close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

فراسوی سايه پدر؛ داستان زنی عليه ناکامی‌ها

۱۲ مهر ۱۳۹۴
همایون خیری
خواندن در ۷ دقیقه
فراسوی سايه پدر؛ داستان زنی عليه ناکامی‌ها

فیلم مستند "فراسوی سایه پدر" ساخته صبا واصفی، روز بیست و ششم اوت برای نخستین بار در پارلمان ایالت نیو ساوت ولز استرالیا اکران شد. اين مستند شاعرانه به زندگی پر مخاطره "ایدث کوان" می‌پردازد و بیننده را به جهان زنی نزدیک می‌کند که خلاقانه از تجربه‌های هولناک کودکی‌اش به گشودن راه‌هايی برای تغييرات اجتماعی در استرالیا دست می‌زند. کوان در سن شصت سالگی به عنوان نخستین زن نماینده به مجلس استراليا راه پيدا کرد. درباره اين فيلم با صبا واصفی گفتگو کردم.

به نظرم از اينجا شروع کنيم که چرا این فیلم را ساختی؟

سال گذشته دانشجوی رشته مستندسازی مدرسه فیلم، رادیو و تلویزیون استرالیا(AFTRS)  بودم و باید برای یکی از واحدهای درسی‌ام مستندی مرتبط با تاریخ استرالیا می‌ساختم و این برای یک مهاجر تازه وارد کار پرچالشی بود، با زمان محدودی که داشتم فکر کردم در ادامه تحقیقاتم درباره مجازات اعدام، می‌توانم روی موضوع حرکت‌های مبارزاتی زنان استرالیا علیه اعدام کار کنم اما در مسیر تحقیقم به نام پدر "اديث کوان" رسیدم؛ مردی که اعدامش تیتر داغ خبر و پدر نخستین زن نماینده مجلس بود. همان جا در واپسین دقایق ساعت اداری کتابخانه ایالتی،

فراسوی سايه پدر؛ داستان زنی عليه ناکامی‌ها
.

در واقع زنان از دو جامعه و دو فرهنگ متفاوت در این فيلم به هم می‌رسند. يک کارگردان در دنيای امروز و يک سياستمدار از دنيای قدیم.

زنان در گروهای اقلیت، تحت تاثیر مردسالاری، نژادپرستی و نئولیبرالیزم به حاشیه رانده می‌شوند. فکر کردم باید راهی پیدا کنم تا با خلق گفتمانی تازه زن در حاشیه را توانا و قدرتمند به صحنه بیاورم به همین دلیل کوشیدم با هستی بخشی به موضوعی محلی با دیدگاهی فراملی مفهوم مرز را زیر سوال ببرم به بی ثباتی آن اشاره کنم. فرهنگ غالب و گفتمان اجتماعی، قیم‌ماب و  تک فرهنگی‌ست و همین باعث حفظ گونه‌های مختلف خشونت نمادین و تبعیض سیستماتیک شده، زنان را به ویژه، در معرض تعصب سازمانی و حذف ساختاری قرار می‌دهد. آگاهی از این ماتریس ستم و نابرابری و پیچیدگی ساختار تحقیرآمیزی که از آن حمایت می‌کند، من را بیش از پیش مصمم می‌کند تا از جهان وحشیانه سرمایه داری، تبعیض جنسی و نژاد پرستی پرده برداری کنم.

کمی حاشيه برويم. دليل اعدام پدر اديث چه بوده؟

قتل همسر دوم.

همسر دوم يعنی مادر اديث؟

نه، مادر ادیث سر زایمان بچه ششم می‌میرد. پدرش نامادری‌اش را می‌کشد.

