close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

هفت روز هفته

۱۶ شهریور ۱۳۹۳
همایون خیری
خواندن در ۹ دقیقه
هفت روز هفته
هفت روز هفته

روز اول. دو ساعت پيش مراسم يادبود حميد خزايی، پناهجوی ايرانی که روز جمعه پيش درگذشت، در بريزبن استراليا برگزار شد. موضوع پناهجويان در سال‌های اخير و بعد از مدت‌ها سکوت نسبی و شرايط کجدار و مريز اوج گرفته و موافقان و مخالفانش هم از مجلس استراليا تا مردم درگير موضوع هستند.

هفت روز هفته
از جنبه کلی، ائتلاف ليبرال- ملی‌گرا که همين الان هم دولت را در دست دارند موضع‌شان درباره پذيرش پناهجويان منفی‌ست. از طرف ديگر حزب کارگر استراليا و احزاب حامی آن نظير حزب سبزها مدافع نرمش در مقابل پناهجويان هستند. منتها اينبار وضعيت بغرنج‌تر از هميشه شده چون راه حل موسوم به "اقيانوس آرام" که اشاره‌اش به بازگشایی اردوگاه‌های پناهندگان در جزاير نائورو و مانوس است توسط حزب کارگر به کار گرفته شد. اين راه حل موقت بعد از شکست حزب کارگر در انتخابات تبدیل به برگ برنده ائتلاف ليبرال- ملی‌گرا به رهبری تونی ابوت شد و برخلاف تصميم حزب کارگر مبنی بر بازنگری در اين راه حل، تونی ابوت از استمرار نامحدود آن حمايت می‌کند. وضعيت در هر دو اردوگاه بسيار بد است. مهمترين دليل عبارت است از توسعه نيافتگی همان مناطقی که اردوگاه‌ها در آن‌ها بنا شده‌اند. آب و هوای گرم و مرطوب در کنار شرايط بهداشتی بد سلامتی پناهجويان را تحت تاثير قرار داده و دولت استرالیا هم می‌گويد به پناهجويان پيشنهاد کرده که بطور داوطلبانه و به دریافت مقداری پول به کشور خودشان بازگردند چون شرايط از اين بهتر نمی‌شود. به هر حال مرگ دومين پناهجوی ايرانی، و اينبار به دليل ساده عفونت فراگير ناشی از يک زخم روی پا، معنی‌اش اين است که هر اتفاق کوچک می‌تواند تبديل به يک ضايعه برگشت ناپذير بشود.  

روز دوم. انتخاب مهدی چمران به رياست شورای شهر تهران فقط نتيجه همگرايی محافظه کاران نیست بلکه، به نظر من، مشکل اصلی مربوط به بی‌برنامگی اصلاح طلبان است. يک

هفت روز هفته
دليل موثق که نشان می‌دهد محافظه کاران برنامه ريزی بهتری دارند در اين است که وقتی دست‌شان از رياست- در هر جایی- کوتاه می‌شود منتقدان قدرتمندی می‌شوند و بلدند از کاه کوه بسازند و دوباره برگردند به قدرت. در حالی که وقتی اصلاح طلبان در قدرت نيستند باز هم منتقدان جدی نمی‌شوند و بازی سياست را با اخلاقيات گره می‌زنند. خيلی خوب است که آدم‌های اخلاقگرا در مديريت‌های مختلف باشند منتها هر چه اخلاقگرایی در سياست زمينه رشد بيشتری پيدا می‌کند آرمانگرایی هم رشد می‌کند. معنی‌اش اين نیست که سياستمداران بايد آدم‌های بی اخلاقی باشند، درست برعکس، باید بين اخلاق اجتماعی و اخلاق سياسی تفاوت قائل بشوند. هدف اخلاق اجتماعی حفظ حوزه خصوصی افراد است در حالی که هدف اخلاق سياسی حفظ منافع جمعی‌ست. شورای شهر تهران محل اخلاقيات سياسی‌ست و همه ما اين يک ترفند را به چشم ديده‌ايم که از درون همین شورا کسی مثل احمدی‌نژاد بعنوان شهردار تهران انتخاب شد و خسارتبارترين آدمی بود که خودش و دولتش را به جان مردم و اقتصاد کشور تحميل کرد. از قضا که نقطه شروع احمدی‌نژاد همين ریاست مهدی چمران بود. انتقاد از اصلاح طلبان برای درس نگرفتن از بی برنامگی‌شان به همين مناسبت است که نه تنها شورای شهر را از دست دادند بلکه بعد از دوران رياست جمهوری خاتمی هم در اولين انتخابات دولت را از دست دادند. اصلاح طلبان هنوز بی برنامه‌اند و گاهی آدم فکر می‌کند هزينه‌ای که به مردم تحميل می‌کنند فرق زيادی با هزینه‌های اجتماعی و سياسی و اقتصادی افراطی‌ها برای جامعه ندارد.  

