close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/ انفجار کانالی که عربستان برای رقابت با تنگه هرمز ساخت

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
عزت تائب
خواندن در ۱۵ دقیقه
ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/  انفجار کانالی که عربستان برای رقابت با تنگه هرمز ساخت
ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/ انفجار کانالی که عربستان برای رقابت با تنگه هرمز ساخت

چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۲۹/ ۹ ژوئن ۲۰۵۰

در عربستان سعودی، تروریست ها یک بار دیگر "کانال سلمان"، راه آبی وصل کننده خلیج فارس در شمال و دریای عرب در جنوب شبه جزیزه عربستان، را هدف گرفته اند. این پنجمین حمله ای است که در دو سال اخیر علیه این کانال آبی انجام شده و ظاهرا مخرب ترین آنها نیز بوده است.

تروریست ها، بعد از درگیر شدن با نیروهای نظامی محافظ کانال در حوالی مرز جنوب شرقی عربستان با یمن، یک کامیون مواد منفجر بسیار قوی را به تأسیسات انتقال و شیرین کردن آب کانال کوبیده اند. انفجار به تخریب کامل این تاسیسات منجر شده و حدود ۸۰ متر از دیواره کانال را هم تخریب کرده. به گزارش خبرگزاری ها، حداقل ۷۵ نفر از مجموع ۱۲۰ پرسنل فنی و نظامی حاضر در محل انفجار کشته شده اند.

این انفجار در حالی رخ داده که در پی حملات مکرر القاعده به کانال سلمان، در اطراف تمام تأسیسات متصل به این کانال نیروهای نظامی مستقر شده است. کانال سلمان، یکی از طرح های بلند پروازانه عربستان در دهه های اخیر بوده که از خلیج فارس (نزدیکی قطر) وارد عربستان می شود، از بیابان بزرگ ربع الخالی در جنوب شرقی این کشور می گذرد و نهایتاً پس از ورود به خاک یمن (نزدیکی مرز مشترک یمن و عمان) به دریای عرب در جنوب شبه جزیره عربستان می رسد.

در سرتاسر این کانال آبی ۹۵۰ کیلومتری، کانال های فرعی ایجاد شده که به دریاچه های مصنوعی متصل هستند و در کنار هر دریاچه  نیز، یک نیروگاه اتمی ساخته شده است. در واقع، مجموعاً ۱۰ نیروگاه اتمی در امتداد این کانال آبی احداث شده که از زمان اوج گیری حملات انتحاری در عربستان، محافظت از آنها به دغدغه امنیتی بزرگ ریاض تبدیل شده است.

یکی از دلایل احداث این کانال آبی، رقابت ریاض و تهران در زمان جمهوری اسلامی و بالا گرفتن تنش بین دو کشور در خلیج فارس بود. در آن زمان، عربستان مصمم شد تا با احداث کانال سلمان، در صورت نیاز از آن برای صادرات نفت خود با نفت کش استفاده کند و به این وسیله، از تنگه هرمز که در کنترل ایران بود بی نیاز شود.  اگر چه عربستان درعمل، هرگز مجبور نشد که برای انتقال نفت، این کانال آبی را جایگزین خلیج فارس کند، اما به کانال جدید به عنوان نوعی پشتوانه استراتژیک در مقابل جمهوری اسلامی ایران نگاه می کرد. با این حال، به نظر می رسد هزینه های تأسیس این کانال، که کلاً به وسیله شرکت های آمریکایی ساخته شد، و سپس هزینه های نگهداری از کانال، بسیار فراتر از حد تحمل اقتصاد عربستان بوده است. به ویژه آنکه با افزایش حملات القاعده در خارک عربستان، محافظت از کانال سلمان و نیروگاه های اتمی اطراف آن، به یکی از پرخرج ترین پروژه های امنیتی تاریخ این کشور تبدیل شده است.

القاعده، تاکنون به طور مشخص پروژه های بسیار بزرگ عربستان سعودی را در زمینه های گوناگون هدف قرار داده ودر آسیب رساندن یا حتی منهدم کردن برخی از آنها نیز موفقیت هایی داشته است.