کمی از منابعی که درباره اثر اعدام پدر اديث کوان بر او حرف می‌زنند خواندم. ولی اين سوال برايم بی‌جواب ماند که آیا اين اثر چيزی بوده مثل سرشکستگی ايدث از اين که دختر يک اعدامی بوده؟

متاسفانه منابع زیادی درباره ی جزییات زندگی ادیث در دسترس نبوده و آگاهی عمومی هم درباره او کم است. در مصاحبه‌هایی که با ۱۸۳ نفر از میان شاعران، نویسندگان، سیاستمداران، هنرمندان و دانشجویان استرالیایی درباره ی ادیث داشتم، تنها ۲۸ نفر او را می‌شناختند. این فقدان آگاهی در حالی‌ست که حتی چهره او بر اسکانس های۵۰ دلاری چاپ شده است. در کنار این منبعی پیدا نکردم که به احساسات ادیث درباره مرگ مادرش، فرستاده شدن به شبانه روزی، قتل نامادری و اعدام پدرش اشاره کرده باشد. اما شاید بشود تلاش‌های خستگی ناپذیرش برای رفاه اجتماعی کودکان و زنان را به پای تجربه‌های حاد و مهیبش گذاشت. زنی که شکست خورده به حاشیه رانده شده و

فراسوی سايه پدر؛ داستان زنی عليه ناکامی‌ها
.

در واقع فيلمی که ساختی به تبعيض اشاره می‌کند.

طرح درس مدرسه فیلم ساخت مستند درباره تاریخ استرالیا و شکلی از تبعیض سیستماتیکی است که موقعیت دانشجویان گروه‌های در حاشیه، غیرانگلیسی زبان و مهاجر را نادیده گرفته و تاریخ، دیدگاه و دستاوردهای مردم رنگین پوست را به رسمیت نمی‌شناسد. در حالی که هنر و علوم انسانی قابلیت هنگفتی در تولید چندصدایی و تنوع فرهنگی داشته. این نگرش منجر به حذف تجربه‌های دانشجویان گروه‌های حاشیه‌ای، انحصاری شدن اموزش و پرورش، ناديده گرفتن چشم‌اندازهای تفاوت فرهنگی و مطرود شدن هنر و ادبیات غیرسفیدپوست می‌شود. اگر دانشگاه‌ها ادعا می‌کنند که پایبند به اصول چندفرهنگی هستند، پس باید در تدوین مواد آموزشی هم بر این اصول پایبند باشند.

به اين ترتيب حتی در کشور توسعه یافته‌ای مثل استرالیا هم موضوع به حاشیه رانده شدن زنان و جنسیت‌زدگی سیاست و جامعه هم وجود داشته و چندان هم قديمی نيست. این با نگاه غالبی که به ما می‌گويد چنین وضعیتی مربوط به کشورهای جهان سوم است فرق دارد.

نمی دانم نگاه غالبی که به آن اشاره می کنید مربوط به نگاه غالب کدام و مردان و زنان است، اما چه طور می شود ناکارآمدی سیستماتیک نظریه‌های مردمحور را به عنوان وضعیتی منطقه‌ای به حساب آورد. نابرابری زن و مرد در دستمزدها، سیستم تصمیم‌گیری و میدان سیاست یک مقوله جهانی است. بر اساس گزارش موسسه جهانی توسعه تحقیق اقتصادی، زنان در حالی که کمتر از یک دهم درآمد جهانی را دریافت می‌کنند، اما دو سوم کار جهان را انجام می‌دهند. مدت کار زنان در کشورهای توسعه یافته دو تا پنج ساعت، در افریقا و آسیا دوازده تا سیزده ساعت در هفته بیشتر از مدت کار مردان است. اگر کار خانه و مراقبت از کودکان را نیز در نظر بگیریم زنان به طور متوسط شصت تا هفتاد ساعت در هفته کار می کنند. یا مثلا شورش دانشجویان رادیکال در اوت ۱۹۶۸ در امریکا اتفاق افتاد. آن ها با گذاشتن تاج بر سر گوسفند، با ریختن گن‌ها، بیگودی‌ها و نسخه‌هایی از نشریه خانه بانوان در سطل اشغال به مسابقه ملکه ی زیبایی امریکا، به تبدیل زیبایی زن به آرمانی صنعتی و تجاری اعتراض کردند. به سادگی می‌شود فهمید که چرا امروزه زنان نه در یک منطقه که در سرتاسر جهان علیه استبدادی سازمان یافته مبارزه می‌کنند.

