close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
سیاست

چرا حسن خمینی شکست خورد؟

۲۱ بهمن ۱۳۹۴
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۷ دقیقه
 چرا حسن خمینی شکست خورد؟
چرا حسن خمینی شکست خورد؟


12 روز پیش حسن خمینی در سخنرانی کوتاهی درباره عدم احراز صلاحیتش گفت اعتراض می کنم ولی: «اگر آقایان نتوانستند از شهادت مراجع و علما و درس ها و نوشته ها به احراز برسند، بعید است بتوانند در آینده نیز به چنین مهمی دست یابند.» پیش بینی او امروز محقق شد و شورای نگهبان قانون اساسی ایران بار دیگر رای به عدم احراز صلاحیت حسن خمینی، نوه آیت الله خمینی داد تا او مجوز حضور در رقابت های انتخابات مجلس خبرگان رهبری را به دست نیاورد. 

این رویداد یک شکست سیاسی مهم برای حسن خمینی محسوب می شود. از 18 آذر امسال، پس از آنکه خبر اعلام حضور او در انتخابات مجلس خبرگان رهبری اعلام شد، بسیاری از تحلیل گران و فعالان سیاسی بیش از اینکه درباره تایید صلاحیت یا برنده شدن او حرف بزنند، درباره این حرف می زدند که آیا این ورود مقدمه انتخاب او به عنوان رهبر آینده است. در واقع او به عنوان رهبر بالقوه، یک پتانسیل و سرمایه سیاسی برای اصلاح طلبان و خانواده خمینی محسوب می شد.

تصویر دیگر او را از فروردین 94، اکبر هاشمی رفسنجانی ترسیم کرده بود. او در همایشی که برای تقدیر از سوابق مادر بزرگ حسن خمینی برگزار شده بود، از حسن خمینی به عنوان "علامه" یاد کرد. این لقب معنادار با توصیف و تمجیدهای اصلاح طلبانه از مقام علمی و فقهی نوه خمینی ادامه یافت، تصاویر کلاس درس منتشر شد و ستایش مراجع تقلید. در واقع او یک مرجع تقلید بالقوه هم برای طیف اصلاح طلب بود. وجود مرجع تقلید در فضای سیاسی ایران به اندازه یک رئیس جمهور حائز اهمیت است. اصلاح طلبان به ابعاد آینده نگرانه این بازی واقف بودند، مخالفان شان هم. 

تصویر سوم اما شنبه 28 آذر روی صفحه اول روزنامه های اصلاح طلب قابل دیدن بود، او "خمینی ثانی" بود، زیباتر و جوان تر. حداقل دو تصویر از این سه تصویر یعنی "رهبر آینده" و "خمینی ثانی"، بازی مستقیم مقابل علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی بود، به کارگردانی اکبر هاشمی رفسنجانی.

در واقع  اصلاح طلبان خیلی ساده و رو بازی کردند؛ با حسن خمینی حساسیت انتخابات خبرگان را حداکثری کردند. کاندیدای جوان شان، نه تنها وزن طیف هاشمی در مجلس خبرگان را سنگین می کرد، بلکه نماینده مستقیم شان بود. حضورش بار مثبت روی انتخابات مجلس القا می کرد و غیبت محمد خاتمی را جبران می کرد و تعیین دوگانه بیت خمینی-بیت خامنه ای به عنوان محور معادلات آینده روند جدی تری به خود می گرفت. به موازات این بازی های رسانه ای و سیاسی، چند مشکل مهم وجود داشت که شکست حسن خمینی را رقم زد. 