بزرگ ترین موفقیت القاعده علیه این نوع پروژه ها، منفجر کردن پل "ملک سلمان" در سال ۲۰۴۶ بود که عربستان را به مصر متصل می کرد. این پل عظیم، که بر روی دریای سرخ کشیده شده بود و دو قاره آسیا و آفریقا را به هم متصل می کرد، تا قبل از اوج گیری عملیات القاعده در عربستان تأثیرات بزرگی بر مبادلات عربستان با قاره آفریقا داشت و منافع اقتصادی قابل توجهی را برای هر دو طرف به همراه داشت.

اگر چه حمله سال ۲۰۴۶ نتوانست پل را به کلی غیر قابل استفاده کند ومنطقه تخریب شده بعد از ۱۱ماه بازسازی شد، اما به نظر می رسد که با افزایش قابل توجه ریسک امنیتی، این پل اهمیت سابق خود را از دست داده است.


سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۲۹ / ۷ ژوئن ۲۰۵۰

روز کاری، با یک خبر بد جدید شروع می شود. سید احمد ربیعی، از واعظان مذهبی معروف زمان جمهوری اسلامی، با شلیک گلوله یک مرد مسلح در روز روشن ترور شده است. آقای ربیعی، از سخنرانان تندرویی بود که در گذشته، مرتبت در برنامه های تلویزیونی حاضر می شد و به بیان نظرات عجیب و غریب در زمینه های مختلف (به ویژه مسائل مرتبط با زنان) شهرت داشت.

بلافاصله بعد از ترور ربیعی، بیانیه گروهی که خود را "انتقام آریایی" می نامد منتشر می شود که مسئولیت این اقدام را به عهده می گیرند. در میان همه مکافات ها، فقط "انتقام آریایی" را کم داشتیم! در بیانیه شان، خود را وارث "افتخارات امپراطوری هخامنشی" دانسته اند که "با آمدن مسلمان ها به ایران" از بین رفته اند و خود را موظف به "احیای عظمت دوران پیش از اسلام" دانسته اند. دولت را متهم کرده اند که با "به شیوه ای سوال برانگیز با مسلمانان های تندرو مدارا می کند" و اعلام کرده اند که از این به بعد، "به مقابله به مثل در برابر اقدامات تروریست ها خواهند پرداخت". صادرکنندگان بیانیه، البته در بیانه شان اشاره ای به قتل پنج روز پیش عضو سابق بسیج در مغازه اش نکرده اند که اگر به آنها مرتبط نباشد، یعنی به فاصله کمتر از یک هفته، دو اقدام تروریستی نامرتبط علیه وابستگان حکومت سابق انجام شده است.

رئیس جمهور تماس می گیرد و می خواهد به اتاقش بروم. رئیس جمهور هم مانند من نگران است که فداییان اسلام، تعمدا سرمایه گذار ژاپنی را هدف گرفته باشند و حضور او در میان مشتریان رستورانی که هدف بمب گذاری قرار گرفته تصادفی نباشد.  می گوید: "زمان جمهوری اسلامی، به تأثیر منفی سیاست های حکومت بر درآمد توریسم و سرمایه گذاری خارجی انتقاد می کردیم. این طور که وضع دارد پیش می رود، می ترسم وضعیتمان از گذشته هم بدتر شود." می پرسد: "کدام آدم عاقلی کشوری که هر روز در خیابان هایش جنازه روی زمین می افتد را برای سرمایه گذاری یا حتی گردشگری انتخاب می کند؟"

سعی می کنم دلداریش بدهم: "موافقم که توریسم لطمه می خورد. اما سرمایه گذار خارجی به دنبال سود است. مجبور نیست برای فعالیت اقتصادی به طور فیزیکی به ایران بیاید تا نگران تروریست ها باشد." رئیس جمهور بدبین تر از اینهاست: "من که مثلاً رئیس جمهور این مملکتم، مطمئن نیستم که حاصل سرمایه گذاری در ایران در چنین شرایطی، با یک انفجار به هوا نرود؛ آن سرمایه گذار خارجی که جای خود دارد." ادامه می دهد: "البته هستند شرکت های بیمه ای در دنیا که حاضرند در همین شرایط هم پوشش بیمه ای لازم را برای شرکت هایی که بخواهند در ایران فعال باشند فراهم کنند، اما در صورت ادامه ناآرامی، هزینه این پوشش بیمه ای چنان بالا می رود که پرداختش به صرفه نخواهد بود."

