close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

در قاب عکس استرالیایی؛ چنين تغييری برای من رخ نميده

۱۲ فروردین ۱۳۹۴
همایون خیری
خواندن در ۴ دقیقه
در قاب عکس استرالیایی؛ چنين تغييری برای من رخ نميده
در قاب عکس استرالیایی؛ چنين تغييری برای من رخ نميده

به نظرم در ميان همه حرف‌های گرانقدر سعدی اين يکی که "عمر گرانمایه در این صرف شد/ تا چه خورم صيف و چه پوشم شتا" به دنيای امروز نمی‌خورد. نه تنها چه خورم تابستان و چه پوشم زمستان چرخ اقتصاد جهانی را می‌چرخاند بلکه همين دو قلم را که از زندگی عمومی مردم حذف کنيد احساس زنده بودن هم از بسياری گرفته می‌شود. البته نصيحت سعدی برای متعادل کردن زندگی مصرفی حرف بدی نيست و بلاخره ممکن است آدم را از شرکت در مسابقه خريد همه چيز منصرف کند ولی واقعيتش اين است که چرخ اقتصاد هم بايد بچرخد. حالا از قضای روزگار درست نقطه مقابل حرف سعدی دارد در خود ايران رخ می‌دهد، نه در مورد چه پوشم زمستان بلکه در مورد چه پوشم تابستان. فصل گرما مصادف است با برنامه‌های بگير و ببند خيابانی برای حجاب خانم‌ها. منطقی‌اش اين است که تابستان لباس خنک‌تر بپوشيد که از زور گرما کلافه نشويد. ولی در اين مورد قانون برای خانم‌های ايرانی درست خلاف منطق است. طبق قانون خانم‌ها در تابستان هم بايد لباس پوشيده بپوشند، حتی بگويیم پوشیده‌تر. البته بيرون از ايران وضعیت فرق می‌کند و هر کسی به دلخواه خودش لباسش را انتخاب می‌کند. حالا چرا اين مقدمه را نوشتم مربوط است به گپ زدن‌هايم با يکی از دوستانم که اهل مغرب است. آن بخش مراکش کشور مغرب هم که برای همه آشناست. ايشان يک خانم دکتر زمين‌شناس است که با همسرش که مهندس مکانيک است در استراليا زندگی می‌کنند. خانم همسر در تابستان و زمستان لباس پوشيده می‌پوشد و روسری هم دارد منتها آقای همسر تابستان‌ها شلوارک و تی‌شرت به تن می‌کند. خانم زمين‌شناس خيلی شوخ و خوش خنده‌ست و می‌شود ساعت‌ها با او گپ زد و خندید. توی غذاخوری همديگر را ديديم و همانجا نشستيم به غذا خوردن. گفتم بيرون که خيلی گرم بود همينجا توی غذاخوری خنک ناهار بخوريم.

زن: آره همينجا زیر کولر بهتره.

من: تو تابستون و زمستون لباس بلند و روسری می‌پوشی آدم ياد مانتوهای خانم‌های ايرانی توی ايران می‌افته.

زن: عکس‌های دخترهای ايرانی رو ديدم خيلی آلامد می‌پوشند.

من: اجباری بايد بپوشند وگرنه پليس جريمه‌شون می‌کنه.

زن: ولی مدل‌های قشنگی می‌پوشند.

من: ميگم ديدم گاهی همسرت مياد دانشگاه شلوارک و تی‌شرت پوشيده. تو و همسرت چطوری در تابستان تفاوت لباس پوشیده و شلوارک و تی‌شرت را حل می‌کنيد؟   

زن: خوب همينه که هست.

من: يعنی چی همينه که هست؟ اگر به پوشيدگی باشه همسرت هم بايد تابستون‌ها کت و شلوار بپوشه کلاه هم سرش بذاره.

زن: نه عرف ما ميگه ايشون می‌تونه همين شلوارک و تی‌شرتش رو بپوشه.

من: اين عرف عجيب نيست که يکی توی گرمای تابستون لباس خنک بپوشه يکی نپوشه؟

زن: نه عجيب نيست. من مشکلی باهاش ندارم.

من: شما دو تا دريا هم میريد ايشون مايو می‌پوشه تو با همین لباس شنا می‌کنی؟

زن: نه من ترجيح ميدم توی ساحل بشينم.

من: يعنی تو هرگز توی دريا شنا نکردی؟

زن: نه. علاقه ندارم.

من: ببين اصلا پنهان نمی‌کنم که حرفت عجيبه برام.

زن: خوب من خودم انتخاب کردم اينطوری باشم. زوری در کار نبوده.

من: آره می‌فهمم ولی همسرت که می‌بينه توی ساحل با لباس نشستی چطور ميره شنا می‌کنه؟

زن: با نشاط ميشه. من دوست دارم همسرم نشاط داشته باشه.

من: يعنی چی با نشاط باشه؟

زن: يعنی وقتی با نشاطه ميگيم و می‌خنديم.

من: اگه دريا نره يا مثل تو لباس بپوشه بانشاط نميشه؟  

زن: امکانش که هست چرا دريا نره؟

من: ميگم تو هرگز فکر نمی‌کنی اين عادلانه نيست تابستون‌ها همسرت شلوارک و تی‌شرت بپوشه تو نپوشی؟

زن: ببين من اعتقاد دارم. به نظرم حرف عادلانه و ناعادلانه نيست. من خودم اين شيوه زندگی رو انتخاب کردم.

من: بچه‌هات چطور؟ الان هر دوتاشون دارن در استراليا بزرگ ميشن اونا چيزی نميگن؟

زن: نه واقعا. دخترم مثل خودم رفتار می‌کنه.

من: راستش بايد با همسرت حرف بزنم. به نظرم خنده‌داره که در تابستون با شلوارک و تی‌شرت راه ميره تو با لباس پوشیده و روسری.  

زن: خوب حرف بزن کی جلوتو گرفته. دعوتمون کن خونه‌ت کيک بخوريم ازش بپرس.

من: خبر داری توی ايران حجاب اجباريه؟

زن: آره ولی حتما بعضی‌ها دوست دارن حجاب داشته باشند.

من: آره حتما همينه که ميگی ولی خوب مردها نمی‌تونن با شلوارک توی خيابون راه برن.

زن: پس به قول خودت توی ايران عادلانه شده.

من: نه زورکی عادلانه شده. انتخاب آدم‌ها نيست.

زن: ببین من متوجهم داری سعی می‌کنی به من بگی بايد همسرم مثل من باشه ولی من دکترا دارم و اين شیوه زندگی رو خودم انتخاب کردم. کسی اجبار نکرده برام. دوست دارم بشينم توی ساحل همسرم شنا کنه. تو برو با خودش هم حرف بزن ببين همين حرف رو می‌زنه.

من: ميگم اگر يک روزی اين شيوه لباس پوشیدنت عوض بشه همسرت اعتراض نمی‌کنه؟

زن: فکر کنم يک کمی اعتراض کنه ولی چنين تغييری برای من رخ نميده. اعتقاد من همينه.

من: حالا دعوتتون می‌کنم بيايید کيک بخوريد ازش بپرسم.

زن: دعوت کن کيک هم زياد درست کن.

ثبت نظر

زنان

روایت بازیکنان سوئد از حق حضور زنان ایرانی در ورزشگاه

۱۲ فروردین ۱۳۹۴
نعیمه دوستدار
خواندن در ۵ دقیقه
روایت بازیکنان سوئد از حق حضور زنان ایرانی در ورزشگاه