نخست اینکه شخصیت سیاسی حسن خمینی طوری نبود که بتواند همپای سایر دوندگان بدود. او در معترضانه ترین نطقش که 9 بهمن ایراد شد، سیمای یک بازنده را داشت. مظلوم نشان می داد، گفت به خواست دیگران اعتراض می کند و توضیح مشخصی درباره عدم حضورش در جلسه امتحان شورای نگهبان نداد. شاید اغراق آمیز به نظر برسد ولی او از این منظر یک سعید جلیلی دیگر بود. او در میدان بازی جدی، ناتوان از پاسخ به سرمایه گذاری هاشمی و اصلاح طلبان نشان داد، همانگونه که سعید جلیلی در انتخابات 92 نتوانست پاسخ سرمایه گذاری تیم مصباح یزدی را بدهد. او به صورت مستقیم خیلی کم در رسانه ها ظاهر شد، روز ثبت نام، سرماخوردگی را بهانه کرد که کمتر حرف بزند، سایت جماران، ارگان انتخاباتی شان دائم به تکذیب برخی اخبار و دعوت به آرامش مشغول بود. خودش هم رفتارش شبیه پاسخ پدربزرگش در 12 بهمن 57 بود که به خبرنگاری گفت برای بازگشت به وطن هیچ احساسی ندارم. انگار هیچ احساسی در قبال این رویداد مهم نداشت، مثل یک اشراف زاده که خونسرد به هیجان عوام می نگرد. 

حسن خمینی همچنین هیچ برنامه سیاسی و انتخاباتی برای ترسیم تصویر انتخاباتی خودش نداشت. او در نطق انتخاباتی اش که 17 آذرماه در وزارت کشور ایراد شد، گفت مستقل به میدان آمده است. علی خمینی، برادرش که وجهه ای معتمدتر نزد اصولگرایان دارد، می کوشید پالس های آرامش بخش به مخالفان برسد و حامیان حسن خمینی تصویر یک بازیگر اصلاح طلب تمام عیار از او به نمایش می گذاشتند. 

مشکل دوم اینکه حضور او در انتخابات در قالب یک «توطئه» بازنمایی شد. بازی انتخابات خبرگان رهبری در ایران، بازی مردم یا جناح های سیاسی نیست، بخش مهمی از ماجرا، بازی سیاسی پشت پرده بین فقهاست. به عنوان نمونه عدم اقبال به ریاست محمود هاشمی شاهرودی بر مجلس خبرگان رهبری یا ردصلاحیت کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران و سید رضا تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه را تنها می توان در رقابت های سیاسی بین فقها درک و یا تحلیل کرد. 

رسانه های اصلاح طلب مختصات میدان بازی را اشتباه ترسیم کردند و حسن خمینی در چنین میدان پیچیده ای، نماینده شخص هاشمی رفسنجانی شد. هاشمی او را علامه خواند، او را به میدان بازی دعوت کرد، برای تایید صلاحیتش فشار آورد و از عدم احراز صلاحیتش به شدت انتقاد کرد. سکوت نسبی اصلاح طلبان در برابر عدم احراز صلاحیت حسن خمینی هم دلیلش مشخص بود. آنها نه تنها نمی خواستند وارد میدان بازی خبرگان شوند، بلکه نگران بودند حمایت شان از حسن خمینی، شانس تاییدصلاحیت ها در انتخابات مجلس را کاهش کند. در واقع سردرگمی آنها در محاسبات شان سبب شد که ندای معترضانه به ردصلاحیت حسن خمینی خیلی زود کمرنگ شود و فشار سیاسی و یا اجتماعی خاصی به شورای نگهبان وارد نشود. 