آقای امینی از طرف دیگر، نگران اعلام به کار یک گروه تروریستی جدید است و می ترسد گروه های تروریستی رقیب، در انتقام از اقدامات همدیگر، به طور زنجیره وار به عملیاتشان ادامه بدهند. به رئیس جمهور یادآوری می کنم که اسم این گروه تروریستی جدید یعنی "انتقام آریایی" هم یک نگرانی اضافی است: "نامشان حال و هوای نژادپرستانه دارد و می تواند به تنش های قومی در کشور دامن بزند." رئیس جمهور مستاصل تایید می کند: "ده ها این جماعت نژاد پرست 'آریایی' روی شبکه های اجتماعی فعال بودند و به همه فحش می دادند. چه کسی فکرش را می کرد که یک روز باید آنها را در خیابان هم جدی گرفت؟"

می گویم شاید هم ماجرا خیلی جدی نباشد: "به هر حال پشت اسلامگراهای انتحاری، چند دهه تجربه تروریستی گروه های مشابه در خاور میانه وجود دارد. اما ملی گراهای افراطی منطقه تجربه مشابهی ندارند. بعید است که مثلا اهل عملیات انتحاری باشند." رئیس جمهور باز هم بدبین تر از من است: "پنج روز پیش که یک بسیجی سابق را کشتند، قاتل طرف را با چاقو زده بود. ولی شما فکرش را می کردید که اندکی بعد گروهی با نام نژادپرستانه، در خیابان از سلاح گرم استفاده کند؟" کماکان سعی می کنم خوش بین باشم: "توجه داشته باشد که هنوز مطمئن نیستیم که چنین گروهی اساسا وجود داشته باشد. شاید داستان، بیش از این نباشد که یک نفر از جایی اسلحه تهیه کرده و یکی را کشته و بعد هم به نام 'انتقام آریایی' بیانه داده. باید منتظر جمع بندی وزارت اطلاعات باشیم."

همه اینها را می گویم ولی ته دلم خوش بین نیست. رئیس جمهور هم اصلا به نظر نمی رسد از حرف هایم متقاعد شده باشد.


دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۲۹ / ۶ ژوئن ۲۰۵۰

تمام صبح به مطالعه گزارش های رسیده از وزارتخانه های مختلف می گذرد.

یکی از گزارش ها، از وزارت بهداشت  است که البته ربطی به علمکرد و سیاستگذاری های این وزارتخانه ندارد. اما توصیف جالبی از تنش های ایجاد شده در برخی از بیمارستان ها و مراکز درمانی در طول ماه رمضان است.

از آغاز این ماه، آشپزخانه و غذاخوری بیمارستان ها باز بوده و علاوه بر بیماران، برای مصرف پرسنل درمانی هم غذا و نوشیدنی عرصه کرده است. بنابر گزارش، همین وضعیت در بسیاری از بیمارستان ها و مراکز درمانی موجب ایجاد تنش هایی میان اکثریت پرسنل با اقلیت روزه دار شده است. گزارش تخمین می زند که درصد روزه داران در میان پرسنل درمانی، به طور میانگین از ۲۰ درصد تجاوز نمی کند ولی کارگران بیمارستان‌ها حداقل نصفشان روزه می گیرند که خواستار رعایت وضعیت خود از سوی مدیریت بیمارستان‌ها و نیز افرادی که روزه نمی گیرند هستند.

