وقتی با قطار و اتوبوس از تل آویو به مسافرخانه ام در اورشلیم رسیدم تازه ده صبح بود ولی گشنم بود. سؤال کردم کجا می شود ساندویچ فلافل خوب خورد. گفتند صد متر بالاتر در بازار قدیمیِ کنار خیابان جافا. به ورودی بازار که رسیدم چشمم خورد به یک آجیل و خشکبارفروشی. حدس زدم کاسبان ایرانی باید آن دور و بر باشند. حدسم درست بود. شش هفت مغازه پایینتر «اریه الیاس زاده» با دو پسر جوانش لوازم آشپزخانه می فروخت. پانزده سال است ایران را ترک کرده چون اسرائیل را خانهء خودش می داند. بعد از اینکه جلوی دوربین با او مصاحبه کردم گفت یهودی های غیر ایرانی خیلی متعصب هستند ولی با این حال راضی است و خوشحال. احساس اریه در مورد احتمال جنگ با ایران نگرانم کرد. ولی احساس تازه ای نبود.
Iranian Jew in Jerusalem from JJ On the Road on Vimeo.
در حال عکاسی از داخل مسجد الاقصی بودم که شنیدم یکی گفت «Where are you from». پسر بچهء ای بود ده یازده ساله. انگلیسی اش از اکثر بزرگسالان بهتر بود. گفتم از ایران هستم. گفت «الحمدالله.» از حرف زدنش معلوم بود عاقلتر از سنش است. گفت اسمش اسحاق است و با افتخار اضافه کرد که این نام یک پیغمبر است. پرسید همه جای مجتمع مسجد الاقصی را دیده ام؟ گفتم نه. می دانستم می خواهد نقش راهنما را بازی کند و کمی پول بسازد. چرا که نه؟
مرا برد بطرف زیرزمین وسیعی در نزدیکی مسجد. می گفت قرن ها پیش بعنوان اسطبل استفاده می شده ولی حالا در روزهای مهم سال مثل عید فطر ۱۴۰۰۰ نماز گذار را در خود جا می دهد. وقتی خواستیم از پله ها بالا برویم و برگردیم بیرون، صدای داد و فریاد شنیدیم. اسحاق گفت صبر کنیم تا سر و صدا بخوابد. ولی من می خواستم ببینم چه خبر است. گفتم فکر نمی کنم چیز مهمی باشد، به هر حال می ایستیم تماشا می کنیم. اسحاق «نه! همینجا صبر کن من برم بالا ببینم چه خبره.» از بالای پله ها علامت داد که بیایم. بالا که رسیدم گفت سربازان اسرائیلی به داخل محوطهء مسجد آمده اند و مردم داشتند اعتراض می کردند. از دور سه سرباز را دیدم که نشسته بودند حرف می زدند. اوضاع آرام به نظر می رسید.
به اسحاق گفتم می خواهم با او مصاحبه کنم. قبول کرد. جالب بود که در دنیای او فقط سه نوع آدم وجود داشتند: یهودی ها (اسرائیلی ها)، مسلمانان (فلسطینی ها) و مسیحیان. بچه ای که در این سن و سال باید افکارش معصومانه باشد، از جنگ و درگیری حرف می زد. صلح و آشتی؟ اینجا؟ [ویدیو داخل گنبد صخره] [ویدیو داخل مسجد الاقصی]
Palestinian Boy, Al Aqsa Mosque from JJ On the Road on Vimeo.
از مسجد الاقصی که بیرون آمدم در کوچه های باریک بخش قدیمی اورشلیم قدم زدم و از دکه های بازار و آثار باستانی عکس گرفتم. تا اینکه رسیدم به ورودی «دیوار غربی» یا همان دیوار ندبه که مقدس‌ترین مکان یهودیان بشمار می آید. این دیوار باقیماندهء معبد بزرگ یهودیان است که حدود ۱۹۰۰ سال پیش توسط رومیان منهدم شد. بعدها مسلمانان در همان مکان «گنبد صخره» (قبه الصخره) را ساختند. به اعتقاد آنها پیغمبر اسلام از روی این صخره سوار بر براق به معراج رفت. طبیعتاً اینجا حساسترین نقطه ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ بین مسلمانان و یهودیان است.
برای دیدن این دیوار و حفاری هایی که در زیر زمین انجام شده تور گرفتم. راهنمای گروه ما یک خاخام اهل شهر شیکاگو در آمریکا بود. در بین توضیحات باستان شناسی شوخی زیاد می کرد ولی هیچ شکی باقی نگذاشت که اختلاف بر سر این تکه از اورشلیم خیلی جدی است. هیچ جای دنیا مذهب را انقدر جدی نمی گیرند. هر چه بیشتر در موردش فکر می کنم، بیشتر می خواهم برگردم به آمریکای جنوبی، به پرو، و همهء این حرفها را فراموش کنم.
Western Wall, Jerusalem from JJ On the Road on Vimeo.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید
ثبت نظر