مشکل سوم عدم محاسبه مولفه های بازی حریف بود. از فروردین ماه امسال تا آذرماه که بحث کاندیداتوری حسن خمینی در جریان بود، کمتر تحلیل گر اصلاح طلب به موضوع «آزمون مجلس خبرگان» اشاره کرده بود. در واقع پیش فرض روشن آنها این بود که حسن خمینی مشکلی علمی ندارد، نیازی به شرکتش در آزمون نیست و دقیقا از همین نقطه هم ضربه خوردند. شورای نگبهان و تیم جنتی خیلی سریع بازی را فنی کرد. برخورد اصلاح طلبان و حسن خمینی با این بازی فنی، صورت سیاسی داشت. آنها تیم جنتی را متهم می کردند که به دلایل سیاسی می خواهند از حسن خمینی آزمون بگیرند تا او را رد کنند و صلاحیت علمی اش را خدشه دار کنند. نگرانی بیهوده ای نبود ولی عدم شرکت سبب شد کل صلاحیت انتخاباتی حسن خمینی از دست برود و شورای نگهبان با یک تیر چند نشان بزند. 

نمونه دیگر اشتباه محاسبه، تلاش اصلاح طلبان برای انتشار تاییدیه مراجع تقلید و فقهای قم و قراردادن آنها مقابل شورای نگهبان بود. هم آنها در این زمینه محتاط بودند و مرتب پیام ها تایید و تکذیب می شد و هم زمانی که محمد یزدی، عضو شورا و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم صراحتا علیه این تاییدیه ها موضع گرفت و گفت به آنها توجهی نمی کند، تلاش ها به نقطه پایان رسید.  

خروجی این مولفه ها که بیشتر ناشی از بازی بد حسن خمینی در نخستین تجربه سیاسی اش بود، شکست او را رقم زد. اما چرا این شکست مهم است؟ در ادبیات سیاسی ایران، دو حکم مشهور وجود دارد. «حکم امام» و «حکم حکومتی». حکم حکومتی بیشتر با نام علی خامنه ای گره خورده است و چه بسا برخی اصلاح طلبان انتظار داشتند درباره حسن خمینی هم چنین حکمی صادر شود. اما «حکم امام» که اعتبارش به نام روح الله خمینی است، سابقه تاریخی تر دارد و پشتوانه مصونیت است. به عنوان نمونه آستان قدس رضوی به پشتوانه «حکم امام»، مالیات نمی دهد. «حکم امام» در عین حال مشروعیت بخش است. در روزهای اخیر تندروها در دفاع از احمد جنتی گفتند که او «حکم امام» را برای حضور در شورای نگبهان در جیب دارد. اصلاح طلبان به ویژه هاشمی رفسنجانی کوشیدند که «نوه خمینی» و «اشبه بودن» را به عنوان «حکم امام» برای گذراندن حسن خمینی از این گردنه، تحمیل کنند ولی شکست خوردند.

در واقع، حسن خمینی در صورت حضور در انتخابات و پیروزی، می توانست همزمان و به صورت نمادین، هر دو حکم را در جیب داشته باشد. حضورش هم می توانست نمایانگر رضایت علی خامنه ای از بازیگری او باشد و هم اینکه مصونیت و مشروعیت قوی تری به او می داد، به ویژه اینکه به احتمال زیاد، رای خوبی هم در انتخابات حوزه تهران کسب می کرد و پشتوانه اجتماعی هم داشت. 

چنین رویاهایی فعلا برباد رفته است. از شخصیت محافظه کارانه او نیز بعید است بتواند از این رویداد سیاسی به عنوان یک بستر برای تبدیل شدن به یک "معترض سیاسی" استفاده کند. مثلا یک راه ساده این است که او پس از این شکست، به عنوان رهبر سیاسی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ظاهر شود و لیست انتخاباتی بدهد، با این حال او بی حوصله تر از این حرف ها به نظر می رسد. می توان منتظر بود که همین روزها دوباره تصویری از کلاس درس «حسن آقا» و استقبال طلبه ها از او منتشر شود. وقایع یک سال گذشته هم نشان داده که بهترین تصویر از نوه خمینی فعلا همین تصویر است.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

صفحه‌های ویژه

تخريب كانديداها خلاف قانون و آموزه هاي شرعي است

۲۱ بهمن ۱۳۹۴
خواندن در ۲ دقیقه
تخريب كانديداها خلاف قانون و آموزه هاي شرعي است