشتند در حالیکه من فیلم را تهیه کردم و اسم شریک تهیه کننده ام را زدند. این بلاها را سرم آوردند و من هم عادت کردم که هر بار برای ادامه کار کردن راهکاری برای خودم پیدا کنم. اما این راهکارها در ساختار سینمای دولتی ایران پیچیده است. ولی بهرحال هوشمندی اهالی سینما باعث می شود که راهکارها را پیدا کنند و از آنها عبور کنند. من همیشه گفته ام که هیچ فیلم ساز خارجی در شرایط ایران و با این باید و نبایدها نمی تواند فیلم بسازد. معمولا این طور است که وقتی فیلمی می سازی مجرم هستی و بعد باید ثابت کنی که مجرم نیستی و کسانی هستند که می گویند ما شعورمان بیشتر از تو است و باید جاهایی از فیلمت را سانسور کنی. واقعا چه کسی گفته است که آن انسان هایی که آنجا نشسته اند از من شعورشان بیشتر است و از من بالغ تر هستند و تعهدشان نسبت به کشور از من بیشتر است و بهتر از من صلاحم را می دانند که باید بخش های از فیلمم سانسور شود و یا اینکه توقیف شود؟ این کلمه ]صلاح شما نیست»، مایوس کننده است و گاهی آدم فکر می کند اصلا کارش را ببوسد و بگذارد کنار.

  • یعنی به شما گفته می شد که به صلاحتان نیست فیلم بسازید؟

می گفتند صلاح نیست. صلاح را من نمی دانم چه کسی قرار است تشخیص دهد. صلاح آقایان این بود که این سرخوردگی را برای جامعه ام به ارمغان آوردند که از دلش افسردگی و اعتیاد و کلی ناهنجاری اجتماعی به وجود آید.

  • آیا کسی در آن سال ها پا در میانی کرد ؟ خانه سینما به عنوان صنف تان آنموقع برای شما چه کرد؟

کاری نکرد. متاسفانه بعضی از روسای خانه سینما به جای اینکه حامی ما باشند، رفتند با حوزه هنری قراردادهای میلیاردی بستند و مشاوران حوزه شدند و ساختن فیلم های دولتی را رواج دادند و از سینمای دولتی دفاع کردند و تلاش کردند تا سینمای دولتی را جایگزین سینمای مستقل کنند. اینها لطمه بزرگی به بدنه سینمای مستقل و اجتماعی کشور زدند. این انتقادی است که وارد است اما خانه سینما برای همه ما است و همه ما اهالی سینما تلاش می کنیم تا دوباره درهایش گشوده شود. اما واقعیت این است که یک عده در فضای سینمای ایران با هم دشمن بودند و علیه یکدیگر از رو شمشیر می کشیدند اما هماهنگ با هم برای نابودی سینمای مستقل عمل کردند. شما فیلم های جشنواره امسال را ببینید، یک درصد هم سینمای مستقل در آن حضور ندارد و حوزه هنری تهیه کننده یشتر فیلم هایی بود که شرکت داشت. حوزه هنری فیلم های خوب رضا عطاران، پیمان معادی، کاهانی و دیگران را تحریم کرد. این حرکت در تاریخ سینمای ایران باید ثبت شود که دوره مکارتیزمی از دو طرف به سینمای اجتماعی و مستقل ضربه زد و نابود کرد. می خواستند سینماگر نیمچه استقلالش را هم از دست بدهد و دو گروه به این اتفاق کمک کرد. 

  • یعنی منظورتان این است که با برنامه ریزی این اتفاق افتاد؟

من در مطبوعات ایران هم اعلام کردم، این با برنامه ریزی کامل و دانسته بوده، یک سری از مدیران خانه سینما با پول میلیاردی حوزه خودشان را فروختند و وزارت ارشاد هم که در چهار سال گذشته تکلیفش مشخص بود و نیازی به بیان نیست. درد آنجاست که خیلی ها نمی دانند که چه اتفاقی در سینمای ایران افتاد و چه ضربه مهلکی به سینمای مستقل زده شد و بازیافت دوباره این سینما یک انرژی مضاعف می طلبد که واقعا دردناک است.

  • چقدر امیدوارید که در این دوره از دولت جدید، سینمای مستقل بتواند دوباره پا بگیرد و کار کند؟ 
     منیژه حکمت:  در ایران می مانم، فیلم می سازم و همچنان به وضعیتم اعتراض می کنم

من خیلی خوشحالم که به آقای روحانی رای دادم و امیدوارم که یک مدیر لایق برای معاونت سینمایی انتخاب شود. در غیر این صورت در روی همان پاشنه خواهد چرخید و یک طیف فکری فقط فیلم خواهند ساخت که یا در خود دولت مشغول به کار هستند یا در شهرداری یا در حوزه هنری و کاملا وابسته به دولت هستند و غیر مستقل. امیدوارم که کمی روشنگری در وزیر ارشاد باشد، کمی مطبوعاتش را بخواند و وضعیت زمانه را بسنجد. در غیر اینصورت اگر وضعیت تغییری نکند ما اعتراض خودمان را به شکل خیلی علنی در مطبوعات ایران خواهیم کرد.

