close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

بکار بردن نابجای واژه 'غربت'

۱۳ خرداد ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۳ دقیقه
بکار بردن نابجای واژه 'غربت'

یکی از مزایای دو فرهنگی بودن و فراگرفتن زبان دیگر شاید این باشد که مهاجر به فرهنگ و زبان کشور خود با نگاهی و از زاویه ای نو بنگرد، واژه ها و معنای آنها را بازنگری کند، و شاید فرهنگ و زبانی تعدیل شده از این درون کاوی فرهنگی و زبانی بر آید. یکی از واژه هایی که ایرانیان برون مرزی بسیار به کار می برند 'غربت' است. نزد ایرانیان خارج از کشور غربت مترادف شده است با از ایران بیرون بودن. این واژه هم ریشه با غریب و به معنای بیگانه بودن با محیط کنونی، دلتنگ بودن، در تبعید بودن و رنج بردن از این دوری از میهن است. گویی که ماهی را از آب بیرون آورده باشند، غربت به نوعی پیام آور استیصال، درد، مرگ تدریجی، و ناچاری است. رسانه های برون مرزی این واژه را به کار می برند و به نوعی احساس درد مشترکی را در شنوندگانشان بر می انگیزند. خوانندگان برون مرزی هم از در غربت بودن می نالند و در ترانه هایشان از گذر جوانی، سفر مهربانی، غم، و خستگی از غربت می گویند. غربت بار منفی دارد، پویا نیست، و رنگ افسردگی دارد.

غربت معنایی پیچیده دارد و فرای دلتنگی است. معنای غربت رابطه ای تنگاتنگ با تعریف 'خانه' دارد. با این که در آن مهر به میهن نهفته است، او که خود را در غربت می داند ناخودآگاهانه احساس ترحم در مخاطب خود بر می انگیزد، چرا که از خانه خود به دور است. میهن خانه بزرگ همه ماست، اما ایرانیان، چه برون مرزی و چه درون مرزی، در برگزیدن این خانه هیچ نقشی نداشته اند. خانه تنها آب و خاک نیست. هر چند که تاریخ این خانه کهن و درخشان باشد، نمی توان حالت بیمارگونه کنونی اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی آن را نادیده گرفت. خانه ای که آزادی شهروندانش تضمین نباشد، حقوق ایشان پایمال شود، و آسایش در آن برای معدودی از ایشان فراهم باشد، همان جاییست که در آن جوانی به هدر می رود، مهربانی سفر می کند، و غم و افسردگی در چشمان خسته نقش می بندد.

به عبارت دیگر، چه بسا ایرانیی که در میهن باشد اما در 'خانه' نباشد و احساس غربت وجودش را فرا گیرد و چه بسا دیگری که برون مرزهای ایران باشد و خود را در 'خانه' بیابد و غریب نباشد. با این که ایرانیان برون مرزی از 'غربت' به عنوان ابزاری برای بیان مهر به میهن بهره می گیرند، بسیاری از ایشان، در خانه تازه یافته و تازه ساخته نه تنها 'غریب' نیستند بلکه از فرصتها، آزادیها، و شرایطی بهره مند هستند که هیچ گاه در ایران برایشان میسر نمی شد. شاید همان خوانندگان که از غربت می گویند در ایران غریب تر بودند. ایرانیان بسیاری در ایران در غربت هستند مانند روزنامه نگاران زندانی، بهاییان محروم از تحصیل، وکیلان در بند، کرد های مرز نشین، زنان با حجاب اجباری، مسیحیان نوکیش، درویشان، و بسیاری دیگر. بنابراین تعریف 'غربت' فرای چارچوب جغرافیایی است. در ایران نبودن و احساس غربت نکردن دلیل بر حب وطن نداشتن و یا بی تفاوتی نسبت به آن نیست. می توان دلتنگ بود و در غربت نبود. می توان با ایرانیان درون مرزی همدل و هم زبان بود و در آباد کردن خانه بزرگ ایران کوشید با هدف این که روزی فرا رسد که هم ایرانیان درون مرزی و هم برون مرزی غربت را از خود دور بدانند. در این همدلی و هم زبانی پویایی پر رنگ است. غربت پویا نیست. بیایید از به کار بردن نابجای آن بپرهیزیم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

یک میلیون و ۳۰۰ هزار جوان ایرانی تا پایان عمر مجرد می‌مانند

۱۳ خرداد ۱۳۹۳
خواندن در ۱ دقیقه
یک میلیون و ۳۰۰ هزار جوان ایرانی تا پایان عمر مجرد می‌مانند