close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

تنهایی وکلای دادگستری یا «تنهایی لیلا»؟

۲۸ مرداد ۱۳۹۴
حسین نوش‌آذر
خواندن در ۵ دقیقه
بهروز شعیبی و مینا ساداتی، بازیگران اصلی «تنهایی لیلا»
بهروز شعیبی و مینا ساداتی، بازیگران اصلی «تنهایی لیلا»

کار سریال‌های تلویزیونی در ایران راست نمی‌شود. اول سریال «در حاشیه» مهران مدیری و اعتراض گسترده پزشکان و حالا سریال «تنهایی لیلا» در شبکه سوم تلویزیون دولتی ایران و اعتراض وکلای دادگستری.

بیش از ۳۵۰ وکیل دادگستری در نامه‌ای به محمد سرفراز، رییس صدا و سیمای جمهوری اسلامی به پخش سریال «تنهایی لیلا» اعتراض کردند. آن‌ها می‌گویند تصویری که از وکیلان دادگستری در این مجموعه تلویزیونی ارائه شده، یک چهره «وقیح و پلید» است، تا آن حد که افکار عمومی را نسبت به آنان به عنوان اشخاصی که از حقوق شهروندی مردم دفاع می‌کنند، بدبین و بدگمان می‌کند.

نامه اعتراضی وکلا در روزنامه شرق، چاپ تهران منتشر شده و در خبرگزاری‌های داخلی هم بازتاب پیدا کرده است. وکیلان معترض از محمد سرفراز خواسته‌اند، ترتیبی بدهد که نماهای مربوط به وکیلان تصحیح یا حذف شود و اگر ممکن نیست، از پخش سریال «تنهایی لیلا» جلوگیری کند. سانسور که این‌بار از سوی وکیلان دادگستری اعمال می‌شود یا خواست برحق آن‌ها؟

آیا ما همه خوبیم؟

«تنهایی لیلا» یک مجموعه تلویزیونی‌ست که به سه زبان فارسی و انگلیسی و عربی برای پخش از شبکه‌های تلویزیون دولتی ایران در داخل و خارج از کشور در نظر گرفته شده. کارگردانی این مجموعه را محمد حسین لطیفی به عهده داشته است. لطیفی به روزنامه شرق گفته است که تلویزیون به اندازه کافی ممیز دارد و حال که مجموعه تلویزیونی او از مجرای ممیزان عبور کرده، ضرورتی نمی‌بیند که یک بار دیگر تن به ممیزی گروهی از مخاطبان این سریال بدهد.

حسین لطیفی در پاسخ به وکیلان معترض نوشته است: « شاید من پس‌فردا در یک فیلم یا سریالی خواستم راننده تاکسی‌ای را نشان بدهم که جیب مسافرش را می‌زند، آیا باید در قبال نمایش چنین چیزی به همه تاکسی‌داران و تاکسیرانی پاسخ‌گو باشم؟ پس در این مملکت نباید هیچ حرفی بزنیم و هیچ نقدی کنیم، چون "همه خوبیم" دیگر و در هیچ قشری هم بد نداریم! آیا وکلایی که این نامه را نوشته‌اند، حتی یک نفر را در صنف خود نمی‌شناسند که قانون را قلب کند؟ ما در فیلم‌ها و سریال‌ها یک نفر را از یک صنف یا قشر نمایش می‌دهیم و مسلماً آن را به همه اهالی آن صنف یا قشر تعمیم نمی‌دهیم. یعنی الان در این سریال منظور من این نیست که همه وکلا قانون را قلب می‌کنند، من تنها یکی از وکلایی که این چنین است را نمایش داده‌ام.»

پزشک پول‌پرست، وکیل حق‌کش

اما آیا واقعاً ماجرا به همین سادگی‌ست که بتوانیم آن را با آزادی کنش شخصیت در پیرنگ داستان توضیح دهیم؟ در مجموعه‌های تلویزیونی جمهوری اسلامی آیا ما با «شخصیت» روبروییم یا با یک تیپ که معرف و نمایانگر خصلت عمومی یک قشر اجتماعی‌ست؟ (وکیل حق‌کش، پزشک مال‌دوست، زن متجدد بی‌ایمان، مرد مؤمن از خودگذشته و ...)