به عنوان نمونه، به نوشته گزارش پرسنل روزه دار گله مند هستند که در هوای نسبتاً گرم خرداد (در بسیاری از مناطق ایران، از نیمه خرداد هوا تقریباً تابستانی است) مشاهده آشامیدن همکاران در ساعات اداری آنها را آزار می دهد و به ویژه، مایلند که در موقع ظهر، امکاناتی برایشان فراهم شود که به اندازه وقت نهار سایرین استراحت کنند. به نظر می رسد که در بسیاری از مراکز درمانی که شاهد تنش میان پرسنل روزه دار و بقیه بوده، مدیران کوشیده اند با راهکارهایی موردی از قبیل توصیه به رعایت همکاران روزه دار از سوی بقیه وضعیت را کنترل کنند. حتی بعضی از آنها، در حدی که فضای بیمارستان اجازه می داده به درخواست روزه داران برای اختصاص فضای استراحت در هنگام ظهر ترتیب اثر داه اند، ولی فضای اغلب بیمارستان ها و درمانگاه ها، کوچک تر از آن است که بتوانند چنین امکانی را فراهم کنند.

جالب این است که طبق گزارش، در برخی از مراکز درمانی، گروهی از پرسنل روزه دار حتی خواستار بسته ماندن غذاخوری ها و بوفه ها در طول ماه رمضان بوده اند که طبیعتاً، مدریت این مراکز زیر بار نرفته اند.

حوالی ساعت یک و نیم بعد از ظهر ، هنوز خواندن گزارش ها تمام نشده که خبر از یک فاجعه جدید می رسد. یک عملیات انتحاری جدید! این بار، محل انفجار هتلی در رشت بوده و ۳ کشته و ۸ زخمی بر جای گذاشته. خود بمب گذار انتحاری هم در جا کشته شده است.

خبری تکمیلی، یکی از کشته شدگان را هتل داری فرانسوی معرفی می کند که برای بررسی امکان سرمایه گذاری در گیلان به ایران آمده بوده. تا آنجا که به خاطر دارم، این فرانسوی نه تنها اولین شهروند خارجی است که در ایران هدف بمب گذاری انتحاری قرار می گیرد، که اولین سرمایه گذاری است که در دهه های اخیر در ایران کشته می شود. حتی در زمان جمهوری اسلامی هم  با وجود تمام کارشکنی هایی که در مقابل سرمایه گذاری خارجی می شد، اتفاق مشابهی نیفتاده بود.

بلافاصله بعد از انفجار، بیانیه فداییان اسلام منتشر می شود که از همه رستوران داران می خواهد بیانیه این گروه قبل از ماه رمضان را "جدی بگیرند". بیانیه تأکید می کند که این گروه، همان طور که پیشتر هشدار داده تمام اماکن عرضه کننده نوشابه الکلی در طول این ماه را به عنوان هدف عملیاتی تلقی می کند. از بیانیه شان ظاهرا بر می آید که رستوران هتل، در هنگام ظهر مشروب عرصه می کرده است. ولی من به شدت شک دارم که این، تمام حقیقت باشد.

کمی عجیب به نظر می رسد که تروریست، برای کشتن ۳ نفر آدم در یک رستوران نسبتاً خلوت - گیرم که مشروب عرضه می کرده- خودش را منفجر کرده باشد. من نگرانم که هدف اصلی، زدن سرمایه گذار فرانسوی بوده باشد.

اگر ایران را به لحاظ فیزیکی برای فعالان اقتصادی خارجی ناامن کنند، برای کشور تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت. 


یکشنبه ۱۵ خرداد / ۵ ژوئن ۲۰۵۰

در همان ابتدای جلسه هیأت دولت، رئیس جمهور توصیه می کند که امروز "حتی اگر از آسمان سنگ ببارد درباره موضوعات امنیتی بحث نکنیم!" می گوید باید راجع به بسیاری از موضوعات دیگر هم در هیأت دولت تصمیم گیری شود که از هفته ها پیش به خاطر به درازا کشیدن بحث های مرتبط با امنیت معطل مانده است. آقای امینی می گوید قبل از جلسه از وزرای امنیتی خواسته تا گزارش های خود در مورد ناآرامی های هفته پیش را برای همه اعضای دولت بفرستند ولی لازم است در جلسه امروز به بحث های دیگر بپردازیم.