روز سوم. پنچ قاضی يک دادگاه استیناف فدرال در استراليا رای داده‌اند که ژن‌های بدن را می‌شود تحت عنوان مالکيت تجاری به ثبت رساند. يعنی چطوری؟ يعنی اينطوری که اگر در بدن يک بيمار ژنی پيدا بشود که عامل بروز مثلا يک سرطان بوده آن شرکتی که ژن را مشخص کرده می‌تواند مالکيت ژن را برای خودش به ثبت برساند. در واقع به هر کدام از ماها

هفت روز هفته
BRCA1 بدانند چون اين ژن در بدن مبتلايان به سرطان پستان وجود دارد و اين دو شرکت آن را خلق نکرده‌اند. دادگاه نظر داده که يک بیمار قادر نيست اين ژن را استخراج کند و نقص آن را مشخص کند چون چنين کاری به ابزارها و دانشی نياز دارد که موسسات علمی دارای آن هستند. بنابراين هر کسی که بتواند برای اولين بار ژن‌ها را شناسايی کند می‌تواند بطور قانونی مالک آن شناخته شود. درست برخلاف اين رای، سال گذشته 9 قاضی يک دادگاه عالی در امريکا حکم داده بودند که مالکيت ژن‌های بدن افراد نمی‌تواند در اختيار شرکت‌ها قرار بگيرد. نتيجه چنين رايی اين است که از منبعد محققان امريکايی می‌توانند بدون نگرانی تجاری و شکايت حقوقی درباره ژن‌های بدن کار کنند ولی در استراليا باید از اين دو تا شرکت اجازه بگیرند. شورای سرطان استراليا بیانيه‌ای منتشر کرده و از مجلس خواسته تا حقوق مالکیت تجاری بر ژن‌ها را لغو کند تا راه برای تحقيقات گسترده علمی در مبارزه با سرطان پستان باز بشود. حالا فعلا تا اين قانون لغو بشود در خيابان که راه می‌روید احساس تابلوی تبليغاتی بهتان دست می‌دهد.  

روز چهارم. "آرايش غليظ" اثر تازه همايون شجريان که در واقع تنظيم تازه‌ای‌ست از برادران پورناظری کاری‌ست که علاقمندان به کارهای شجريان را به طرفداری از يا مخالفت با نوگرايی او تقسيم کرده. به هر حال موسیقی سنتی ايران نياز به نوآوری هم دارد و از قضا تغييرات عميق اجتماعی ايران لزوم اين نوآوری‌های را اجتناب ناپذير کرده. منتها اصل اين نوآوری را بايد به حساب محسن نامجو گذاشت. چه خوشتان بیايد چه بدتان بيايد. آن کسی که نوگرايی در موسيقی سنتی را در عمل نشان داد و هم تحسين

