close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

در قاب عکس استراليايی: اگه ازدواج کنيم دوستی‌مون از بين ميره

۵ تیر ۱۳۹۴
همایون خیری
خواندن در ۵ دقیقه
در قاب عکس استراليايی: اگه ازدواج کنيم دوستی‌مون از بين ميره
در قاب عکس استراليايی: اگه ازدواج کنيم دوستی‌مون از بين ميره

سوال اين است که آیا اين حکومت‌ها- از هر نوعی که باشند- هستند که شیوه زندگی مردم را تعيين می‌کنند يا اين مردم هستند که شيوه زندگی‌شان را انتخاب می‌کنند و حکومت‌ها بايد حقوق اجتماعی مردم را تعيین کنند؟ ناگفته پیداست که در جاهایی در سيارات دور وضعیت اينطوری‌ست که حکومت با زور می‌خواهد همه را بفرستد به بهشت. معلوم هم نيست اگر جای خوبی‌ست يا در اصل وجود دارد خوب خودتان برويد به باقی مردم چه کار داريد. منتها اين سوال فقط برای سيارات دور نيست بلکه در مناطقی از همين کره زمين شیوه‌های زندگی مردم دست خودشان است و حکومت‌ها به دليل اين که منتخب مردم هستند قوانين مورد نياز برای حفظ حقوق اجتماعی مردم را فراهم می‌کنند. شايد مهم‌ترين مثالش اين باشد که دو نفر آدم می‌خواهند با هم زندگی کنند ولی ازدواج نکنند. يا بطور اصولی اعتقادی به رد و بدل کردن سند و مدرک برای ثبت همزيستی‌شان ندارند. ممکن است در همين زندگی هم صاحب فرزند يا فرزندانی بشوند که آن‌ها هم حق و حقوق اجتماعی مشخصی خواهند داشت و ربطی به اين ندارد که مادر يا پدرشان چه نسبت قانونی با هم دارند. درست همينجاست که ممکن است کسانی باورشان اين باشد که آن سندی که بين زن و مرد رد و بدل می‌شود مبنای قانونی ارتباط آن‌هاست و ناظر به موضوعاتی مثل حق حضانت يا ارث خواهد شد. منتها همين اسناد را می‌شود همان اول بطور قانونی و از طریق نهادهای حقوقی حل و فصل کرد. ولی حتی وقتی قانون هم هست باز برای کسانی موضوعیت همزيستی دو نفر آدم و بچه‌دار شدن‌شان موضوعی‌ست که می‌بايست از طریق نهادهای دينی مورد تايید قرار بگيرد. خوب مثل اين است که يکی چای با شير دوست دارد يکی بدون شير. گرفتاری از اينجا شروع می‌شود که آن کسی که چای با شير دوست دارد به جای اين که شیر را بدهد دست مردم که خودشان اگر می‌خواهند به چای اضافه کنند شیر را می‌ريزد توی قوری. در نتيجه يا بايد برويد قوری را عوض کنيد يا برويد يک جای ديگر که آب جوش هست و خودتان چای درست کنيد. حالا اين که بگويید من هم برای خريد قوری خرج کرده‌ام گوش شنوایی برايش نيست. خوب نباشد. الان در دنيای مهاجرتی آن "خوب نباشد" نيروی حرکت دهنده شده و هر کسی چای خودش را درست می‌کند. تا جایی که من ديده‌ام بسياری از مهاجران بطور عمومی همين روش چای درست کردن را انتخاب کرده‌اند و در نتيجه همزيستی‌شان هم به شکلی‌ست که خودشان دوست دارند. دو تا دوست ژاپنی دارم که مدت‌هاست با هم زندگی می‌کنند. از قرار در ژاپن هم دوست بودند و قوری‌شان را برداشته‌اند و آمده‌اند استرالیا که چای خودشان را درست کنند. تازگی‌ها دختر باردار شده و پسر هم خیلی خوشحال است. داشتم قهوه می‌خوردم ديدم دختر هم قهوه به دست آمد. گفتم تنها هستی

زن: آره نیک رفته کتابخونه دانشگاه دنبال کتاب بگرده. من هم اومدم قهوه بگيرم.

من: کارهات برای دوره بچه‌داری آماده‌ست؟

زن: نه هنوز زوده. اميدوارم بتونم مقاله‌م رو تمام کنم که بعد با خيال راحت چند ماه به بچه برسم.