موضوع جلسه امروز، پروپوزال وزارت ورزش و جوانان برای تقویت ورزش زنان است. پروپوزال، در ابتدا یادآوری می کند که در زمان جمهوری اسلامی، بودجه ورزش بانوان از حدود ۹ درصد بودجه کل وزارتخانه تجاوز نمی کرد که مهم ترین دلیلش این بود که به علت حساسیت های موجود بر روی پوشش خانم ها، اساسا در اغلب رشته‌ها ورزش قهرمانی زنان موضوعیت نداشت. در واقع اغلب زنان ورزشکار، به خاطر محدودیت ناشی از حجاب نه از امکان شرکت در رقابت های جهانی برخوردار بودند و نه باشگاه های حرفه ای و درآمدزا داشتند. در آن زمان، شبکه‌های تلویزیونی معمولا فعالیت ورزشی خانم ها را پوشش نمی دادند تا بتوانند از طریق حق پخش تلویزیونی یا تبلیغات رسانه ای کسب درآمد کنند و از طرف دیگر تیم هایی که توان جذب اسپانسر یا تبلیغات تجاری را داشته باشند هم انگشت شمار بودند.

پروپوزال وزارت ورزش و جوانان همچنین یادآوری می کند که در زمان حکومت سابق، گذشته از ورزش حرفه ای، در زمینه ورزش همگانی هم بودجه تخصیص یافته به ورزش زنان از سوی دولت و شهرداری ها، قابل مقایسه با ورزش مردان نبود چون با توجه به دورنمای بسیار کم موفقیت جهانی یا کسب درآمد، انگیزه دختران برای وقت گذاشتن روی ورزش به مراتب کمتر از پسران بود. در نتیجه، حتی اگر سازمان های دولتی و شهرداری‌ها نگاه تبعیض آمیز نسبت به زنان نداشتند – که اغلب داشتند – در اغلب رشته ها تعداد خانم های متقاضی ثبت نام در سالن های ورزشی قابل مقایسه با آقایان نبود.

با توجه به محدودیت های سابق در زمینه ورزش زنان، پروپوزال وزارت ورزش و جوانان این پیشنهاد رادیکال را مطرح کرده که بودجه این وزارتخانه در آینده، به نسبت ۲ به ۱ به ورزش زنان اختصاص داده شود. این وزارتخانه، در دفاع از دو برابر بودن بودجه مربوط به زنان در مقایسه با بودجه ورزش مردان، استدلال کرده که بدون چنین تصمیمی، رفع تدریجی شکاف میان زنان و مردان در ورزش تا یک دهه آینده هم ممکن نخواهد شد.

منتقدان این نحوه بودجه بندی، این نحوه بودجه بندی را تبعیض آمیز می دانند و در جلسه هیأت دولت، سرسخت ترین مخالفت بودجه وزارت ورزش آقای مسعودی رئیس هیات مشاوران است. می گوید با توجه به اینکه تاکنون ۹۱ درصد بودجه وزارت ورزش و جوانان صرف مردان می شده، سهم ۲ به ۱ بودجه ورزش زنان به معنی آن است که بودجه آقایان، تقریباً به یک سوم میزان فعلی کاهش پیدا کند و این به معنی محروم شدن تعداد بسیاری از پسرها از امکانات ورزشی خواهد بود. او می گوید: "من پیشنهاد می کنم که بودجه ورزشی آقایان و خانم ها برابر شود که خود همین کار به معنی تقریباً نصف شدن بودجه آقایان است، اما دو برابر شدن بودجه خانم ها نسبت به آقایان، واقعاً غیر عادلانه است."

کارن آبراهامیان وزیر ورزش می گوید: "غیرعادلانه تر از آن، چندین دهه محرومیت میلیون ها زن از ورزش هایی که به آنها علاقه داشته اند، به خاطر نبودن امکانات کافی بوده. حداقل به یک دهه سرمایه گذاری اضافی در ورزش بانوان نیاز داریم تا این نابرابری، تا اندازه ای جبران شود."

