close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

اعتراض گرافیتی‌کاران ایرانی به سکوت فرهنگی

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
حسین نوش‌آذر
خواندن در ۴ دقیقه
اعتراض گرافیتی‌کاران ایرانی به سکوت فرهنگی
اعتراض گرافیتی‌کاران ایرانی به سکوت فرهنگی
اعتراض گرافیتی‌کاران ایرانی به سکوت فرهنگی

این روزها دانشکده هنرهای نمایشی دانشگاه تهران شاهد یک حرکت هنری – اعتراضی متفاوت و خودجوش بود. به مناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس دانشکده هنرهای زیبا، دیواری به نام «دیوار افتخار» با تصاویری از هنرمندان سرشناس فارغ‌التحصیل از این دانشکده تزئین شده بود. گروهی از دانشجویان معترض، «دیوار افتخار» را با گرافیتی پوشاندند و از این دیوار که می‌بایست افتخارآفرین باشد، یک اثر هنری مستقل در عرصه «گرافیتی خیابانی» پرداختند.

دانشجویان گرافیتی‌کار با این حرکت خودجوش اعتراضشان را به نظام دانشگاهی ایران و به هنر رسمیت یافته و مورد وثوق اعلام کرده‌اند.

درگیری طلاب مسجد سپهسالار با دانشجویان هنر

تاریخچه هنرهای زیبا در دانشگاه تهران با تاریخ تجدد در ایران درآمیخته است. اسماعیل مرآت، وزیر وقت معارف از گروهی از معماران و نقاشان و مجسمه‌سازان سرشناس آن دوران دعوت کرد که در تأسیس هنرکده‌ای برای هنرجویان ایرانی بکوشند. اشخاص سرشناسی مانند آندره گدار، محسن فروغی، محمدعلی حیدریان (از شاگردان پیشین کمال‌الملک)، محسن مقدم، ابوالحسن صدیقی، رولاند دوبرول، ماکسیم سیرو، خاچیک پابلویان، غلامرضا عبادی، الکساندر موزر و اسداله قهرمان‌پور برای تشکیل این هنرکده دعوت به کار شدند و صد هزار ریال هم برای آن بودجه مقرر شد. مدرسه مروی را هم که پشت مسجد سپهسالار قرار داشت، به عنوان محل هنرکده معماری در نظر گرفتند.

طلاب دینی که در مسجد سپهسالار درس می‌خواندند اما به مخالفت با این طرح برآمدند و با دانشجویان هنرکده درگیر شدند. کار بالا گرفت و خبر به گوش محمد علی فروغی، نخست‌وزیر وقت رسید و سرانجام با پادرمیانی فرزند او، محسن فروغی غائله پایان گرفت.

پس از انقلاب پرده دوم غائله درگیری طلاب علوم دینی با هنرمندان تجددخواه در صحنه‌ای به گستردگی ایران اجرا شد. ۳۰ سال بعد اما، با وجود آن مخالفت‌ها، دانشکده هنرهای زیبا که ابتدا از هشت گروه آموزشی تشکیل شده بود، به تدریج گسترش یافت و به چهار دانشکده مستقل تبدیل شد: دانشکده شهرسازی، دانشکده معماری، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی و گروه آموزشی مطالعات عالی هنر.

بسیاری از هنرمندان سرشناس ایران که هر یک از پایه‌های تجدد در ایران به شمار می‌آیند در دانشکده هنرهای زیبا تحصیل کرده‌اند: مرتضی ممیز، غلامعلی مکتبی، منوچهر معتبر، پرویز تناولی، احمد اسفندیاری، جعفر پتگر (به شکل مستمع آزاد)، منیر فرمانفرمائیان، فرامز پیلارم و بسیاری دیگر از هنرمندان معاصر ایران.

دیوار افتخار را نیم قرن پس از درگیری طلاب مسجد سپهسالار در دانشکده هنرهای نمایشی برافراشته بودند.