ماجرا وقتی پیچیده‌تر می‌شود که نسبت این تیپ‌ها به عنوان نمونه‌های ازلی در داستان را با جمهوری اسلامی در نظر بیاوریم. وکیلان معترض برای مثال در نامه‌شان نوشته‌اند که وکلای دادگستری در پی حقوق شهروندی مردم‌اند. آیا حقوق شهروندی مردم در جمهوری اسلامی مطابق قانون همواره رعایت شده است؟ اگر به شکل‌گیری «دادگستری» و اهمیت وکلا و خاستگاه ملی آنان پیش از انقلاب دقت کنیم و رقابت معممان با وکیلان متجدد دادگستری بر سر مسند قضا در سال‌های نخستین پس از انقلاب را در نظر بیاوریم، درمی‌یابیم که سویه شیطانی و پلید وکیل به عنوان یک «تیپ» در مجموعه تلویزیونی «تنهایی لیلا» بسیار فرتر از کنش یک شخصیت در پیرنگ یک داستان است.

مدافع شیطان و ترس کهن

در سینمای جهان نمونه‌های بسیاری از وکلایی که در خدمت شر قرار گرفته‌اند و عدالت را پایمال کرده‌اند می‌توان یافت. برای مثال فیلم «وکیل مدافع شیطان» ساخته تیلور هکفورد و با بازی درخشان آل پاچینو در سال ۱۹۹۷ را در نظر بیاورید. در این فیلم یک وکیل دعاوی حق دختربچه یازده‌ساله‌ای را که به او تجاوز جنسی شده پایمال می‌کند. یا فیلم «مایکل کلیتون» ساخته تونی گیلروی و با بازی جرج کلونی در سال ۲۰۰۷ . کلیتون در این فیلم یک وکیل ماهر اما قمارباز است که از همسرش جدا شده و برای پایمال کردن حق مردم وارد عمل می‌شود. یا فیلم «ترس کهن» ساخته گرگوی هابلیت با بازی ریچارد گیر در نقش وکیلی که از یک پسر جوان که متهم به قتل یک کشیش است دفاع می‌کند.

در همه این فیلم‌ها ما با «وکیل» به عنوان یک نمونه ازلی از یک صنف آشنا نمی‌شویم. وکیل در حد یک شخصیت، کنش داستانی دارد. یعنی هم از خصلت‌های بد برخوردار است و هم از خصلت‌های خوب. هدف سینماگر این نیست که به ما آموزش اخلاقی بدهد. هدف او این است که داستانی را به شکل مهیج و سرگرم‌کننده‌ای تعریف کند و ما را با زوایایی از زندگی شخصیت‌هایی که از جنس ما هستند آشنا کند. در این فیلم‌های غیر ایدئولوژیک، سویه اهریمنی یا نیک‌اندیش شخصیت، از جنس شخصیت مخاطب فیلم است.

در ستایش انفعال در سایه یک امامزاده

در «تنهایی لیلا» اما ما با یک مرد منفعل، بسیار نجیب و مؤدب به نام محمد آشنا می‌شویم که متولی یک امام‌زاده است، خانواده‌اش را در زلزله از دست داده و تنها تکیه‌گاه عاطفی او همسرش، لیلاست که او هم با دسیسه یک وکیل به زندان می‌افتد و در ماجراهای به ظاهر پیچیده اما قابل پیش‌بینی، مجموعه‌ای از انسان‌های سودجو تلاش می‌کنند خانه و زندگی «محمد» را از چنگ او درآورند. در یک سو محمد قرار دارد با همه پریشان‌حالی‌ها و نیت‌های خیر و باورهای صادقانه مذهبی‌اش، در دیگر سو همه آن‌هایی که زندگی شهری و قواعد آن را می‌شناسند. مذهب یک بار دیگر در برابر تجدد قرار می‌گیرد و در این گره‌گاه است که ارزش‌های خانواده و اهمیت عشق و نجابت به بیننده یادآوری می‌شود. در این میان محمد هم از هر کنش انسانی مثبتی که او را به تحرک وادارد، کنش‌هایی مانند خشم و عصیان تهی می شود: یک رعیت سر به زیر در شهر بزرگ. تکرار سناریوی فیلم‌فارسی اما این‌بار با توجه به پیشرفت صنعت سینما با بازی‌های خوب، دیالوگ‌های روان و فیلمبرداری قابل قبول حرفه‌ای که از فیلم‌های متعارف سینمایی چیزی کم ندارد.

اعتراض وکیلان به صدا و سیما از این نظر اعتراض به کلیشه‌هایی‌ست که بر مبنای آن فرهنگ‌سازی می‌شود. متولی امام‌زاده جبراً خوب است. وکیل هم جبراً حق‌کش و ظالم است. نیروی انتظامی نیز در این بین مثل همیشه در نقش کدخدای خوش‌نیتی که خیر و صلاح مردم را در نظر دارد ظاهر می‌شود.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو روز

فوگو

۲۸ مرداد ۱۳۹۴
خواندن در ۱ دقیقه
فوگو