آقای مسعودی بر نظرش پافشاری می کند: "یک سوم کردن بودجه ورزش آقایان به معنی این است که در بسیاری از رشته های قهرمانی که الان در آسیا یا دنیا مدال می گیریم. در سال های آینده هیچ موفقیتی نخواهیم داشت چون پول کافی نداریم خرج تیم های ورزشی بکنیم. این تغییر، آبروی کشور را هم در مجامع ورزشی دنیا می برد." خانم آبراهامیان می گوید اطمینان دارد که ورزش زنان، اگر به آن رسیدگی شود. از ورزش مردان بیشتر مدال جهانی کسب می کند. مثال رشته هایی مثل قایقرانی، تیراندازی، شمشیربازی، فوتسال، پرتاب دیسک، پرتاب وزنه، تکواندو، کاراته، ووشو یا وزنه‌برداری را می زند که با وجود محدودیت پوشش و رقابت در شرایط نابرابر، مدال های بین المللی داشته اند و در بعضی موارد، در رقابت های جهانی نتایجی بهتراز تیم های مردان را کسب کرده اند.

وزیر کشور با آقای مسعودی موافق است و هشدار می دهد که مساله ورزش، ابعاد امنیتی هم دارد: "مثلاً فرض کنید اگر ما به خاطر کمبود بودجه برای ورزش آقایان، نتوانیم به فدراسیون فوتبال امکانات بدهیم چه نارضایتی اجتماعی بزرگی در میان جوانان ایجاد می کند؟" تاکید می کند که مخالفتی با افزایش شدید بودجه ورزش خانم ها ندارد اما فکر می کند کم شدن شدید بودجه ورزش آقایان بحران امنیتی ایجاد می کند: "این کاهش باعث می شود که طیف وسیعی از پسران که به ورزش های گوناگون علاقه دارند، در شرایطی که کشور در معرض خطر امنیتی است، به شدت از دولت عصبانی شوند."

رئیس جمهور بحث را جمع می کند ومی گوید هم وزیر ورزش و هم وزیر کشور درست می گویند. یادآوری می کند خط قرمز دولت در بودجه بندی های این بوده که حتماً اگر به بودجه بخشی از یک وزارتخانه اضافه می کنیم، از بودجه بخش دیگری از همان وزارتخانه کم کنیم تا بار مالی اضافه برای دولت ایجاد نشود. با وجود این معتقد است "می توان در این مورد استثناً قائل شد". رئیس جمهور پیشنهاد می کند با توجه به اهمیت موضوع، کارگروهی از کارشناسان وزارت ورزش و جوانان و سازمان برنامه و بودجه برای بازنگری بودجه فدراسیون ها تشکیل شود و بکوشد تا در کنار افزایش جدی در بودجه ورزش بانوان -به گونه ای که حتما از بودجه ورزش آقایان بیشتر باشد- راه هایی برای جلوگیری از کاهش بودجه فدراسیون های ورزشی آقایان پیدا کند.

رئیس جمهور تاکید می کند که مجبوریم منابع بودجه ای جدیدی را برای بخش ورزش پیدا کنیم و ادامه می دهد: "البته باتوجه به آزادشدن بودجه هایی که در زمان جمهوری اسلامی صرف ده ها موسسه عظیم تبلیغاتی و صدها پروژه ایدئولوژیک مرتبط با جوانان می شد و دیگر نمی شود، تأمین این منابع جدید غیرممکن نیست."

قرار می شود خانم آبراهامیان و خانم سلامی رئیس سازمان برنامه و بودجه، در اسرع وقت کار گروه پیشنهادی آقای امینی را تشکیل دهند. البته بعد از به نتیجه رسیدن کار گروه، پیشنهاد آن باید برای تصویب نهایی و رأی گیری به هیأت دولت ارائه شود که تا زمان تشکیل مجلس، به طور اضطراری وظیفه قانون گذاری را هم انجام می دهد.


برای مطالعه فصل های ۱ تا ۱۱ کتاب "ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹" اینجا را کلیک کنید.


 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

محمود بهشتی،معلم زندانی، پس از 22 روز اعتصاب غذا آزاد شد

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
 محمود بهشتی،معلم زندانی، پس از 22 روز اعتصاب غذا آزاد شد