  • اگر اجازه کار به شما در این دولت هم داده نشود آیا شما هم مانند خیلی از سینماگرانی که در سال های اخیر راه حل را در رفتن یافتند، مهاجرت خواهید کرد و جای دیگری شانس کار را ادامه خواهید داد؟ 

من هیچ جا نمی روم. اینجا هستم. اینجا کشور من است. بارها این را اعلام کردم. کسی باید برود که به فرهنگ این سرزمین ضربه می زند. من اینجا می مانم و فیلمم را باز می سازم وهمچنان به وضعیت هم اعتراض خواهم کرد. 

  • اما به رغم اعتراض هایتان در سال های گذشته اجازه فیلم ساختن نگرفتید؟ 

من بهرحال یک بخشی از لالایی ها را ساختم. برای این فیلم به جاهای مختلفی از ایران، افغانستان، تاجیکستان، سمرقند و بخارا سفر کردم و بزرگترین فرهنگ شفافی ایران را که رو به نابودی بود سعی کردم ضبط کنم و بخش های عمده فیلمم را توانستم بسازم. اما واقعا اگر این بار نگذارند خیلی روشن اعلام خواهم کرد که من فیلمم را بدون مجوز خواهم ساخت و شما هم یک سری ابزار قانونی بر ای مقابله با من دارید و هر کاری دوست دارید بکنید. وقتی کوچکترین امیدی هم که داشتی از بین برود باید دنبال راهکارهای دیگری باشی. من در دولت احمدی نژاد توقعی نداشتم اما من به این کاندیدا رای دادم و حداقل از رای خودم دفاع خواهم کرد و اجازه نمی دهم که دوباره مرحله حذف شروع شود. 

  •  شما از معدود کارگردان های ایرانی و به خصوص کارگردان زن ایرانی هستید که نسبت به اتفاقات اجتماعی و سیاسی کشور واکنش نشان می دهید و علاقمند به مطرح کردن نقطه نظرات تان هستید. آیا همین واکنش ها باعث شده که لطمه ای به موقعیت تان در سینما و یا حتی در روابط خانوادگی تان بزند؟ 

بهرحال ایران کشوری است که در مرحله گذار است و ما وظیفه مان سخت تر است و حالا خوشبختانه و بدبختانه نسلی هستیم که در این وادی تجربه کردیم و رشد کردیم و یادگرفتیم و سعی کردیم که اندک داشته هایمان را یاد بدهیم و هزینه اش را هم پرداخت کنیم. چاره ای غیر از این نیست. من در ایران زندگی می کنم و نمی توانم به کارم به عنوان فقط یک شغل نگاه کنم. من می توانستم مدیر کارخانه ایی بشوم و به اطرافم که چه می گذرد بی توجه باشم و اعتنا نکنم. اما با این شغلم نمی توانم چشم روی هم بگذارم و و با هر تفکر دولتی بسازم و کنار بیایم برای اینکه امکانات ویژه ای به دست بیاورم. من امکانات ویژه نیاز ندارم. ترجیح می دهم احترامی که در میان مردم ایران دارم را حفظ کنم و پای اصولم بایستم. چون تنها تاریخ و حافظه تاریخی باقی می ماند که البته در میان مردم ایران بسیار کوتاه مدت است اما بهرحال باز هم هست و اینها حاصلش انرژی خوبی است که بهم می دهد و به خاطر همین ها دوست دارم همیشه فعال باشم و نظرم را بلند و قوی اعلام کنم و نترسم. 

  • در سینما هم مانند هر جای دیگری یک سری مناسبات و روابط خانوادگی حاکم است. شما چقدر به عنوان تهیه کننده و کارگردان سعی کردید این مناسبات را مهار کنید و چقدر مجبور شدید با این مناسبات کناربیایید؟ منظورم این است که خیلی ها در سینمای ایران به صورت خانوادگی مشغول هستند.. شما و دخترتان پگاه آهنگرانی، خانم بنی اعتماد و باران و همسرش و …

