close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

آقایان محترم!فعلاً کیارستمی را به ما پس بدهید

۱۸ فروردین ۱۳۹۵
بلاگ میهمان
خواندن در ۶ دقیقه
آقایان محترم!فعلاً کیارستمی را به ما پس بدهید
آقایان محترم!فعلاً کیارستمی را به ما پس بدهید

 از فیس بوک هومن مرتضوی

 

همین یکی دو سال پیش، یک سرباز وظیفه‌ سر پست خوابش برد، جیش‌العدلی‌ها با کلاشنیکف و دمپایی آمدند ده دوازده نفر را گروگان گرفتند و بردند. یکیشان را به قتل رساندند. اطلاعات و سپاه و بقیه یک سالی بدوبدو کردند تا گروگان‌ها را پس بگیرند. ولی فیلم دستگیری بچه‌هایمان را مردم همه‌ی دنیا دیدند و سرافکندگی و عوارض جانبی و نوچ‌نوچ آن ماند برای مردم تا به سطل فراموشی بیاندازند. افت داشت و دارد که بپذیریم ما هم سرباز خواب‌آلوده و بی‌مسئولیت داریم. همه ترجیح می‌دهیم کل ماجرا را فراموش کنیم. بخصوص آن کسی را که به قتل رسید! هر دفعه ماجرا همین است. آیا آن طرف که سر پست خوابید توبیخ شد؟ درجه‌های مافوقش را کندند؟ چرا کسی نتیجه‌ی درسِ گرفته شده را اعلام نکرد؟ چرا طرف و مافوقش را نیاوردند در تلویزیون تا رسماً قبول مسئولیت کند و عذر بخواهد؟ چرا آفتابه گردن اوباش می‌اندازند و قاتل را در میدان شهر دار میزنند اما مواردی که ممکن است منجر به مسئولیت‌پذیری شود همیشه ماست‌مالی می‌شود؟ تماشای تحمل عقوبت آن سرباز وظیفه‌ی خواب‌آلوده موضوع بحث امروزمان نیست... ولی ایرادیابی سیستم (هر سیستمی) تنها راه تکامل و توسعه است. هیچ عذر و بهانه‌ای هم وارد نیست!

پزشک خدا نیست. امامزاده نیست و معجزه در آستینش ندارد! هر کس غیر از این فکر کند سخت در اشتباه است. کارشان برمبنای شواهد، تجربه‌ی مشترک چند صد ساله و مشورت و روندهای قابل اندازه‌گیری و صحت‌سنجی است. کار من و شما نیست. زبان تخصصی خودشان را دارند. باور نمی‌کنی گفتگوی دو دکتر را گوش کن. اگر چیزی فهمیدی به ما هم بگو! انگار از بوشهر رفته باشی بازار تبریز و گفتگوی دو حاجی را بشنوی... حداکثر اگر آدم حسابت بکنند برمی‌گردند و نتیجه بحث را برایت به زبان ساده می‌گویند. عیبی ندارد. هر جور می‌خواهند و بهترشان است کار را انجام بدهند.

به زبان انسان‌های عادی و غیر متخصص، جایگاه پزشک جایی بغل دست جماعت مکانیک است. پزشک کسی است که به‌جای پیکان و پراید، بدن انسان را می‌شناسد و قرار است بداند چه باید بکند تا یک کورک چرکی روی صورت منجر به مرگ زودرس نشود. (می‌دانیم به این سادگی هم نیست و برای همین است که پزشک مجبور است تا آخر عمر کسب دانش کند. آن هم مشکلی نیست، پولش را می‌گیرد. خیریه که نیست!) در هر حالتی و با هر شرایطی، اگر روزی قرار شد بمیریم می‌خواهیم پزشک و تیمش تا لحظه پرکشیدن روح از بدن، مشغول ماساژ قلب و عرق‌ریختن باشد. عین فیلم‌ها که صدای بوق ممتدی می‌اید و دکتر ماسکش را برمی‌دارد و دستکش خونی راداخل سطل می‌اندازد و ساعت مرگ را اعلام می‌کند و به همراهان بیرون در اتاق عمل می‌گوید: متاسفم، هر کاری از دستمان برمی‌آمد کردیم.

اما سندروم آن سربازی که سر پست خوابش می‌برد ول‌ کن ما نیست.
این چند خط را به بهانه وضعیت عباس کیارستمی می‌نویسم. مثل اکثریت مردم، بیشتر از دور به هوش و حواسش غبطه خوردم. طی سی سال گذشته هم دوبار دو جمله کلیدی کف دستم گذاشت تا امروز آویزه گوشم است و بدجور به کارم آمد. ولی بحث کیارستمی نیست. شما فرض کنید یک بیمار عادی. حسن‌علی هیچکسپور! برای مکانیک و پزشک چه فرقی می‌کند... طرف شغل خدماتی دارد و باید، باید، باید شغلش را به بهترین و درست‌ترین نحو انجام بدهد. حالا ملاک درست و غلط کار پزشک کدام است؟ اتفاقاً کسب‌و‌کار پزشکی حساب‌و‌کتاب دارد. از نکات فنی قابل بحث به زبان تاجرهای بازار تبریز تا نکات اولیه‌ای که به شعور، انسانیت و خرد یومیه‌ی افراد برمی‌گردد. درک معنای زبان و روند پزشکی (فعلاً) پیشکش آنهایی که زبان تجار بازار تبریز را بلدند. من از دید یکی از آن سربازهای گروگان گرفته شده دنیا را می‌بینم که: ای بی‌مسئولیت، چرا سر پست خوابیدی! گفتم که جزئیات را نه به ما می‌گویند و نه زبانشان را می‌فهمیم... ولی می‌فهمیم که دکتر باید بالای سر بیمار بماند. باید بداند چه می‌کند. باید اطلاعات منتقل کند، باید بتواند با بیمار و همراه و اطرافیان ارتباط انسانی برقرار کنند... و از همه مهم‌تر باید سر پستش بماند و تا تعطیلی شد عازم سفر و ددر نشود، تا عملی به نسبت ساده، لنگه‌ی همانی که کیارستمی از سر گذراند تبدیل به پارگی، عفونت و بقیه عوامل قابل اجتناب نشود. نمی‌گویم: دکتر چرا معجزه نکردی... می‌گویم مگر قرار نبود سر پستت باشی! مگر قرار نبود قسم‌نامه کوفتیت را هرگز فراموش نکنی. مگر قرار نبود در حد یک سرباز صفر کارت را درست انجام بدهی!امروز پانزده فروردین است و کیارستمی حدود یک ماه و بعد از چهار عمل دوباره در حالت خواب مصنوعی نگهداری می‌شود و عفونت ناشی از روند درمان (!) جانش را به خطر انداخته.