هفت روز هفته
شنید و هم دشنام نامجو بود. در نتيجه همایون شجريان و پورناظری‌ها در اجرای اين اثر تازه از شکل اجرای نامجو- ناگزير- بهره برده‌اند. بعيد می‌دانم خود نامجو معترض باشد. با اين حال می‌شود پرسيد آيا آنقدری که نامجو با دست باز کم و بيش هنوز در حال نوآوری‌ست همايون شجريان هم می‌تواند در همين مسير برود؟ و، آيا حدی برای نوآوری همايون شجريان می‌شود قائل شد. به نظر من، جواب سوال اول منفی و سوال دوم مثبت است. همايون شجریان ناگزير است وجهه سنتی را در آثار خودش حفظ کند وگرنه تبديل می‌شود به متولی که حرمت امامزاده را رعايت نکرده. محمدرضا شجریان همين الان قله آواز ايرانی‌ست و فرزندان او هيچ کاری هم که نکنند و فقط از سبک و سياق او پاسداری کنند باز هم در هر نوآوری ناگزيرند اتصال خودشان را به شيوه هنری پدرشان حفظ کنند. بنابراين دست‌شان کاملا باز نيست. از طرف ديگر حد نوآوری همايون شجريان را هم همين مرز هنری محمدرضا شجريان تعيين می‌کند و در نتيجه می‌شود حدس زد حد مشخصی از نوآوری در آثار او زمينه بروز داشته باشد. ولی اتفاق مهم می‌تواند همين باشد که همايون شجريان علاقمندان موسيقی سنتی ايرانی را به شنيدن آثار نوآورانه عادت بدهد و اين کاری‌ست که از عهده محسن نامجو خارج است. وقتی نامجو وارد صحنه شد جامعه مخاطب به دو دسته مشخص تقسيم شدند. يک گروه موافق سينه چاک او و گروه دوم مخالف دو آتشه او. برای همين هم چندان عجيب نيست که حتی آثار خوب نامجو هم در دل مخالفان او نفوذی نداشته باشد و گوش علاقمندان به موسيقی سنتی به گوشه‌هايی از نوآوری‌های قابل اجرا در موسيقی سنتی آشنا نباشد. ظاهر گاهی عجيب نامجو هم مزيد بر علت شده. در حالی که همایون شجریان هنوز پسر اتو کشيده استاد آواز سنتی ايران است و می‌تواند برای علاقمندانش تبدیل بشود به هر چه آن ليلی کند شيرين بود. تغيير، به هر حال، اتفاق خوبی‌ست ولی به قول جشنواره‌های سينمايی، با تقدير از همايون شجريان، تاج نوآوری در موسيقی سنتی را باید روی سر محسن نامجو گذاشت.

روز پنجم. شينزو آبه، نخست وزير ژاپن، در يک جابجايی به جای پنج وزير مرد پنج زن را به سمت‌های وزارتی انتخاب کرده. حالا تعداد وزرای زن در هيات دولت ژاپن که 18 وزير دارد به 7 نفر رسيده. البته اين تعداد وزير زن در دولت ژاپن بيسابقه نيست. نخست وزير سال 2001 اين کشور يعنی جونيشيرو کوئيزومی هم هفت زن وزير در

هفت روز هفته
دولتش داشت. استدلال آبه برای افزايش تعداد وزرای زن اين است که مهارت‌های زنان در کشورداری به رشد اقتصادی ژاپن کمک می‌کند. اين جمله درخشان را هم گفته که وزرای جديد تندبادهای تغيير را با خودشان می‌آورند. معنی چنين حرفی اين است که زنان برخلاف مردان برای ايجاد تغييرات آدم‌های مناسبتری هستند. پررنگ شدن نقش مديرينی زنان در جامعه سنتی ژاپن- که چيزی کم از جامعه سنتی ايران ندارد- فقط به اين نيست که نخست وزير با اختيار سياسی که دارد قادر است هر کسی را برای پست‌های وزارتی انتخاب کند بلکه معنی‌اش اين است که جامعه سنتی ژاپن هم زنان را در چنين موقعيت‌هايی پذيرفته‌اند. در واقع زنان به جامعه تحميل نشده‌اند که فقط اسم وزارتی داشته باشند و اوضاع همانطوری بماند که قبلا بوده. خود جامعه به ضرورت تغيير باور دارد و می‌داند نيروی مديريتی زنان برای اعمال تغييرات کارايی بهتری دارد. شينزو آبه گفته است هدف ژاپن اين است که تا سال 2020 که می‌شود شش سال ديگر، 30 درصد مديريت‌های کلان کشور در اختيار زنان قرار بگيرد. می‌شود گفت هدف بلندپروازانه‌ای‌ست ولی ناممکن نيست. همين الان در مجلس سفلی ژاپن که 480 عضو دارد فقط 39 نماينده زن وجود دارد و اگر قرار بشود تعداد نمايندگان زن هم به 30 درصد برسد آنوقت تعداد نمايندگان زن بايد 144 نفر افزايش پيدا کند، يعنی نزديک به 5 برابر. به هر حال تندباد دارد می‌آید. خود ما در ايران هم وسط تندباديم.

