close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ریزگرد حق مسلم ماست

۳ اسفند ۱۳۹۳
زمین ما - سام خسروی‌فرد
خواندن در ۵ دقیقه
ریزگرد حق مسلم ماست
ریزگرد حق مسلم ماست
ریزگرد حق مسلم ماست

وقوع ریزگرد، استقرار و دوامش نشانه دیگری است از نابودی طبیعت. با روند دست‌اندازی موجود در محیط‌زیست و نابودی منابع آب، ریزگرد به پدیده‌ای دائمی در پهنه وسیعی از ایران بدل خواهد شد با خشکی مفرط سرزمین در آینده‌ای نزدیک، به بخش‌های وسیعی از ایران غیر قابل سکونت خواهد شد.

بیاییم و با هم نگاهی کنیم به این موضوع که چرا ریزگرد حق مسلم ماست. اگر کمی به عقب برگردیم متوجه می‌شویم توسعه در ایران از گذشته تا امروز با ویژگی‌، ظرفیت و توان طبیعت همراه نبوده است. جنبش مشروطه را می‌توان سرآغازی دانست برای وارد شدن ایران به دنیای مدرن و پیمودن راهی که غرب طی می‌کرد. با ظهور رضاشاه توسعه، آهنگ جدی‌تری به‌خود گرفت و بعد از جنگ جهانی دوم در شهریور ۱۳۲۰ حضور کارشناسان فرنگی برای آموزش و پایه‌گذاری صنایع از یک‌سو و اعزام دانشجویان به غرب از سوی دیگر ایران را در مسیری تازه از پیشرفت (با تعریف‌های آن زمان) قرار داد.