هنر رسمی، هنر غیر رسمی

بهروز شیدا، پژوهشگر و منتقد ادبی مقیم سوئد در گفت‌و‌گویی در تعریف «گفتمان سکوت» به عنوان پایه سانسور در ایران چنین می‌گوید: «گفتمان سکوت یعنی گفتمانی که مرزهای سکوت را تعیین می‌کند؛ یعنی گفتمانی که مرزهای مجازِ گفتمان‌های دیگر را تعیین می‌کند. گفتمان سکوت تنها سانسور نیست؛ سانسور بنیانِ گفتمان سکوت است. سانسور یعنی حذف چیزهایی که امکانِ حضورشان در متن وجود ندارد. گفتمان سکوت اما یعنی اینکه بیان هیچ سخنی جز در چهارچوبی که گفتمان حاکم تعیین می‌کند، ممکن نیست. بر مبنای گفتمان سکوت می‌توان در مورد پاره‌ای از چیز‌ها هیچ چیز نگفت، اما پاره‌ای از چیز‌ها را هرگز نمی‌توان گفت.»

با استناد به سخن شیدا می‌توان گفت پس از انقلاب، با انتشار نشریه الفبا به کوشش غلامحسین ساعدی در پاریس، فرهنگ و هنر و ادبیات ایران به دو شاخه بخش شد: بخش رسمی که در ایران فرصت انتشار عرضه پیدا می‌کند و بخش غیر رسمی آن که در خارج از ایران یا در فضاهای زیرزمینی فرصتی برای بیان خود می‌جوید.

اهمیت هنر گرافیتی در همه شاخه‌هایش در این است که این سکوت فرهنگی را برنمی‌تابد.

گرافیتی: از خیابان تا موزه

با این‌حال نباید زیاد خوشبین بود. هم غرب و هم جمهوری اسلامی نشان داده‌اند که می‌توانند جریان‌های اعتراضی و حاشیه‌ای را مصادره کنند.

هنر گرافیتی در خیابان در همه جای جهان غیر قانونی است و هنرمند می‌بایست باشهامت و چابک و تا حدی ماجراجو هم باشد.

با این‌همه مدتی است که کلکسیونرهای آثار هنری و موزه‌ها در غرب به هنر گرافیتی توجه و علاقه نشان داده‌اند. در سال ۲۰۰۹ برای نخستین بار در بنای شکوه‌مند و تجملی «گراند پاله» در پاریس نمایشگاهی از آثار ۱۵۰ هنرمند گرافیتی برگزار شد.

برگزارکنندگان این نمایشگاه از خستگی و کسالت هنر رسمی سخن گفتند و هنرمندان گرافیتی را به خاطر رویکردشان به یک هنر خیابانی، و بیان اعتراضیشان به زندگی مرفه عده‌ای از شهرنشینان در متروپل‌های بزرگ جهان ستودند. این «هنر‌شناسان» اعتقاد داشتند که هنر گرافیتی مثل یک سیلی‌ست به نیروهای انتظامی و نمایانگر شهامت و جربزه هنرمند است.

با این ترفند‌ها بود که در گراندپاله برای نخستین بار نمایشگاهی به مساحت ۷۰۰ متر مربع به آثار گرافیتی اختصاص داده شد و به این ترتیب، دست‌کم شاخه‌ای از این هنر معترض و خودجوش خیابانی رسمیت پیدا کرد و به «سکوت» محکوم شد.

آیا به زودی شاهد آن خواهیم بود که هنرمندان گرافیتی ایرانی هم در خدمت گفتمان فرهنگی رسمیت‌یافته در جمهوری اسلامی درآیند؟

زیبایی هنر و فرهنگ در این است که همواره اعتراض را در جوان‌ترین لایه‌های اجتماعی بازتولید می‌کنند.

ثبت نظر

جامعه مدنی

نامه هایی به چارلی رز (2): صدای مخالفان ظریف را هم بشنو

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
مسیح علی نژاد
خواندن در ۵ دقیقه
نامه هایی به چارلی رز (2): صدای مخالفان ظریف را هم بشنو