روز ششم. روز جمعه تونی ابوت، نخست وزير استرالیا، دو تا مجسمه سرقت شده از هند را که به استراليا آورده شده بودند به نارندا مودی، نخست وزير هند، تحويل داد. مجسمه‌ها عبارتند از دو تنديس از "شیوا" خدای هندوها که از دو معبد مقدس به سرقت رفته بودند. اوايل امسال که اين دو مجسمه در استراليا به نمايش درآمدند

هفت روز هفته
اعتراض به گالری ملی استرالیا بالا گرفت و در نتيجه برنامه نمايش عمومی آنها لغو شد. گفته می‌شود بازگرداندن اين دو مجسمه نشانه‌ای‌ست از وظيفه شناسی شهروندان استرالياست نسبت به بازگرداندن اموال مسروقه به صاحبان‌شان. گالری ملی استراليا در سال 2008 یکی از مجسمه‌ها را که به نام ناتارانج یا شيوای رقصان شناخته می‌شود به قيمت 5 ميليون دلار از يک دلال در نيويورک خريده است. مجسم دوم هم عبارت است از درهم تنيدن شيوا و همسرش پراواتی که به شکل موجودی نیمه زن نيمه مرد درآمده‌اند. سوبهاش کاپور، دلالی که مجسمه‌ها را از او خريده‌اند، متهم به دزديدن هر دو مجسمه و در انتظار محاکمه در هند است. منتها جناب دلال فقط دزديدن همین دو تا مجسمه را در کارنامه‌اش ندارد و آنطوری که دولت هند اعلام کرده ميليون‌ها دلار عتيقه ديگر را هم سرقت کرده است.   

روز هفتم. در استرالیا اولين يکشنبه سپتامبر می‌شود "روز پدر". يعنی روز پدر شروع فصل بهار است و همين الان که در حال خواندن اين نوشته هستید روز پدر است. کادوی سنتی- و اينروزها با زمينه مزاح- روز پدر در ايران عبارت است از جوراب و دستمال جيبی پارچه‌ای. خوب در استراليا برای پدرها چه چيزهايی می‌خرند؟ بطور سنتی همان جو

هفت روز هفته
راب و دستمال جيبی که در ايران هم معرف حضورتان است منتها در ايالت ويکتوريا که مرکز آن شهر ملبورن است از سال 1956 يعنی از 58 سال پيش يک رسم مشخص برای روز پدر وجود دارد. يک گروه که نام آن "شورای روز پدر ايالت ويکتوریا"ست هر سال در اين روز نام پدر سال را اعلام می‌کنند. امسال "آدام استريترن" که 38 ساله است و کارش پرورش سبزيجات گلخانه‌ای‌ست بعنوان پدر سال انتخاب شده. آدام يک دختر 11 و يک پسر 8 ساله دارد و رئيس افتخاری يک باشگاه بسکتبال محلی‌ست. بچه‌هايش او را به شورا معرفی کرده بودند و دليل معرفی هم علاقمندی پدرشان به ورزش و گياهان و بخصوص پيگيری ورزش بچه‌هايش بوده که هر دوی‌شان هم بسکتبال بازی می‌کنند. امسال 1500 نفر بعنوان نامزد دريافت عنوان پدر سال به اين شورا معرفی شده بودند.     

تا هفته آينده.

ثبت نظر

تصویری

اولین دوره مسابقات سرعت ریس

۱۶ شهریور ۱۳۹۳
اولین دوره مسابقات سرعت ریس