به تدریج سیستم سنتی و منطبق بر اقلیم که برای حفاظت و بهره‌برداری از طبیعت و به ویژه منابع آب از قرن‌ها قبل پایه‌گذاری شده و دانش بومی به شمار می‌رفت جای خود را به دانش مدرن و تجددخواهی مدرن داد. در این میان قنات‌ها و سیستم آبیاری جای خود را به تلمبه‌های نیرومندی دادند که قادر بود آب را از اعماق زمین بیرون بکشد. الگوی کشت نیز تغییر کرد و روشی که منطبق با محدودیت‌های طبیعت به تدریج از میان رفت. در عین حال سدها،‌که آن زمان نماد توسعه و پیشرفت و آبادانی بودند، یکی پس از دیگری قد علم ‌کردند. 
از سوی دیگر، ورود جیپ‌ها و اسلحه‌های اتوماتیک باعث شد گونه‌های حیات‌وحش کاهش چشمگیری داشته باشند. از بین رفتن جانوران، محرکی بود برای تشکیل کانون شکار در سال ۱۳۳۵. این تشکیلات پس از مدتی به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید و چند سال بعد به سازمان حفاظت محیط‌زیست تغییر کرد. در خلال آن سال‌ها فقط نام این سازمان نبود که دچار دگرگونی شد، رویکرد آن از توجه صرف به شکار و شکاربانی به مسائل محیط‌زیست تغییر کرد. . مروری بر کتاب خاطرات اسکندر فیروز، پایه‌گذار سازمان حفاظت محیط‌زیست نشان می‌دهد نه تنها ایران در سال ۱۹۷۵ میزبان کنفرانس بیابان‌زدایی بود که همان دوران اقداماتی نیز برای مقابله با پیشروی بیابان انجام گرفت. فیروز در خاطراتش با ذکر مثالی دو شیوه یعنی حفاظت محض و نیز اقدمات متدوال آن زمان برای مقابله با بیابان‌گستری را مقایسه کرده و نشان داده شیوه اول کم‌هزینه‌تر و موفق‌تر بوده است.  
در سال ۱۹۷۲ نخستین کنفرانس محیط‌زیست سازمان ملل متحد در استکهلم برگزار شد و شاپور عبدالرضا به نیابت ِ برادر خود محمدرضا شاه سخنرانی کرد. متن سخنرانی را دکتر فرد هرینگتن، مشاور ارشد سازمان محیط‌زیست نوشته بود که ضمن اشاره‌ به وضعیت محیط‌زیست انسانی در ایران هشدار می‌داد عدم توجه به این موضوع در آینده نزدیک می‌تواند چه عواقبی را در پی داشته باشد. اعلامیه این نشست جهانی را می‌توان از نخستین اسنادی دانست که ارتباط «حقوق بشر» و «محیط‌زیست» را مورد توجه قرار داده است. در این اعلامیه آمده است: «انسان این حق اساسی را دارد که از آزادی، برابری و شرایط مناسب زندگی برخوردار باشد و در محیط‌زیستی که در شان و منزلت اوست زندگی کند.»
آلودگی‌ هوا در شهرهای بزرگ، هجوم ریزگردها در عرصه‌ وسیعی از کشور، خشکسالی و کمبود آب، از دست رفتن زیستگاه‌ها و اکوسیستم‌ها نشان می‌دهد که شهروندان ایرانی از آن حق اساسی اشاره شده در اعلامیه کنفرانس استکهلم چندان بهره‌ای نمی‌برند. از سوی دیگر نپرداختن به مسائل محیط‌زیست و عدم انتشار آگاهی در این زمینه از سوی رسانه‌های اثرگذار نیز باعث شده ایرانیان کمتر به این حق طبیعی خود واقف باشند و آن را مطالبه کنند. در مقابل، با فشار به نمایندگان و مسئولان دولت تلاش می‌کنند سهم بیشتری در توسعه ناپایدار و ویرانی محیط‌زیست داشته‌ باشند؛ درخواست برای احداث سدها، جاده‌ها‌، شهرک‌های صنعتی و توسعه زمین‌های کشاورزی بدون توجه به قابلیت‌ها و توان طبیعت یعنی اختلال در کارکرد زیست‌بوم‌ها. وقتی این اختلال، مستمر و دامنه‌دار شود طبیعی است که دشت‌های کشور نشست می‌کند، خشکی مفرط از راه می‌رسد، رطوبت خاک از بین می‌رود و ریزگرد، نفس‌‌گیر می‌شود.
شاید باز بپرسید آن مرور سابقه گذشته چه ارتباطی دارد با این که ریزگرد حق مسلم ما باشد. اگر در گذشته‌های دور نمی‌دانستیم که باید ظرفیت‌های طبیعت را در نظر بگیریم، کم‌تر از نیم‌قرن گذشته کسانی پیدا شدند سازمان محیط‌زیست را راه انداختند، هشدارها دادند و تلاش‌ها کردند شاید توسعه با شرایط طبیعی هماهنگ و هم‌قدم شود. انقلاب اسلامی رسید، دوران سازندگی و اصلاحات پدید آمد. نهضت سدسازی و توسعه ناپایدار  ریشه دواند، تغییرات اقلیمی هم از راه رسید تا امروز به جایی رسیدیم که ۶۷ درصد تالاب‌هایمان خشک شده و قائم مقام وزارت نیرو اعلام کرده به مرحله ورشکستگی منابع آب رسیده‌ایم. او گفته است که از میزان آب موجود ۸۰ تا ۸۵ درصد منابع خود را مصرف می‌کنیم در حالی که استاندارد مصرف جهانی ۴۰ درصد است. اعتراف این مقام دولتی را باید قدر گذارد. اما او بخش اصلی واقعیت را آشکار نمی‌کند. اگر امروز ۷۸ درصد دشت‌‌های ایران نشست کرده یا آستانه فرونشست هستند، اگر برداشت آب در ۳۱۷ دشت ممنوع شده و اگر به مرز ورشکستگی آبی رسیده‌ایم دلیلش فقط هشت‌ساله دولت مخرب احمدی‌نژاد نیست، دلیل را باید در سومدیریت منابع آب جست‌وجو کرد که پیش از سال ۱۳۸۴ آغاز شده بود و کسانی در لابی قدرت با سدسازی، توسعه زمین‌های کشاورزی و طرح خودکفایی گندم سودها بردند و البته برای ایرانیان آنچه باقی گذاشتند بی‌آبی بوده و ریزگرد.

گرفتن انگشت اتهام به سوی این یا آن مقام مسئول شاید ثمری نداشته باشد اما نادیده گرفتن سو مدیریت در ۳۶ سال گذشته نیز نمی‌تواند به وضعیت مطلوب در آینده منجر شود. اگر دنبال حق برخورداری از محیط‌زیست سالم نباشیم، فاجعه خوزستان و بی‌آبی مفرط تقریبا سراسر کشورمان را فرا می‌گیرد. بدین ترتیب ممکن است ایران به مکانی غیرقابل سکونت مبدل شود.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

کمپین خیابانی برای حمایت از کارتن خواب های استانبول

۳ اسفند ۱۳۹۳
کمپین خیابانی برای حمایت از کارتن خواب های استانبول