می‌گویند خفه‌شو بگذار دکترا رو کارشون تمرکز داشته باشن. در جواب باید گفت که یک ماه وقت داشتند تا در آرامش هر کاری می‌خواهند بکنند. با تمرکز چه گلی به سر بیمارمان زدند که الان و در این شرایط جدید نمی‌توانند؟ مگر قرار است چشم‌بسته روی طناب راه بروند؟ اصلاً فرض هم همین! اگر نمی‌تواند و تمرکز لازم را ندارند پس اصلا اینکاره نیستند.
اولویت‌های همه معلوم است. اول بیمارمان را پس می‌خواهیم! و بعد پیگیری جدی که چرا وضع چنین شد (مگر خودش برگردد و نگذارد).
اصلاً شما که می‌دانید یک تعطیلی ساده سازمانتان را متلاشی می‌کند با چه منطقی شب عید بیماری که مشکلش قابل تحمل است را می‌شکافید؟ شما که ظاهرا بلد نیستید سوزن‌نخ دست بگیرید به چه اجازه‌ای بخیه‌ی بازشو کوک می‌زنید؟ شما که وضعیت بیمار را می‌بینید چطور اجازه می‌دهید عفونت تمام جانش را بگیرد؟ شما که باید سر پستت باشی به اجازه چه کسی تشریفت را می‌بری تعطیلات (با همان منطق حتی... به خانه‌ات) ومسئولیت را به نوپزشکان جوان می‌سپاری؟ چرا دست‌هایت قلب بیمار را ماساژ نمی‌دهد؟ به اصطلاح تخصصی چنین حال و روزی: کدوم گوری دکتر؟

این‌ حرف‌ها و طلبکاری‌ها هیچ ربطی به پرونده بیمار و علم پزشکی ندارد... به رفتار حرفه‌ای و شعور فردی ما برمی‌گردد. و همین مرا شاکی می‌کند... که انگارفرقی نمی‌کند که و چه هستی، هیچ کس آدم حسابت نمی‌کند و مدام به جانت، وجودت و شعورت توهین می‌شود.

حالا باید به کجا شکایت ببریم؟ نظام‌پزشکی؟ آنها که خودشان همه دکترند. تا حالا دیدی علی‌ پروین در مورد تیم پرسپولیس بد بگوید و طرف استقلال را بگیرد؟ به قوه‌قضاییه؟ آقای اژه‌ای سرش به بقیه کارها گرم است و وقت این حرف‌ها را ندارد؟ به کلانتری؟ هِه!

آخر ماجرا از همین الان معلوم است. بیمار ما (اگر بماند) تا آخر عمر درگیر عوارض تلاش برای پیشگیری از سرطان احتمالی خواهد ماند. آدم هفتاد و شش ساله و چهار عمل در یک ماه؟ چدن که نیست... پوست و گوشت است.
ماست‌مالی، ظاهرسازی، ستاد کنترل بحران.. تا روزی که کیارستمی (یا هر بیمار دیگری) یا بمیرد و قضیه تمام شود... یا بهتر شود و برود خانه و اولویت‌هایش تغییر کند. کیارستمی هم که اصولا آدم جاروجنجال نیست و سروته ماجرا به نفع ماست‌مالی هم می‌آید. اگر خودش بیاید!
می‌دانیم و می‌دانند که همه چیز بالاخره آرام می‌شود و مردم برمی‌گردند سر کار و زندگیشان وروز از نو روزی از نو!

احتمالاً روی صحبتم با شما است مسئولین نظام‌پزشکی. شما رو عرض می‌کنم! سربازانی را که سرپست می‌خوابند و چرت می‌زنند را سریعاً معرفی، توبیخ و ممنوع‌الکار کنید حداقل فقط معرفی کنید تا بدانیم نزد کدام پزشک نرویم! هنوز زود است؟ صبر می‌کنیم... فردا ظهر براتون مناسبه؟ پس‌فردا عصر چی!

پس‌نویس: وضعیت و ذهنیت نظام‌پزشکی را هم می‌توانم حدس بزنم. پزشکی که پنجاه درصد از بیمارانش زیر دست‌و‌پا می‌میرند، هنوز دارد جان نیمی از مریض‌ها را نجات می‌دهد!

 

ثبت نظر

استان تهران

هفته نامه‌ «یالثارات» بادستور قضایی بدون مجوز هیات نظارت بر مطبوعات منتشر...

۱۸ فروردین ۱۳۹۵
خواندن در ۱ دقیقه
هفته نامه‌ «یالثارات» بادستور قضایی بدون مجوز هیات نظارت بر مطبوعات منتشر شد