اولا پگاه یکی از شانس های من است و او آنقدر که در عرصه ادبیات و موسیقی و مطبوعات دلش است در سینما نیست حالا سوپر استار سینما است، درست، اما دغدغه هایش جای دیگری است. اما در سینما کاملا کار هر دوی ما مستقل است. اگر من فیلمی تهیه کنم یا نقشی دارم به او پیشنهاد می دهم یا قبول می کند یا نه و یا اگر کسی بخواهد من واسطه برای کار پگاه شوم، می گویم اصلا به من ربطی ندارد. این آدم با یک بلوغ کامل است و خودش باید انتخاب بکند و من هیچ دخالتی در کار حرفه ایش ندارم. کلا من سعی می کنم در مناسبات نقشی نداشته باشم. در ضمن او دغدغه هایش را در سینما پیدا نمی کند و به همین دلیل این مناسبات خانوادگی نقش پر رنگی برای او ندارند. این را هم بگویم که من اصلا دوست نداشتم پگاه بازیگر شود. اولین تجربه بازیگریش در فیلم« دختری با کفش های کتانی» بود که اتفاقا من یکی از تهیه کننده های فیلم بودم. آنموقع پگاه موسیقی می خواند و خیلی هم خوب ویولن می نواخت. آقای صدر عاملی، کارگردان فیلم پگاه را انتخاب کرد و من در آن سن اصلا نمی خواستم پگاه بازیگر شود اما انتخاب با خود پگاه بود و او قبول کرد که بازی کند. ولی در مورد زندان زنان من خودم پگاه را انتخاب کردم چون فکر می کردم که او را خوب می شناسم و می توانم دغدغه ها و حس های واقعیم را به او منتقل کنم و بده بستان بهتری با او داشته باشم نه اینکه بازیگر بهتری نسبت به او در آن زمان نبود فقط به همین خاطر که فکر می کردم می توانم به دلیل شناختم از او بازی ایی که می خواهم را از او بگیرم و به او اصرار کردم که در آن فیلم بازی کند که اول هم پگاه قبول نمی کرد و بعد هم گفت که من هم نقطه نظراتی دارم که گفتم اگر به فیلم ضربه نمی زند و در جهت به کمک فیلم است حرفی نیست. 

  •  اگر قرار باشد در مقام تهیه کننده که مجبور است به گیشه هم فکر کند از میان بازیگران انتخاب کنید، آیا معیارتان بازیگر پرفروش تر خواهد بود و یا توانایی های بازیگر؟  آیا پگاه آهنگرانی را به دلیل قابلیت هایش انتخاب می کنید یا سراغ سوپر استار پرفروش تر دیگری می روید؟ 

ببینید مثلا پگاه اصلا دوست نداشت در فیلم ورود آقایان ممنوع بازی کند. ما با بازیگرهای دیگر هم سن پگاه رجوع کردیم اما الان بازیگرهای جوان کم هستند، گل شیفته که رفته است، نگار سر کار بود و ما دوباره مجبور شدیم به پگاه رجوع کنیم. او آنموقع سر کار آقای بزرگ نیا در تایلند بود. تلفنی که با او صحبت کردیم متقاعد شد که بیاید و حضوری صحبت بیشتری بکنیم. بعد وقتی گروه را دید و اعتماد کرد، نقش را پذیرفت و گرنه او اصلا آدم خوش برخوردی هم نیست که آدم بهش پیشنهاد بدهد فوری بپذیرد. این را هم بگویم که جایزه گرفتن پگاه اصلا برایم ملاک نبود. پگاه دختر قابلی است که چه جایزه می گرفت و چه نمی گرفت شرایطش برایم فرقی نمی کرد و من اصلا دوست نداشتم این جایزه را بگیرد. کسیکه بازیگری را می برد زندان که دیگر نباید به او جایزه بدهد. این تضاد عجیب جامعه ایران است. بهرحال پگاه خودش تصمیم می گیرد که چه کند و حق طبیعی خودش است. 

  • صحبت از زندان رفتن پگاه کردید.  با توجه به اینکه خودتان سینماگری هستید که به اتفاقات اطرافش واکنش نشان می دهد آیا نگران نیستید که در ادامه این اتفاق برای خودتان هم بیفتد و یا از فعالیت محروم شوید؟ 

نه. بهرحال باز برای کار کردن راهکارهای پیدا می کنم. اسم که دیگر برای ما مهم نیست. من تکلیفم با خودم روشن است. نهایتا با اسم دیگری کار می کنم و یا در پشت صحنه مانند گذشته کار می کنم یا فیلمنامه می نویسم. تفکر را که از ما نمی توانند بگیرند فقط می توانند اجازه کار ندهند. مهم این است که آن تفکری که داریم یک جای دیگری خودش را نشان می دهد و بهرحال منتظر روزهای خوب می مانیم و روزهای خوب هم می آید چون ما به این امید زنده ایم و کار می کنیم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان کهگیلویه و بویراحمد

پاکسازی “تنگ گنجه ای” یاسوج از سوی فعالان محیط زیست

۱ شهریور ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
 پاکسازی “تنگ گنجه ای” یاسوج از سوی فعالان محیط زیست