من: مادرت مياد استراليا کمکت کنه؟

زن: می‌خواد بياد ولی هر بار ميگم بهش نيا. اگه می‌اومد و دردسر نداشت خیلی خوب بود ولی دردسر داره فکر کردم نياد بهتره.

من: چرا دردسر داره؟ بلاخره دست تنها بچه‌داری سخت نيست؟

زن: مادرم خيلی سنتيه. هنوز با زندگی من و نيک مشکل داره. الان که بياد باز مشکلات‌مون بيشتر ميشه.

من: مشکلش چیه با شماها؟

زن: ميگه بايد ازدواج کنيد با هم. هر بار هم ميگم لازم نيست ازدواج کنيم ما هر دومون تبعه استراليا هستيم و بچه هم در آينده مشکلی نداره. ولی قبول نمی‌کنه.

من: خوب بلاخره نسل قدیمی‌تر هنوز فکر می‌کنن مشکلات بعد از ازدواج رو نميشه راحت حل کرد.

زن: می‌دونی هر چقدر توضيح ميدم ميگه قبول ندارم. من هم ميگم خوب قبول نداشته باش مهم نيست. بعد ناراحت ميشه گریه می‌کنه.

من: به هر حال شما دو تا که الان چندان هم به نظر مادرت رفتار نکردين. داريد بچه‌دار ميشيد.

زن: به هر حال نمی‌خوام ناراحت بشه. بهش ميگم نميشه که يا تو ناراحت بشی يا من. اگه من به دلخواه تو رفتار کنم خودم ناراحت ميشم به دلخواه خودم هم رفتار کنم تو ناراحت ميشی. می‌دونی اگه تا آخر عمر دوست دختر دوست پسر می‌مونديم مشکلی نداشت. موضوع بچه براش قابل حل نيست.

من: مادر نيک هم همينطوره؟

زن: آره اونم همينطوره ولی خوب نیک بهش گفته انتخاب خودمونه و ديگه کمتر حرفی می‌زنه. به هر حال ژاپن هم خیلی سنتیه.

من: فکر می‌کردم ژاپن اونقدری که ما خاورمیانه‌ای‌ها سنتی هستیم اينطوری نباشه.

زن: من خاورميانه رو نمی‌شناسم ولی توی ژاپن خیلی با سنت‌ها گرفتاریم. حتی وقتی میای بيرون از کشور باز هم مجبورت می‌کنن سنتی رفتار کنی. البته نسل جوان ممکنه تغيیرش بدن.

من: ببینم شماها که خیلی وقته با هم دوستيد چرا ازدواج نکردين؟

زن: فکر کرديم اگه ازدواج کنيم دیگه دوستی‌مون از بين ميره. یعنی تا ازدواج کنیم انگار بار همه سنت‌ها روی دوش ما میاد. نمی‌خواستیم این اتفاق بیفته. گفتيم دوست باقی می‌مونیم و زندگی می‌کنيم.

من: لابد استرالیا اومدن شما دو تا هم برای خلاص شدن از همين فشارها بوده.

زن: آره برای همين بود. الان ناراضی نيستيم فقط مادرهامون ناراضین.

من: پدرها چطور؟

زن: پدر من خیلی راحت‌تره. ميگه زندگی خودتونه هر جوری دوست داريد انجامش بدين.

من: و پدر نيک؟

زن: اولش یک کمی غر زده ولی بعد که متوجه شد تصميم خودمون رو گرفتيم ديگه ازمون حمایت کرد.

من: می‌دونی اگه این حرف‌ها رو يک دختر خاورمیانه‌ای می‌زد من نه تنها تعجب نمی‌کردم بلکه می‌تونستم تمام مشکلات‌شون رو هم حدس بزنم ولی برام تازگی داره که يک ژاپنی چنين مشکلاتی داره.

زن: نمی‌دونم. بايد يک بار بيايم خاورمیانه ببينيم چقدر شبیه ما زندگی می‌کنيد.

من: به نظرم تا شروع کنی به گفتن همه میگن چقدر شبيهيم.

زن: جدی میگی؟

من: آره. بليت بخر برو از نزديک ببين.  

     

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان البرز

نیروی انتظامی کرج "فراخوان آب بازی" در پارک ها را "خنثی" کرد

۵ تیر ۱۳۹۴
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه
نیروی انتظامی کرج "فراخوان آب بازی" در پارک ها را "خنثی" کرد