ولی ما با اين واقعيت هم سر و کار داريم که مسابقه زيبایی امريکايی يا نشريه بانوان يا توليد لوازم آرايش باعث ايجاد مشاغلی در جامعه می‌شوند که خود زنان هم از آن‌ها منتفع مي‌شوند. به نظر تو با اين‌ها باید چه کار کرد؟

برای واکاوی این بحث مقدمه مفصلی از نظریه‌های مقدماتی فمینیسم لازم است که وقت و مجالش این جا نیست، اما مختصر این که مساله شورش ماه اوت با موضوع فرصت‌های اشتغال برای زنان دو موضوع متفاوت است، اما به لیست شما می‌شود ستاره‌های هالیودی را افزود که برای پیشرفت و امنیت شغلی به طرز فجیعی به مردان وابسته‌اند یا زنانی که قادرند ساعت‌های متوالی در هیات مجسمه، پشت ویترین مغازه به مشتریان‌شان لبخند زده، مانند جنازه‌ای لال روی تن‌شان سوشی سرو کرده و یا مانند اسیران به زنجیر کشیده‌ای هم‌شکل، هم‌وزن و اندازه با چشم دوختن به تشویق تماشاچیان به آزادی خود مشروعیت دهند، اما در این مشاغل نه آزادی را اجرا کرده و نه تولید کرده‌اند تنها با تاریخ انقضای معلوم، مصرف شده‌اند. این یک موضوع سیستماتیک است. سرمایه داری روش‌های بهینه سود را مشروع می‌داند پس با برنامه، وابستگی روانی و جمود را توسعه داده و نیروهای ارزان و مطیع‌اش را تشویق می‌کند، اما ذات فمینیسم براندازی همین نظم‌های فریبنده‌ای‌ست که به انقیاد زنان منجر می‌شود و تبعیت برخی زنان از نهادهای قدرت یک انتخاب فردی است که هیچ ربط به این جنبش رادیکال ندارد.

********************

درباره اديث کوان

فراسوی سايه پدر؛ داستان زنی عليه ناکامی‌ها

ایدث کوان متولد دوم اوت ۱۸۶۱ از هواداران حق رای و از چهره‌های موثر در کسب حق رای برای زنان غرب استرالیا بود. او مادرش را در پی زایمان ششمین فرزند در سن هفت سالگی از دست داد و به مدرسه شبانه روزی فرستاده شد. پانزده ساله بود که پدرش به جرم

فراسوی سايه پدر؛ داستان زنی عليه ناکامی‌ها
قتل همسر دوم اعدام شد. ایدث کوان، برای رفاه اجتماعی زنان، کودکان، سالمندان و مهاجران مبارزه و برای نخستین بار اقدام به ترویج آموزش مسایل جنسی در مدارس کرد. او از موسسان انجمن حمایت از حقوق کودک و شورای ملی زنان بود و از سال ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۱ ریاست آن را به عهده داشت. در سال ۱۹۲۱ به دلیل خدمات گسترده کوان در زمان جنگ، نشان امپراطوری بریتانیا به او اعطا شد. از مهم‌ترین اقدامات ایدث کوان تلاش برای تصویب لایحه حقوق قانونی زنان در سال ۱۹۲۳ در مجلس استراليا بود. این زن سیاستمدار، روز نهم ماه ژوئن سال ۱۹۳۲ در سن  هفتاد و یک سالگی درگذشت. تصوير او بر اسکناس‌های پنجاه دلاری استرالیا چاپ شده است.

 

 

 

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

کنسرت نور در برج آزادی

۱۲ مهر ۱۳۹۴
کنسرت نور در برج آزادی